معبد لائودیسه، پرستشگاهی گم شده
- آغاز ماجرا: کتیبهای که از دل خاک سخن گفت
داستان معبد لائودیسه نه با کشف ستون یا تندیس، بلکه با یک قطعه سنگ نوشته ساده آغاز شد.در سال ۱۳۲۲ خورشیدی، یکی از اهالی نهاوَند همدان، هنگام شخم زدن زمین زراعی، به تختهسنگی برخوردند که روی آن سطرهایی با خطی ناشناخته حک شده بود. سنگ را از خاک بیرون آورده و قصد تکه تکه کردن و فروش آنرا داشته که جوانی از اهالی او را از این کار بر حذر میدارد. کتیبه مدتی در میان اهالی دستبهدست میشد، تا اینکه معلمی محلی آن را به اداره فرهنگ همدان رساند. از آنجا خبر به تهران رسید و چند ماه بعد، هیئتی از باستانشناسان ایرانی و خارجی برای بررسی موضوع اعزام شدند.
یکی از اعضای این هیئت، شرقشناس بلژیکی–فرانسوی لوئی واندنبرگ(Louis Vanden Berghe) بود. او با دقت خطوط را شناسایی کرد و دریافت که زبان آن یونانی باستان است. همین کشف کافی بود تا همه نگاهها به این تکهسنگ جلب شود.چرا باید در قلب ماد و در نزدیکی هگمتانه، کتیبهای یونانی پیدا شود؟
بگذارید قبل از هر چیز نگاهی به تاریخ این منطقه یعنی هگمتانه و نهاوند بیاندازیم.
همدان، شهری به قدمت تمدن

همدان، یکی از کهنترین شهرهای ایران و حتی جهان، در دامنه کوههای الوند قرار دارد. این موقعیت جغرافیایی نه تنها شرایطی مساعد برای سکونت انسانی فراهم کرده، بلکه در طول تاریخ به همدان نقشی استراتژیک داده است. وجود آبوهوای معتدل کوهستانی، چشمهسارها، خاک حاصلخیز و دسترسی به راههای ارتباطی مهم، سبب شد که این منطقه از هزاران سال پیش محل تجمع و شکوفایی تمدنهای گوناگون باشد.
از نظر جغرافیایی، همدان در مسیر ارتباطی شرق و غرب ایران قرار داشت و شاهراههای باستانی از میان آن میگذشتند. این موقعیت راهبردی، همدان را به مرکز مبادلات اقتصادی و فرهنگی میان اقوام مختلف تبدیل کرده بود. کاروانها، بازرگانان و حتی سپاهیان در مسیرهای طولانی خود ناگزیر از عبور از این منطقه بودند و همین امر به همدان تنوع فرهنگی و جایگاهی ویژه در تاریخ بخشید.
همدان علاوه بر نقش اقتصادی و سیاسی، همواره جایگاهی مذهبی نیز داشته است. وجود معابد متعدد، بقایای پرستشگاههای باستانی و شواهد آیینهای دینی گوناگون در این شهر نشان میدهد که همدان نه تنها محل زندگی و تجارت، بلکه مکانی برای انجام مراسم مذهبی و آیینی بوده است.
۱. دوران مادها: آغاز شکوه هگمتانه
همدان همان هگمتانهی باستان است که در منابع تاریخی از آن به عنوان پایتخت مادها یاد شده. در حدود قرن هفتم پیش از میلاد، دیاکو (نخستین پادشاه ماد) این شهر را به عنوان مرکز فرمانروایی خود برگزید. هگمتانه با دیوارهای هفتگانه، کاخها و معابد عظیم، یکی از نخستین شهرهای منظم و سازمانیافته در تاریخ ایران محسوب میشود. در همین دوره است که همدان به پایگاهی مذهبی و سیاسی بدل میشود و سنت ساخت پرستشگاهها و معابد در آن آغاز میگردد.
۲. هخامنشیان: همدان بهعنوان یکی از پایتختها
پس از غلبه کوروش بر مادها، هگمتانه همچنان اهمیت خود را حفظ کرد. همدان در دوره هخامنشی یکی از مراکز اقامتگاه شاهان و خزانههای سلطنتی بود. در منابع یونانی، از همدان به عنوان مکانی یاد شده که داراییها و ثروتهای عظیم در آن نگهداری میشد. این حضور هخامنشیان باعث شد ساختوسازهای مهمی در شهر انجام گیرد و سنت معماری باشکوه تداوم پیدا کند.
۳. سلوکیان و هلنیسم: پیوند شرق و غرب
پس از حمله اسکندر مقدونی و فروپاشی هخامنشیان، همدان به دست سرداران اسکندر افتاد و بعدها جزو قلمرو سلوکیان شد. این دوران، نقطهی عطفی برای شهر بود؛ چرا که فرهنگ یونانی–هلنیستی با تمدن بومی ایران در هم آمیخت. در همین دوره بود که برخی شهرها نامهای یونانی گرفتند و معابد و بناهایی به سبک یونانی ساخته شدند.
۴. اشکانیان: احیای قدرت ایرانی و همدان بهعنوان پایگاه
با قدرت گرفتن اشکانیان، همدان دوباره در مرکز توجه قرار گرفت. اشکانیان که تمایل زیادی به ترکیب عناصر یونانی و ایرانی داشتند، به معماری و آیینهای مذهبی در همدان جان تازهای بخشیدند. بسیاری از بناهای مذهبی این دوره تحت تأثیر هر دو سنت یونانی و ایرانی ساخته شدند. بنابراین، حتی اگر معبد لائودیسه در اصل محصول دوره سلوکی باشد، در زمان اشکانیان همچنان مورد استفاده و احتمالاً بازسازی قرار گرفته است.
۵. ساسانیان: استمرار سنتهای مذهبی
در دوره ساسانی، همدان همچنان یکی از شهرهای مهم ایران بود، هرچند پایتخت اصلی در تیسفون قرار داشت. در این زمان آیین زرتشتی و آتشکدهها رونق گرفتند، اما برخی معابد پیشین همچنان کارکرد خود را حفظ کردند یا با کاربریهای جدید تطبیق یافتند. این نشان میدهد که معبد لائودیسه و دیگر پرستشگاههای همدان حتی در گذر از تحولات دینی و سیاسی، بخشی از حیات مذهبی و اجتماعی شهر باقی مانده بودند.
حالا در چنین منطقه ی ریشه دار و کهنی ،شهر نهاوند خود یکی از مراکز اصلی هگمتانه به شمار میرفت.

۱. پیشینه و قدمت نهاوند
شواهد باستانشناسی نشان میدهد که منطقه نهاوند و پیرامون آن از قدیمالایام محل سکونت بوده است. تپه گیان که در حدود ۱۰ کیلومتری جنوبشرقی نهاوند قرار دارد، یکی از مهمترین محوطههای باستانشناسی این ناحیه است؛ حفاریهای سالهای ۱۹۳۱–۱۹۳۲ به سرپرستی George Contenau و Roman Ghirshman نشان داد که این محوطه از اواسط هزاره پنجم پیش از میلاد (یعنی حدود ۵۰۰۰ پیش از میلاد) تا حدود هزاره اول پیش از میلاد متناوباً اشغال شده است. از این رو، میتوان گفت که نهاوند یکی از «مناطق دارای سکونت پیوسته» در فلات ایران بوده است.
در دوره هخامنشی، نهاوند در بخش جنوبی ماد قرار داشت. بر پایه نوشتههای جغرافیدانانی چون Strabo، گفته شده که این شهر توسط شاهِ هخامنشی (مثلاً خشایارشا) «بازبنیان» شده است.
بنابراین، قدمت شهر نهاوند نه فقط به دوره تاریخی بلکه تا دوره پیش از تاریخ نیز میرسد، که این یکی از ویژگیهای مهم آن است.
۲. دوران هخامنشی، سلوکی و اشکانی
در دوران هخامنشی، نهاوند در قلمرو «ماد» قرار داشت؛ این منطقه از مهمترین مناطق شاهنشاهی هخامنشی به شمار میرفت.)
پس از آن، در دوران سلوکی، این شهر احتمالاً به عنوان شهر یونانی (شهرسازی به سبک یونانی) تحت عنوان «لاودیسیا»(Laodicea in Media)شناخته شد. شواهد شامل کشف لوحهای با نوشته یونانی است که فرمانی از آنتیوخوس سوم (حدود ۲۲۳–۱۸۷ پیش از میلاد) راجع به شهر لاودیسیا نشان میدهد.
در دوره اشکانی نیز منطقه ماد و نهاوند تحت نفوذ بود، هرچند اطلاعات کمتر است؛ ولی به طور کل، نهاوند در تقاطع راههای بازرگانی و استراتژیک غرب ایران قرار داشت، که این موقعیت به آن اهمیت میداد.
۳. دوران ساسانی و اسلام
در دوره ساسانی، شهر نهاوند وارد عرصۀ اهمیت نظامی و سیاسی شد. منطقه نهاوند به خاندان «کارن» واگذار شده بود (خانۀ کارن، یکی از خاندانهای اشرافی ساسانی) و احتمالاً در این منطقه معبد آتش نیز وجود داشت.
یکی از نقطه عطفهای تاریخی در نهاوند، نبرد بزرگ آن بود: نبرد نهاوند که در سال ۶۴۲ میلادی میان سپاه عرب مسلمان و ارتش ساسانی درگرفت. این نبرد، به عنوان نقطه عطفی در تسلط مسلمانان بر ایران و سقوط امپراتوری ساسانی شناخته میشود.
در دورههای بعد، در زمان اسلامی، منطقه نهاوند بخشی از ناحیه «جبال» بود و از لحاظ کشاورزی و مسیرهای تجاری نیز فعال بود؛ جغرافیدانان، تولیدات کشاورزی مانند زعفران و میوه را در اطراف نهاوند گزارش کردهاند.
۴. دوران جدید
در دوران صفوی و قاجار نیز نهاوند همچنان اهمیت داشت، به ویژه به لحاظ موقعیت نظامی و جغرافیایی. برای مثال، منابع میگویند که شهر در نزاع میان عثمانیها و صفویان مورد توجه بود.
۵. اهمیت نهاوند
- موقعیت جغرافیایی و استراتژیک: نهاوند در مسیرهای قدیمی ارتباطی عراق – کرمانشاه – شمال ایران قرار داشته است، و همین امر آن را از دیرباز به نقطه حساس نظامی و تجاری تبدیل کرده است.
- قدمتیٔ بسیار بالا: شواهد باستانشناسی مانند تپه گیان نشان میدهد که منطقه نهاوند از پنج هزار سال پیش مورد سکونت بوده است؛ چنین قدمتی در میان شهرهای ایرانی کمنظیر است.
- نقطه عطف تاریخی: نبرد نهاوند در سال ۶۴۲ میلادی موجب تغییر بزرگ در تاریخ ایران شد؛ بسیاری از مورخان آن را نقطۀ پایان مقاومت سازمانیافته ساسانی و آغاز فروپاشی آن میدانند.
- تنوع فرهنگی و اقتصادی: حوزه کشاورزی، مبادلات تجاری، صنایع دستی (مثل قالیهای نهاوند) و موقعیت آن در دوران اسلامی به رشد فرهنگی شهر کمک کرده است.
- میراث باستانشناسی: کاوشها در نهاوند و اطراف آن (مثل تپه گیان و کشف مقبره سلوکی در نزدیکی آن) امکان مطالعه دورانهای مختلف تاریخی را میدهد.
صدای یک شهر هلنیستی

حالا بازگردیم به کتیبه ای که یافت شده بود. سنگ نبشته چه میگفت؟
کتیبه شامل حدود ۳۰ سطر متن یونانی کلاسیک بود. ترجمه بخشهای اصلی آن چنین است:
«مردمان و شورای شهر [Λαοδικέων – لائودیکئون، به معنی لائودیسهایان]، به افتخار الهه بزرگ، فرمان دادند تا هر ساله قربانی و آیین شستوشوی مقدس برگزار گردد. هیچکس مجاز نیست قربانیهای معبد را برای مقاصد دیگر صرف کند.
تمامی آیینها به یادبود لائودیسه، مادر پادشاه آنتیوخوس، برگزار خواهد شد…»
این سطرها شکی باقی نگذاشت: در آن حوالی باید شهری یا پرستشگاهی به نام لائودیسه وجود داشته باشد که در آن آیینهایی رسمی به سبک یونانی برگزار میشده است.
اشاره مستقیم به «مادر پادشاه آنتیوخوس» (احتمالاً لائودیسه سوم، همسر آنتیوخوس سوم کبیر) نشان میدهد که این کتیبه مربوط به دوران میانه سلوکی، یعنی حدود ۲۱۰ پیش از میلاد است.
از کتیبه تا فرضیه معبد، از دو خواهران تا لائودیسه
با ترجمه کتیبه، باستانشناسان یقین پیدا کردند که این نوشته نمیتواند در خلأ پدید آمده باشد. چنین متنهای آیینی معمولاً در ورودی معابد یا در محل برگزاری جشنهای مذهبی نصب میشدند.
از همینجا فرضیه وجود معبدی به نام لائودیسه در حوالی همدان شکل گرفت.
اما ماجرا آنجا جالب میشود که بدانیم پیش از آنکه کتیبهی یونانی نهاوند در دههی ۱۳۲۰ پیدا شود، مردم نهاوند و روستاهای اطرافش از تپهای در جنوبغربی شهر با نام «دو خواهران» یاد میکردند.
در ذهن مردم، این نام به دو سنگقبر یا دو تپهی کوچک کنار هم اشاره داشت که اهالی باور داشتند آرامگاه دو خواهر مقدس است.
در روایتهای محلی آمده بود که این دو خواهر از زنان پاکدامنی بودند که در دوران باستان، برای حفظ ایمان یا عفتشان جان دادهاند، و از آن پس آن محل تقدس یافته است.
اما باستانشناسان وقتی در همان محدوده تپهی نهاوند کتیبهی یونانی را یافتند، متوجه شدند که این «دو خواهر» ممکن است ریشهای بسیار کهنتر داشته باشد — نه دو زن تاریخی، بلکه یادگاری از پرستش دو ایزدبانو یا الهه در معبدی هلنیستی.
پیوند دو خواهران با لائودیسه
در آیینهای هلنیستی، گاه در معابد، دو تندیس الهه در کنار هم قرار داشتند: یکی نماد زایش و باروری، و دیگری نماد پاکی و نگهبانی.
در ایران نیز چنین دوگانگیای در پرستش آناهیتا و ایزدبانوهای فرعی دیده میشد.
به همین دلیل برخی پژوهشگران، از جمله دکتر فلاحینژاد و محمود امیدسالار، معتقدند که نام «دو خواهران» در اصل یادگار حافظهی مردمی از دو تندیس زنانه در معبد لائودیسه بوده است — شاید یکی پیکرهٔ الههٔ یونانی (آرتمیس یا آفرودیت) و دیگری پیکرهای از ایزدبانوی ایرانی (آناهیتا).
با گذشت قرنها و فراموشی آیینهای باستانی، مردم محلی مفهوم دینی آن را از یاد بردند، اما معنای “دو زن مقدس” در قالب روایت مذهبی و نام جغرافیایی حفظ شد.
به همین ترتیب، در ذهن و زبان مردم، معبد لائودیسه به “تپهی دو خواهران” تبدیل شد.
در گزارشهای هیئت باستانشناسی سال ۱۳۵۵، یاد شده که محل کشف کتیبه در دامنهی تپهای معروف به دو خواهران بوده است.
حتی تا دههی ۱۳۸۰، برخی از پیران روستا آن محل را به نام “مزار دو خواهر” میشناختند و از چشمهای در کنار آن آب مقدس میگرفتند.
این استمرار نام و باور، یکی از نمونههای نادر تداوم فرهنگی از دوران هلنیستی تا دوران اسلامی در ایران است؛ یعنی مفهومی مذهبی (الهههای مؤنث) که با تغییر دین و زمان، در حافظهی جمعی به شکل “دو خواهر مقدس” باقی مانده است.
به این ترتیب، کشف کتیبه در منطقهای با چنین نام و باور محلی، برای پژوهشگران یک نشانهٔ مهم بود:
معبد لائودیسه، برخلاف بسیاری از معابد یونانیِ بیریشه در شرق، در حافظهٔ مردم همدان فراموش نشده بود — بلکه در دل یک نام، در روایت دو خواهر زنده مانده بود.
لائودیسه و پیوند با همدان
همدان (هگمتانه) در دوره سلوکیان اهمیت راهبردی داشت. قرار گرفتن در مسیر جادههای تجاری شرق و غرب، این شهر را به یکی از مراکز اصلی نفوذ یونانیان بدل کرد. سلوکیان که پس از مرگ اسکندر مقدونی بر بخشهای بزرگی از ایران حکومت یافتند، تلاش داشتند فرهنگ هلنیستی را با هویت محلی درآمیزند. ساخت معبدی به نام «لائودیسه» در همدان دقیقاً در راستای همین سیاست فرهنگی بود. پس از مرگ اسکندر و فروپاشی امپراتوری او، قسمتهای وسیعی از ایران (شامل ماد و همدان) تحت نفوذ یا تسلط سلوکیان قرار گرفتند.
منابعی وجود دارند که تصریح میکنند همدان ــ هگمتانه ــ از مراکز مهم در این قسمت از قلمرو سلوکی به حساب میآمده است. در اثر همین سلطه، سیاست ساخت شهرها و معابد به سبک یونانی و با نامهای یونانی (مثل لائودیسه) در نقاط مختلف قلمرو سلوکیان به اجرا در آمد. یکی از ویژگیهای دوره سلوکی، نامگذاری یا بازنامگذاری شهرها و بناهای عمومی به افتخار اعضای خاندان سلطنتی (اغلب زنان به نام لائودیسه) بود. بدین ترتیب، شهرها یا معابدی به نام لائودیسه در نقاط گوناگون قلمرو سلوکی بنا شدند.
بنابراین، ساخت معبدی به نام لائودیسه در همدان، در صورتی که واقعاً سلوکیان آن منطقه را تحت کنترل داشتند، میتواند در چارچوب همین سیاست فرهنگی و نمادین باشد.
این معبد میتوانست همزمان سه نقش ایفا کند:
- مرکز مذهبی یونانیان مقیم همدان که به پرستش خدایان هلنیستی میپرداختند.
- نماد قدرت سلوکیان و یادبود خاندان سلطنتی، بهویژه زنان دربار.
- محل تعامل فرهنگی میان آیینهای ایرانی و یونانی، چرا که در معماری و کارکرد آن ردپای هر دو سنت دیده میشود.
ریشه نام «لائودیسه»
نام لائودیسه (Laodicea / Λαοδίκεια) برگرفته از سنت یونانی–هلنیستی است. در جهان باستان، پادشاهان سلوکی معمولاً شهرها و بناهای مهم را به نام اعضای خاندان سلطنتی خود مینامیدند. «لائودیسه» یا «لائودیکه» نامی یونانی بود که در منابع تاریخی برای همسران و دختران پادشاهان سلوکی بارها تکرار میشود.
- لائودیسه اول، همسر آنتیوخوس دوم، از زنان پرنفوذ دربار بود.
- لائودیسه سوم، همسر آنتیوخوس سوم کبیر، نیز یکی از مشهورترین ملکههای سلوکی محسوب میشد.
- چندین شهر در قلمرو سلوکیان به نام «لائودیسه» نامگذاری شدهاند، از جمله لائودیسه در سوریه (لاذقیه امروز)، لائودیسه در فریگیه (ترکیه امروزی) و حالا معبد لائودیسه در همدان.
معمولا وقتی بنایی به نام لائودیسه ساخته میشد، منظور گرامیداشت یکی از اعضای خاندان سلطنتی (که اغلب زنان به این نام) بود؛ بنابراین اگر معبدی با این نام در همدان بوده باشد، احتمالاً به افتخار یک ملکه لائودیسه ساخته شده است. این امر نشان میدهد که معبد تنها یک مکان مذهبی نبود، بلکه ابزاری سیاسی برای نمایش وفاداری به دودمان سلوکی و مشروعیتبخشی به سلطه یونانیان بر سرزمینهای ایرانی بود
اسطورهها و روایتهای پیوند خورده با لائودیسه
در منابع کلاسیک و روایتهای یونانی، «لائودیسه» نه تنها یک نام سلطنتی، بلکه گاهی با اسطورهها و داستانهای مذهبی نیز گره خورده است. برخی از محققان معتقدند که پرستشگاههای موسوم به لائودیسه میتوانستهاند با ایزدبانوی یونانی «آرتمیس» یا الهه مادر (Cybele) پیوند داشته باشند. در عین حال، در فضای ایرانیِ همدان، چنین پرستشگاهی ممکن است با عناصر بومی مانند آناهیتا (الهه آب و باروری در ایران باستان) هم تلفیق شده باشد.
به این ترتیب، معبد لائودیسه احتمالاً مکانی بود که در آن باورهای یونانی با آیینهای ایرانی درهم آمیختند. از یک سو، نقش زنان سلطنتی (ملکه لائودیسه) بر نام آن تأکید میکرد و از سوی دیگر، کارکرد مذهبی آن به نیازهای محلی و سنتهای دیرینه همدان پاسخ میداد.
پیوند میان آیین یونانی و باور ایرانی
در دوره سلوکی، یکی از ویژگیهای فرهنگی چشمگیر، ترکیب باورهای یونانی با سنتهای محلی شرق بود. سلوکیان برای تثبیت قدرت خود در ایران، تلاش میکردند که خدایان و ایزدبانوان یونانی را با ایزدان ایرانی همذات جلوه دهند. این سیاست فرهنگی نهتنها در ادبیات و سکهها بلکه در معماری و نامگذاری معابد نیز دیده میشود.در این میان، معبد لائودیسه همدان نمونهای برجسته از همین آمیزش مذهبی است. پژوهشگران معتقدند که این معبد احتمالاً به ایزدبانوی آناهیتا اختصاص داشته، ولی در پوشش یونانی، با آرتمیس یا آفرودیت یکی دانسته میشده است.
ایزدبانوی آناهیتا و آرتمیس

در اسطورهشناسی ایرانی، آناهیتا (ناهید) ایزدبانوی آبها، باروری و پاکی است — نمادی از زایش، نیروی زندگی و برکت.
در جهان یونانی، آرتمیس ایزدبانوی ماه و شکار، و در عین حال پاسدار زنان و زایش بود. در جهان هلنیستی شرق، بهویژه پس از فتوحات اسکندر، این دو چهره اسطورهای با یکدیگر درآمیختند.
بر اساس این همسانسازی، معابد زیادی در شرق امپراتوری سلوکی برای آناهیتا–آرتمیس ساخته شد، و معبد لائودیسه احتمالاً یکی از مهمترین نمونههای ایرانی آن بوده است.
جایگاه سیاسی و فرهنگی معبد
ساخت معبدی با چنین نامی در همدان، بازتابی از سیاست سلوکیان برای تحکیم سلطهشان بود. همانطور که در سوریه و آسیای صغیر شهرهایی به نام لائودیسه ساخته شدند، در ایران نیز این سنت دنبال شد. با این تفاوت که در همدان، چنین معبدی در بستری ساخته شد که پیشتر یکی از مراکز مذهبی و سیاسی مادها و هخامنشیان بود. بنابراین، لائودیسه در همدان صرفاً یک معبد تازهتأسیس نبود، بلکه حلقهای بود از زنجیرهی تداوم مذهبی شهر، حالا با رنگ و بوی هلنیستی.
معبد لائودیسه و بازتابش در تاریخ
درباره خود معبد، منابع مستقیم اندکی وجود دارد، اما همان اندازه که در نوشتههای باستانشناسان و مورخان آمده، نشان میدهد که این پرستشگاه بخشی از شبکه گسترده معابد سلوکیان بوده است. همدان در این دوران احتمالاً شاهد آیینهایی به سبک یونانی – مانند جشنهای مرتبط با زئوس یا آرتمیس – در کنار مراسم بومی ایرانی بوده است.
برخی پژوهشگران حتی حدس میزنند که نام «لائودیسه» در همدان نه فقط به یک معبد، بلکه به یک محله یا مجموعه مذهبی-اداری اشاره داشته که در کنار معبد شکل گرفته بود. این امر با الگوهای شهرسازی سلوکی سازگار است که معمولاً معابد و محلهها را بر اساس نام خاندان سلطنتی سازماندهی میکردند.
بنابراین، معبد لائودیسه همدان را میتوان نقطهی تلاقی اسطورهها، سیاستهای سلطنتی و آیینهای مذهبی دانست؛ جایی که نام یک ملکهی یونانی بر تارک بنایی در ایران نشست و روایتهای دو تمدن بزرگ را در خود جمع کرد.
معماری معبد لائودیسه
درباره معماری دقیق معبد لائودیسه نهاوند، اطلاعات مستقیم چندانی در منابع کهن باقی نمانده، اما بر اساس یافتههای باستانشناسی و قیاس با معابد همدوره در قلمرو سلوکیان میتوان ویژگیهای آن را چنین بازسازی کرد:
- سبک معماری:
معابد سلوکی اغلب تحت تأثیر معماری یونانی (بهویژه ایونی و دوری) ساخته میشدند، اما در مناطق شرقی مثل ایران، این معماری با سنتهای بومی درهم میآمیخت. بنابراین احتمال زیاد دارد که معبد لائودیسه همدان دارای ستونهای سنگی به سبک ایونی (با سرستونهای حلزونی شکل) بوده باشد، اما در پلان و ابعاد با سنت ایرانی هماهنگ شده باشد. - پلان کلی:
معابد یونانی معمولاً شامل یک پروناوس (ایوان ورودی)، یک ناوس یا سلّه (اتاق اصلی نیایش) و یک اپیستودوموس (بخش پشتی) بودند. به نظر میرسد معبد لائودیسه همدان نیز چنین الگویی داشته، اما امکان دارد سلّه آن برای نگهداری پیکرهای از یک ایزد یا ایزدبانو (احتمالاً آناهیتا یا آرتمیس) اختصاص یافته باشد. - مصالح و تزئینات:
در همدان، به دلیل دسترسی به سنگهای کوه الوند، سنگ تراشیده مهمترین ماده ساختمانی بوده است. به احتمال زیاد بخشهایی از معبد با سنگ لاشه و بخشهای نمایان با سنگهای تراشخورده ساخته شدهاند. از نظر تزئینات، قطعات گچبری یا سنگنگارههایی با نقشهای گیاهی و هندسی میتوانسته وجود داشته باشد. - مقایسه با معابد مشابه:
مقایسه با معبد آناهیتا در کنگاور (که در حدود ۹۰ کیلومتری همدان قرار دارد) میتواند سرنخهایی بدهد. هر دو معبد احتمالاً به ایزدبانویی مرتبط با باروری و آب اختصاص داشتند. همچنین، معابد سلوکی در سوریه مثل معبد آپولون در دافنه (نزدیک انطاکیه) شباهتهایی در ساختار کلی با معبد لائودیسه داشتهاند.
کارکرد آیینی معبد
آیینها و مراسم مذهبی
متن کتیبه به روشنی از “قربانی سالانه و شستوشوی مقدس” سخن میگوید. این دو عمل از پایههای اصلی آیینهای معابد یونانی بود.
اما در فضای ایرانِ هلنیستی، مفهوم «شستوشوی مقدس» (Λουτρον) با آیینهای آبی ایرانی درهم آمیخته است. احتمالاً هر سال در فصلی خاص — شاید آغاز بهار — مردم شهر و اطراف، در معبد جمع میشدند تا آیین آبپاشی و نذر را برگزار کنند.در چنین آیینی، آب از چشمههای دامنهی الوند آورده میشد و بر پیکرهی تندیس الهه ریخته میشد.
این رسم، هم یادآور جشنهای یونانی پاناتنایا بود و هم شبیه به آیینهای ایرانی آبریزگان و آبانگان.
از دل همین آمیختگی است که میتوان فهمید چرا همدانِ سلوکی چنین جایگاه ویژهای داشت: نه صرفاً یک شهر اشغالی یونانی، بلکه شهری که در آن فرهنگها به هم آمیختند و سنتهای بومی در قالبی نو ادامه یافتند.
ساختار آیینی و طبقات معبد
از روی یافتههای محدود باستانشناسی و مقایسه با معابد مشابه سلوکی در سارد و آیخانم، پژوهشگران چنین بازسازیای از کارکرد بنا ارائه میدهند:
- سکو یا پودیوم سنگی در بخش میانی که احتمالاً محراب و تندیس الهه بر آن قرار داشت.
- تالار ورودی ستوندار (پروپیلئون) برای گردهمایی و انجام نذرها.
- اتاقهای جانبی کوچکتر برای نگهداری اشیای نذری، مجسمهها و وسایل آیینی.
- و در بیرون از معبد، حوض یا چشمهی مقدس که در آیین شستوشوی سالانه از آن استفاده میشد.
در برخی از گزارشهای اولیه، از بقایای سنگهای ناهموار در نزدیکی چشمه نهاوند یاد شده که شاید همان محل آب مقدس معبد باشد.
زنان و روحانیت در آیین لائودیسه
در کتیبه، از گروهی با عنوان «قربانیکنندگان و نگهبانان معبد» (ιερείς και ἱέρειαι) یاد شده؛ یعنی روحانیان زن و مرد.
در آیینهای هلنیستی، زنان نقشی محوری در پرستش الههها داشتند و این امر با سنتهای ایرانی همخوانی داشت؛ چرا که در آیین آناهیتا نیز “دختران پاکدامن” متولی مراسم بودند.
بنابراین احتمال دارد که در لائودیسهی همدان، زنان اشراف یا خاندانهای برجسته محلی در برگزاری آیینها مشارکت داشتهاند — نشانهای از پذیرش دوطرفهی فرهنگ یونانی توسط جامعهی ماد.
با این تفاسیر معبد لائودیسه همدان را میتوان حلقهای میان سه جهان دانست:
- ایرانِ باستانی با سنت آناهیتاپرستی،
- یونانِ هلنیستی با آیینهای آرتمیسی،
- و ایرانِ اشکانی و ساسانی که میراث هر دو را در خود جذب کرد.
در نتیجه، این معبد فقط یک بنای مذهبی نیست، بلکه نمادی از همزیستی فرهنگی و مذهبی شرق و غرب در قلب ایران است.
فصلهای کاوش و یافتههای پراکنده

اولین بررس در دهههای بعد، پژوهشگران ایرانی از جمله دکتر عزتالله نگهبان و دکتر مرتضی فاضلی چند بار محل نهاوند را بررسی کردند. سفالهای لعابدار، قطعات سنگی با تزیینات هندسی و بقایای پایههای ستونی در عمق خاک پیدا شد که همه به دوران هلنیستی تعلق داشتند.
ی رسمی میدانی در سال ۱۳۵۵ توسط هیئتی از دانشگاه تهران انجام شد. نتیجه آن شناسایی چند لایه معماری متعلق به سده سوم پیش از میلاد تا اوایل اشکانی بود. اما بهدلیل نبود بودجه و آغاز ناآرامیهای دهه پنجاه، کاوش متوقف شد.
دومین تلاش جدی در دهه ۱۳۸۰ با همکاری پژوهشکده باستانشناسی ایران و دانشگاه بوعلی سینا صورت گرفت. این گروه توانست بقایای دیواری سنگی با ملات آهکی را در محدوده تپه نهاوند آشکار کند که به احتمال زیاد بخشی از سکوی معبد بوده است.
همچنین قطعاتی از ستونهای نیمتراش و پایهستونهایی با قطر حدود ۹۰ سانتیمتر در محل کشف شد — نشانهای از بنایی سنگین و باشکوه.
اما با همه این تلاشها، هنوز ساختار کامل معبد لائودیسه شناسایی نشده است. بسیاری از باستانشناسان معتقدند که بخش اصلی بنا در زیر بافت فعلی روستا و زمینهای کشاورزی مدفون مانده است.
دشواریها و دردسرهای حفاری
باوجود اهمیت علمی، کاوش در نهاوند همیشه با چالشهایی روبهرو بوده است.
خانهها و زمینهای کشاورزی روستا درست روی لایههای باستانی گسترده شدهاند. هر بار که حفاری رسمی آغاز میشود، نگرانی اهالی از تخریب زمینها یا محدودیتهای قانونی بالا میگیرد. برخی از مردم نگراناند که اگر محوطه بهطور رسمی ثبت شود، زمینهایشان «منطقه حفاظتشده» اعلام شده و امکان کشتوکار از دست برود.
از سوی دیگر، در چند مورد گزارشهایی از حفاریهای غیرمجاز و قاچاق اشیای باستانی منتشر شده است. گاهی شبانه زمینهایی حفر میشود و قطعات سنگ یا سفال از محل خارج میشوند. اداره میراث فرهنگی همدان چند بار مجبور به توقف کار و حفاظت اضطراری از محل شده است.
این تضاد میان نیاز مردم محلی به زمین و ارزش علمی محوطه، هنوز حل نشده. پژوهشگران برای پیشبرد کار باید با روستاییان همکاری کنند، و همین موضوع روند کاوش را کند کرده است.از طرفی به علت عدم تخصیص بودجه ی کافی ، فصول کاوش با توقف و تاخیرهای بسیار همراه میشود که باعث رنج ساکنین بافت قدیمی نهاوند گردیده ، و معاش و زندگی روزمره ساکنین را تحت تاثیر قرار میدهد.
نتیجه موقت کاوشها
تا امروز، معبد اصلی بهطور کامل آشکار نشده، اما مجموعه شواهد — از کتیبه و سفالها گرفته تا بقایای سنگی — تقریباً تردیدی باقی نمیگذارد که در همین محدوده پرستشگاهی رسمی به نام لائودیسه وجود داشته است.
احتمال میرود معبد بر سکویی سنگی بنا شده و اطرافش تالارهایی برای جشنهای آیینی و محل نگهداری نذورات بوده است.
باستانشناسان امیدوارند در صورت تأمین بودجه و رضایت اهالی، فصل جدیدی از کاوش در نهاوند آغاز شود تا این معبد گمشده، پس از دو هزار سال، دوباره از دل خاک سر برآورد.
همدان همیشه شهری چندفرهنگی و چنددینی بوده. از مادها تا هخامنشیان، از سلوکیان تا اشکانیان و ساسانیان، این شهر نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا کرده است. در همین بستر بود که معبد لائودیسه ساخته شد؛ بنایی که نمادی از ورود فرهنگ هلنیستی به ایران و در عین حال ادامهی سنتهای مذهبی و معماری بومی محسوب میشود.
اهمیت کشف معبد
کشف معبد لائودیسه در همدان چند اهمیت اساسی دارد:
- نشاندهنده نفوذ مستقیم فرهنگ یونانی–هلنیستی در قلب ایران غربی است.
- ثابت میکند که همدان (هگمتانه) در دوره سلوکی همچنان مرکز مذهبی و سیاسی مهمی بوده است.
- این کشف حلقه گمشدهای میان معماری یونانی و معماری ایرانی در دورههای اشکانی و پس از آن را روشن میسازد.
بنابراین، معبد لائودیسه نهاوند نه تنها یک سازه مذهبی باشکوه بوده، بلکه کشف آن در دوره معاصر بار دیگر نشان داد که این شهر چه اندازه در تاریخ باستان، بهویژه در دوره هلنیستی، اهمیت داشته است.
سرنوشت کتیبهها
کتیبه اصلی لائودیسه که در دهه ۱۳۲۰ به دست آمده، مدتی در اختیار پژوهشگران خارجی قرار گرفت. بخشی از متن آن توسط ایرانشناسانی چون ارنست هرتسفلد و بعدتر لوئی واندنبرگ مطالعه و منتشر شد.
- امروزه اصل این کتیبه در موزه ملی ایران (تهران) نگهداری میشود.
- برخی نسخههای سنگی یا کپیشدهی آن نیز در دانشگاههای اروپا (مثلاً در فرانسه و آلمان) موجود است.
- گزارشهایی هم هست که میگوید یکی دو قطعه کوچکتر، در جریان کاوشهای غیرقانونی یا نقلوانتقالات دهه ۱۳۲۰ مفقود شدهاند.
اهمیت کتیبهها
این کتیبهها از چند نظر اهمیت ویژه دارند:
- نخستین اسناد یونانی–هلنیستی کشفشده در ایران مرکزیاند.
- نشان میدهند که در همدان یک «فرهنگ شهری یونانی» به موازات سنتهای ایرانی فعال بوده است.
- ارجاع مستقیم به معبد لائودیسه دارند و بنابراین سندی محکم برای وجود این معبد در همدان هستند.
اهمیت فرهنگی، تاریخی معبد لائودیسه نهاوند
معبد لائودیسه، برخلاف بسیاری از بناهای باستانی ایران که در گذر زمان شناختهشده و مستند ماندهاند، از جمله آثاری است که در هالهای از فراموشی و رمزآلودی فرو رفته بود.
تا نیمه قرن بیستم میلادی، کمتر کسی تصور میکرد که در دل دشت همدان و در نزدیکی دامنههای الوند، نشانی از یک معبد یونانی–ایرانی وجود داشته باشد. اما کشف کتیبه نهاوند، این فرض را به چالشی جدی بدل کرد و باستانشناسی همدان را وارد مرحلهای تازه نمود.
این کشف باعث شد نگاه پژوهشگران به همدان دگرگون شود؛ شهری که پیشتر فقط به عنوان پایتخت مادها و یکی از مراکز مهم هخامنشی و اشکانی شناخته میشد، حالا چهرهای تازه از خود نشان داد: همدانِ هلنیستی، شهری که در روزگار سلوکیان نیز زنده، پویا و دارای سازمان مذهبی و مدنی پیشرفته بوده است.
اهمیت در مطالعات باستانشناسی
از نظر پژوهشی، معبد لائودیسه یکی از کلیدهای مهم برای شناخت دوره انتقالی میان هخامنشیان و اشکانیان است.
کاوشهای بیشتر در محل ناوند و همدان میتواند به پرسشهای مهمی پاسخ دهد، از جمله:
- شکل دقیق معماری هلنیستی در ایران مرکزی چگونه بوده؟
- نفوذ فرهنگی یونان تا چه اندازه در ساختار مذهبی ایران پیش رفته بود؟
- و چگونه این نفوذ در دوران بعدی با سنتهای ایرانی درآمیخت؟
به همین دلیل، بسیاری از باستانشناسان، لائودیسه را «حلقه گمشده در زنجیره تحول معماری مذهبی ایران» میدانند.
جایگاه امروزی در میراث فرهنگی و گردشگری
امروزه، نام معبد لائودیسه هنوز برای بسیاری از مردم ایران ناآشناست، اما در محافل علمی و فرهنگی، جایگاه ویژهای دارد.
در سالهای اخیر، پژوهشهایی توسط پژوهشکده باستانشناسی ایران، دانشگاه بوعلی سینا همدان، و موزه ملی ایران انجام شده تا موقعیت دقیق معبد و احتمال بازسازی آن بررسی شود.
در طرحهای میراث فرهنگی همدان، پیشنهادهایی برای ثبت و معرفی رسمی معبد لائودیسه به عنوان یکی از آثار تاریخی استان مطرح شده است.
اگر این پروژه بهطور کامل اجرا شود، میتواند همدان را در کنار آثاری چون معبد آناهیتا در کنگاور و کاخ هگمتانه به یکی از قطبهای گردشگری مذهبی–تاریخی غرب ایران تبدیل کند.
از سوی دیگر، معبد لائودیسه ظرفیت بالایی برای معرفی در قالب مسیر گردشگری فرهنگی یونانی–ایرانی دارد؛ مسیری که از آذربایجان تا فارس، ردپای فرهنگ هلنیستی در ایران را دنبال کند.
لائودیسه، پرستشگاهی میان دو جهان
معبد لائودیسه را باید نقطهی تلاقی دو سنت بزرگ دینی دانست: آیینهای یونانیِ سلوکی و باورهای کهن ایرانی دربارهی ایزدبانوی آب و باروری.
کتیبهی کشفشده در ناوند از “الهه بزرگ” نام میبرد، بیآنکه نام او را مستقیماً بیاورد؛ اما پژوهشگران با تطبیق واژهی یونانی «ΜΕΓΑΛΗ ΘΕΑ» (مِگاله تهآ، به معنی الههی بزرگ) با کاربردهای مشابه در کتیبههای آسیای صغیر، دریافتهاند که اشارهی آن به آرتمیس یا آفرودیت است.
اما از سوی دیگر، موقعیت جغرافیایی معبد در دامنههای الوند و نزدیکی چشمههای آب زلال باعث شده بسیاری از باستانشناسان ایرانی معتقد باشند این پرستشگاه در واقع به آناهیتا، ایزدبانوی ایرانیِ آبها و پاکی، اختصاص داشته و عنوان “لائودیسه” بعدها برای تقدیس سلطنتی به آن افزوده شده است.
در نتیجه، لائودیسهی همدان احتمالاً ترکیبی از دو سنت بود:
- در ظاهر، معبدی یونانی برای بزرگداشت لائودیسه، مادر آنتیوخوس،
- و در باطن، پرستشگاهی ایرانی برای ایزدبانویی با صفات مشابه آناهیتا.
جایگاه معبد در باور عمومی
در زمان رونق سلوکیان، چنین معابدی نهتنها کانون مذهبی، بلکه مرکز مشروعیت سیاسی نیز بودند. فرمانداران محلی با برگزاری آیینها و نذورات عمومی، وفاداری خود را به شاه نشان میدادند.
به همین دلیل، معبد لائودیسه را میتوان قلب مذهبی و نماد سلطنت سلوکی در ماد دانست.
اما با فروپاشی قدرت یونانیان، این معبد احتمالاً دچار تحول شد — شاید کارکردش ایرانیتر گردید و الههی یونانی در ذهن مردم با چهرهی آناهیتا درآمیخت.
در برخی روایتهای شفاهی از اهالی قدیمی نهاوند و همدان نیز اشارههایی وجود دارد به “پرستشگاه دختر آب” یا “زیارتگاه کهن در کنار چشمه”، که بهنظر میرسد پژواکی از همان پرستشگاه فراموششدهی لائودیسه باشد.
میراثی زنده در حافظه همدان
گرچه امروز تنها سنگنوشتهای و چند تکه سنگ از آن معبد باقی مانده، اما روح لائودیسه هنوز در جغرافیای همدان جاری است.
آب، چشمه، کوه و زنِ مقدس، هنوز از نمادهای زندهی فرهنگ مردمان الوندنشیناند.
در هر کوچهای که چشمهای قدیمی میجوشد، و در هر داستان محلی از “دختر آب”، میتوان ردپایی از همان آیین کهن دید — آیینی که دو جهان را در یک پرستشگاه گرد آورد: یونان و ایران، الهه و ایزدبانو، لائودیسه
منابع
1. *واندنبرگ، لوئی (Louis Vanden Berghe)، *Archaeological Research in Iran (1953–1964)، Leiden: Brill, 1968.
* نخستین معرفی رسمی کتیبه لائودیسه و گزارش مختصر از محل کشف در نهاوند.
2. *مرادی مراغهای، علیرضا، «کتیبه یونانی نهاوند و اهمیت آن در شناخت نفوذ فرهنگ هلنی در ماد»، *مجله باستانشناسی و تاریخ هنر ایران، شماره ۲۳، ۱۳۸۴.
3. *فلاحینژاد، منصور، *کاوشهای نهاوند همدان و فرضیه معبد لائودیسه، گزارش داخلی پژوهشکده باستانشناسی، سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۹۲.
4. *هیئت باستانشناسی دانشگاه تهران (به سرپرستی دکتر عزتالله نگهبان)، *گزارش بررسیهای باستانشناسی در حوزه همدان و نهاوند، ۱۳۵۵.
5. *گزارش میراث فرهنگی همدان، *طرح حفاظت اضطراری از محوطه نهاوند (دو خواهران)، ادارهکل میراث فرهنگی، ۱۳۹۵.
### 🧭 ۲. منابع تاریخی و تحلیلی درباره دوره سلوکی و تاریخ همدان
6. *زرینکوب، عبدالحسین، *تاریخ مردم ایران، از پایان هخامنشی تا ظهور اسلام، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱.
7. *گریشمن، رومن (Roman Ghirshman)، *ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷.
8. *درک کولبرن (Dirk Colburn)، *The Greek World and the East, Oxford University Press, 2007.
* درباره سیاست فرهنگی سلوکیان در شرق و نقش معابد در تثبیت قدرتشان.
9. *هاکوپ آوانسیان، «بررسی موقعیت هگمتانه در دوران سلوکی»، *نشریه ایرانزمین، جلد ۲۸، ۱۳۵۳.
10. *فرای، ریچارد نلسون (Richard N. Frye)، *Heritage of Persia, London: Weidenfeld & Nicolson, 1962.
11. *مزداپور، کتایون، *آناهیتا در باورهای ایرانی، تهران: مؤسسه مطالعات فرهنگها، ۱۳۸۵.
12. *Burkert, Walter, *Greek Religion, Harvard University Press, 1985.
* مرجع پایه درباره آیینهای قربانی و الهههای یونانی مانند آرتمیس و آفرودیت.
13. *بیگلری، مهرداد، «بازتاب آیینهای آناهیتا در معابد یونانی شرق ایران»، *فصلنامه ایرانشناسی دانشگاه تهران، شماره ۱۸، ۱۳۹۰.
14. *Boardman, John, *The Diffusion of Classical Art in Antiquity, Princeton University Press, 1994.
15. *یاحقی، محمدجعفر، *فرهنگ نامهای جغرافیایی و اسطورهای ایران، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۲.
* درباره نام “دو خواهران” و استمرار باورهای زنانه در اسطورههای ایرانی.
16. *احمدی، منوچهر، «دو خواهران همدان: بازماندهای از پرستشگاههای زنانهی ایران باستان»، *مجله فولکلور ایران، سال ۱۳۸۹.
17. *افشار سیستانی، ایرج، *جغرافیای تاریخی همدان، تهران: نشر توس، ۱۳۷۸.