نقش رستم، به هم رسیدن قدرت و مذهب و هنر در دل سنگ
نام نقش رستم را زیاد شنیده ایم . و شاید حتی برایمان این سوال مطرح باشد که چرا نام یک مکان تاریخی با اسطوره ای مانند رستم گره خورده باشد . در این گزارش سعی داریم تا نگاه کوتاهی به این اثر بینظیر که بازمانده ی سه پادشاهی بزرگ ِکهن سرزمینمان ایران است بیندازیم. با ما باشید.
موقعیت جغرافیایی
نقش رستم یکی از مهمترین محوطههای باستانی ایران است که در شمال تخت جمشید و حدود ۱۲ کیلومتری شمالغربی مرودشت در استان فارس قرار دارد. این مکان تاریخی، میراثدار سه دوره بزرگ از تمدن ایران باستان است: ایلامی، هخامنشی و ساسانی. بعد از بازدید از تخت جمشید به راحتی و با حدود 10 دقیقه رانندگی به این اثر باشکوه میرسید.
چرا نقش رستم؟
وجه تسمیه آن، طبق نظر علی سامی، باستانشناس برجسته ایرانی، به دلیل نقش برجستهای بوده که در گذشته تصور میرفت تصویر» رستم«، قهرمان شاهنامه، باشد. چرا که تا همین حدود 200 سال قبل مردم عادی اطلاعی از اسامی سلسله های پیشین خود نداشته و اکثر اماکن تاریخی را با روایات ادبی ، اسطوره ای و یا مذهبی پیوند میزدند.که سرآمد این روایات در بین مردم ، اثر گرانسنگ فردوسی بزرگ ، شاهنامه بود. و از آنجایی که اکثر نقوش برجسته در نقش رستم مردانی تنومند و در حال نبرد را به تصویر کشیده اند، این مکان در بین مردم به نقش رستم مشهور شد. هرچند امروزه میدانیم که این تصاویر مربوط به شاهان ساسانی است.
نقش رستم در کنار پاسارگاد وپارسه (تخت جمشید)، مثلثی طلایی از میراث تاریخی-فرهنگی ایران باستان را شکل میدهد. این مجموعه ترکیبی از آرامگاهها، نقشبرجستههای حکومتی و بنای شاید مذهبی »کعبه زرتشت« را در بر دارد. اریک اشمیت، باستانشناس آمریکایی که در دهه ۱۹۳۰ زیر نظر مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو کاوشهایی در این منطقه انجام داد، نقش رستم را» گنجینهای بینظیر از ترکیب سلطنت، هنر و الهیات ایرانی« مینامد.
ویژگیهای تاریخی و معماری
در نقش رستم چهار آرامگاه از شاهان هخامنشی به چشم میخورد که در دل صخرهای عمودی تراشیده شدهاند. فرم این آرامگاهها چلیپا شکل است و در بخش مرکزی آنها، ورودی آرامگاه قرار دارد که به یک اتاقک سنگی منتهی میشود در داخل آرامگاهها هیچگاه نشانی از استخوان و یا اشیا باستانی کشف نشد چراکه به احتمال زیاد به مرور زمان مورد هجمه و دستبرد مهاجمان و دزدان قرار گرفته است. اما به لطف کتیبه های سردر مقبره ها حالا میدانیم که هر مقبره به چه کسی تعلق دارد. این آرامگاهها از راست به چپ متعلق به خشایارشا، داریوش بزرگ، اردشیر اول و داریوش دوم هستند.
در بالای ورودی مقبره ها، نقش برجستههایی از پادشاه در حال نیایش و روبروی آتشدان، در حضور اهورامزدا حک شدهاند. مهم تر از همه این است که همانند نقوش ورودی کاخ صد ستون در تخت جمشید، پادشاه بر اورنگی قرار گرفته که بر روی پنجه های نمایندگان 28 ملت امپراطوری پارس به حالت احترام در حال حمل است. آرتور پوپ، ایرانشناس بزرگ قرن بیستم، در اثر مشهور خود، هنر ایران مینویسد:
»آرامگاههای هخامنشی در نقش رستم نهتنها مدفن پادشاهاناند، بلکه بیانی تصویری از ساختار کیهانی حکومت هخامنشیاند، جایی که شاه در محور میان زمین و آسمان قرار گرفته است.«
نقش برجسته ها ی ساسانی
علاوه بر آرامگاههای هخامنشی، 8 نقش برجسته ساسانی نیز در این محل وجود دارد که هر یک بیانگر لحظات تاریخی مهمی از دوران شاهان ساسانی هستند
انی نقش برجسته ها از جنوب غرب به شمال شرق به ترتیب عبارت است از
- نقش برجسته ی اردشیر بابکان که بر روی اسب رو به روی اهورامزدا که او نیز بر اسب سوار است، ایستاده و در حال گرفتن دیهیم قدرت از اهور مزداست. در حالی که پیکر اردوان پنجم و زیر پای اسب اهورا مزدا پیکر اهریمن دیده میشود. این نقش برجسته از این جهت اهمیت دارد که نام ایران را به خط پهلوی میتوان بر سینه ی اسب اردشیر بابکان مشاهده کرد. متن کتیبه ی اسب اردشیر بدین شرح است:
“این است پیکر مزداپرست خداوندگار اردشیر، شاه شاهان ایران،که نژاد از ایزدان دارد. پسر خداوندگار بابک، شاه”
و بر سینه ی اسب اهورا مزدا نیز چنین آمده است:
“این است پیکر خداوند اهورا مزدا“
- نقش برجسته ی بهرام دوم در کنار نقش برجسته ی اردشیر نقش برجسته ی بهرام دوم و خاندانن سلطنتی و همراهان او دیده میشود. بهرام رو به ملکه شاپور دختک و دو شاهزاده و موبد کرتیر ایستاده. پشت بهرام نیز از اشراف هستند که هویت آنها نامعلوم است . اما نکته ی این نقش اینجاست که این نقش بر رو روی یک نقش برجسته ی دوره ایلامی نقش و اثر قبلی را که متعلق به حدود 2000 قبل از میلاد است از بین برده . در دوطرف تصویر میتوان بقایا ی این نقش را دید. همین نقش نشان از قدمت و اهمیت این مکان ( یعنی نقش رستم ) دارد.
- نقش برجسته ی نبرد شاپور دوم : همینطور که به سمت مقبره ها حرکت میکنیم نقش بعدی نقش نبرد شاپور دوم است که زیر مقبره داروش دوم واقع شده . این نقش تا حد زیادی تخریب شده ولی با توجه به تصاویر میتوان احتمال داد که مربوط به شاپور دوم میباشد.
- نقش پیروزی هرمز دوم : این نقش هم از گزند روزگار در امان نمانده و تخریب شده . به احتمال زیاد نقش نبرد هرمز دوم با دشمنان اوست. البته این نقش شامل دو قسمت میباشد که قسمت ناتمام پایین به نقش آذر نرسه ولیعهد هرمز دوم مشهور است.
- نقش پیروزی شاپور اول بر امپراطور روم: که میتوتن گفت با شکوه ترین نقش این مجموعه است که صحنه ی شکست والرین امپراطور روم را در مقابل شاپور اول نشان میدهد. در حالیکه فیلیپ عرب زانو زده و دست والرین از مچ در دست شاپور قرار دارد، که نشان از شکست اوست. این نقش جدای از روایت مهم تاریخیش، نشان از هنر سنگتراشان ساسانی دارد که به چه میزان در کار خود مهارت داشته اند.
- نقش پیروزی بهرام دوم: این نقش نشانگر نبرد بهرام دوم است که در دو صحنه نشان داده شده. در یکی از صحنه ها نیزه ی بهرام در بدن سرباز رومی فرو رفته است.
- نقش تاجگذاری نرسی: این نقش نشانگر تاجگذاری نرسه پسر شاپور اول است که فرمانروای ارمنستان بود که با برکناری بهرام سوم، برادر زاده ی خود بر تخت نشست. در این نقش نرسه را میبینیم که در حال گرفتن دیهیم قدرت از ایزدبانوی آب ، آناهیتا ، میباشد. در این تصویر هم جزییات لباس و آرایش موها نشان از مهارت و دقت بالای سنگتراشان دارد.
این 7 نقش به انضمام نقش ایلامی مخدوش شده 8 نقش برجسته ی تماشایی این محوطه میباشند. البته در ورودی محوطه نیز یک بستر پاک تراش و آماده شده دیده میشود که به احتمال زیاد برای نقش دیگری آماده شده بوده. در این زمینه ی بزرگ نیز کتیبه ای از حاکم محلی دوره قاجاری حجاری شده که مربوط به فرامین محلی بوده.
کعبه زرتشت
از دیگر آثار مهم این محوطه میتوان به کعبه زرتشت اشاره کرد. این بنای سنگی و مربعی شکل، احتمالاً در ابتدا برای کاربرد مذهبی یا تقویمی ساخته شده بود، هرچند عملکرد دقیق آن هنوز محل بحث میان پژوهشگران است. کعبه زرتشت از سنگهای بزرگ و منظم ساخته شده و فاقد ملات است، که نشاندهنده مهارت بالا در سنگتراشی و معماری آن دوره است. نظریات مختلفی درباره کاربری آن وجود دارد: آرامگاه سلطنتی، آتشکده، رصدخانه یا بنای نمادین دینی.
بنابر نظر والتر هینتس، ایرانشناس آلمانی، این بنا احتمالاً کاربرد مذهبی خاصی در آیین زرتشتی داشته است. با توجه به این که مشابه این بنا ولی به صورت ناتمام در پاسارگاد هم دیده میشود ، میتوان گفت که به احتمال قریب به یقین مربوط به دوره ی هخامنشیست.
اما مهمترین بخش این بنا کتبه ی شاپور یکم است که در سه جبهه ی این بنا به زبانهای پارسی میانه، پارتی، و یونانی نوشته شده و در آن به معرفی شاپور یکم و نسب او، شرح پیروزی ها و اقدامات مذهبی و حاکمیتی او پرداخته شده است. اما این کتیبه ها از لحاظ زبانشناسی نیز دارای اهمیت هستند چراکه با کمک آنها میتوان به نوعی فرهنگ لغات سه زبان ذکر شده نیز دست یافت.
ارزش فرهنگی و مذهبی
نقش رستم نه تنها یک محوطه تاریخی است، بلکه گواهی زنده بر تداوم و تحولات باورها و قدرت در ایران باستان است. آرامگاههای شاهان هخامنشی با الهام از باورهای زرتشتی ساخته شدهاند. در این باور، مرگ پایان زندگی نیست بلکه مرحلهای برای ورود به جهان مینوی است. وجود آتشدان، نگارهٔ اهورامزدا و صحنههای نیایش در آرامگاهها نشان از این اعتقادات دارد.
در دوره ساسانی، با قدرت گرفتن مجدد آیین زرتشتی، این مکان دوباره اهمیت یافت و شاهان ساسانی کوشیدند با افزودن نقش برجستههای خود، پیوندی میان قدرت خود و شکوه دوران هخامنشی برقرار کنند. بسیاری از این نقشها صحنههایی از مشروعیتیابی شاه، پیروزی در نبرد و ارتباط با خداوند را نشان میدهند.
از نظر فرهنگی، نقش رستم همچنین نماد وحدت ایران پیش از اسلام است. این مکان گواهی است بر شکوه و عظمت هنر ایرانی، که توانسته است مفاهیم پیچیدهای چون قدرت، دین، مرگ و جاودانگی را با زبانی نمادین در دل سنگ حک کند.
چرا باید به دیدن نقش رستم رفت؟
نقش رستم تنها یک جاذبه گردشگری نیست بلکه سندی زنده از شکوه ایران باستان است. مکانی که تاریخ، مذهب، هنر و سیاست در آن به زیبایی در هم آمیختهاند. این محوطه نهتنها مکان تدفین شاهان، بلکه صحنهای از نمایش قدرت الهی و زمینی است. آرامگاههای هخامنشی، در کنار نقشهای ساسانی و بنای رازآلود کعبه زرتشت، همه گواهیاند بر تمدنی که بر بنیاد نظم کیهانی، مشروعیت دینی و شکوه هنری بنا شده بود.
نقش رستم از دیدگاه ایرانشناسان بزرگ نظیر آرتور پوپ، اریک اشمیت، مری بویس و علی سامی، نه فقط یک مکان تاریخی، بلکه یک مجموعه ایدئولوژیک و هنری است که برای فهم ایران پیش از اسلام، حیاتی است.
در زمانهای که میراث فرهنگی ایران با تهدیدهای گوناگون روبهروست، شناخت و حفاظت از مکانهایی چون نقش رستم، مسئولیتی همگانی است. این سایت نهتنها از نظر تاریخی ارزشمند است، بلکه پلی میان گذشته و آینده، و هویتی برای ایرانیان امروز به شمار میآید.
منابع :
- اشمیت، اریک. پرسپولیس، جلد دوم. مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو، ۱۹۵۷.
- سامی، علی. تخت جمشید. بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۱.
- پوپ، آرتور. بررسی هنر ایران. انتشارات یونیورسیتی پرِس، ۱۹۳۹.
- بویس، مری. زرتشتیان؛ باورها و آیینها. دانشگاه لندن، ۱۹۷۹.
- مجیدزاده، یوسف. هنر و تمدن ایران باستان. انتشارات سمت، ۱۳۸۴.
- Hintze, Almut. Zoroastrian Rituals in Context. Brill, 2007.
برای آشنایی با سایر جاذبه های گردشگری اینجا کلیک کنید.