مجموعهی شیخ صفیالدین اردبیلی یکی از ارزشمندترین یادمانهای تاریخی ایران و نمونهای برجسته از معماری و هنر اسلامی در دورههای ایلخانی و صفوی است. این مجموعه نهتنها آرامگاه بنیانگذار طریقت صفویه، یعنی شیخ صفیالدین اردبیلی (۶۵۰–۷۳۵ هـ.ق)، را در بر میگیرد، بلکه بهمرور زمان به یک مرکز مذهبی، فرهنگی، سیاسی و هنری تبدیل شد. اهمیت این مجموعه به اندازهای است که در سال ۲۰۱۰ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.بقعه شیخ صفیالدین را میتوان ترکیبی منحصر بهفرد از فضای آرامگاهی، خانقاهی، آموزشی و هنری دانست که با معماری باشکوه، کاشیکاریهای نفیس، خوشنویسیهای بینظیر و گنجینهای از آثار ارزشمند، جایگاه خاصی در تاریخ ایران دارد. این مجموعه نهتنها بازتابدهندهی شکوه و قدرت صفویه است، بلکه نشاندهندهی پیوند عمیق میان تصوف، مذهب و حکومت در ایران قرنهای میانه نیز به شمار میرود.
امروز، این مجموعه علاوه بر ارزشهای تاریخی و معماری، یکی از مقاصد مهم گردشگری ایران است و سالانه گردشگران بسیاری را از داخل و خارج کشور به سوی خود جذب میکند. بررسی این مجموعه، نگاهی جامع به تاریخ، فرهنگ، مذهب و هنر ایران در دوران میانه را ممکن میسازد و نشان میدهد که چگونه یک خانقاه صوفیانه توانست به یکی از مهمترین نمادهای هویت ملی و مذهبی ایران تبدیل شود.
زندگی و جایگاه شیخ صفیالدین اردبیلی
تولد و دوران کودکی
شیخ صفیالدین اسحاق اردبیلی در سال ۶۵۰ هـ.ق (۱۲۵۲ م) در اردبیل زاده شد. او از خاندان «فیروزشاه زرینکلاه» بود؛ خانوادهای که در اردبیل جایگاه اجتماعی و دینی معتبری داشتند. کودکی او در فضایی دینی و معنوی گذشت و از همان آغاز به علوم دینی، قرآن، فقه و تصوف گرایش یافت. روایتها نشان میدهد که او در نوجوانی به دنبال یافتن راهی عارفانه بود و همین عطش معنوی، او را به گیلان و محضر شیخ زاهد گیلانی کشاند.
شاگردی نزد شیخ زاهد گیلانی

شیخ صفی حدود ۲۵ سال در محضر شیخ زاهد گیلانی ماند و به شاگردی و خدمت پرداخت. این دوران نهتنها فرصتی برای پرورش روحی او بود، بلکه زمینهی شکلگیری شخصیت عرفانی و اجتماعیاش را فراهم کرد. پس از درگذشت استاد، او به عنوان جانشین شیخ زاهد شناخته شد و رهبری طریقت را بر عهده گرفت.
بنیانگذاری طریقت صفویه
با بازگشت به اردبیل، شیخ صفی خانقاهی در این شهر بنا نهاد و به گسترش آموزههای عرفانی پرداخت. طریقت او که بعدها «صفویه» نام گرفت، از ویژگیهای خاصی برخوردار بود:
- تکیه بر آموزههای شیعی: برخلاف بسیاری از طریقتهای صوفیانه که رنگ و بوی سنی داشتند، صفیالدین آموزههای شیعی را در چارچوب عرفان وارد کرد.
- ترکیب تصوف با سیاست و اجتماع: او تنها به ذکر و عبادت بسنده نکرد، بلکه به سازماندهی اجتماعی پیروان پرداخت.
- ایجاد شبکهی مریدان گسترده: خانقاه اردبیل به یکی از مراکز اصلی صوفیان و شیعیان در ایران و قفقاز بدل شد.
نفوذ در میان ایلات ترکمان
یکی از مهمترین جنبههای زندگی شیخ صفی، نفوذ عمیق او در میان ایلات ترکمان بود. ترکمانها که مردمانی جنگاور، چابک و از نظر نظامی بسیار توانمند بودند، به دلیل روحیهی دینی و شور مذهبی، جذب طریقت صفویه شدند.
این مریدان ترکمان بعدها نیروی اصلی نظامی و اجتماعی فرزندان شیخ صفی شدند.پیوند میان تصوف و قدرت نظامی در این مقطع شکل گرفت و زمینهساز قدرتگیری صفویان در قرن دهم هجری گردید.مورخان اشاره کردهاند که همین نفوذ معنوی باعث شد صفویان بتوانند در قرنها بعد با تکیه بر نیروی قزلباش (که ریشه در همین پیروان ترکمان داشت) دولت مرکزی مقتدری تأسیس کنند.
رابطه با حکومت ایلخانی
شیخ صفی در دوران ایلخانان مغول میزیست. اگرچه ایلخانان بیشتر گرایش سنی داشتند، اما جایگاه معنوی شیخ در میان مردم و نفوذ اجتماعی او موجب شد که حکام ایلخانی برای جلب حمایت مردم، با او روابط حسنهای برقرار کنند. این رابطه، امنیت خانقاه اردبیل و آزادی فعالیتهای او را تضمین میکرد.
میراث فکری و فرهنگی
شیخ صفیالدین علاوه بر رهبری طریقت، اشعاری به زبان فارسی و تاتی (زبان محلی منطقه اردبیل) سروده است که بیانگر حال و هوای عرفانی و معنوی اوست.
مضامین اشعارش بیشتر بر اخلاص، زهد، تقوا، عشق الهی و خدمت به خلق تأکید دارند. او شاگردان بسیاری تربیت کرد که هرکدام در گسترش اندیشههای صفویه نقش داشتند.
جایگاه تاریخی
با درگذشت او در سال ۷۳۵ هـ.ق (۱۳۳۴ م)، خانقاه و آرامگاهش به مرکز تجمع صوفیان و مریدان بدل شد. طریقت او به حیات خود ادامه داد و در نسلهای بعد، قدرت سیاسی گرفت. در نهایت، نوهی هفتم او، شاه اسماعیل صفوی، با تکیه بر همین میراث معنوی و شبکهی مریدان ترکمان، دولت صفوی را پایهگذاری کرد. بنابراین میتوان گفت شیخ صفیالدین اردبیلی بنیانگذار فکری و معنوی یکی از مهمترین سلسلههای تاریخ ایران است.
حکایتی از نفوذ شیخ صفی بر ترکمانها
روایت هست که گروهی از ترکمانان جنگجو، که به تندیمزاجی و تاختوتاز معروف بودند، روزی به اردبیل آمدند. اینها عادت داشتند در مسیرشان به مردم سخت بگیرند و گاهی غارت هم کنند. مردم شهر نگران بودند که مبادا آسیبی برسانند.
وقتی خبر به خانقاه رسید، شیخ صفیالدین بیدرنگ به استقبال آنها رفت. در حالی که مریدانش بیمناک بودند، او با آرامش و تبسمی بر لب به میان ترکمانها رفت.
نقل است که شیخ به آنان گفت:
«ای جوانمردان! شما را برای جنگ و تاخت نیافریدهاند؛ شمشیر شما باید در خدمت حق باشد، نه بر آزار خلق خدا.»
سپس برایشان سفرهای گسترد و نان و غذا با آنان خورد. ترکمانان که به خشونت خو کرده بودند، از مهربانی و هیبت روحانی او سخت تحت تأثیر قرار گرفتند. سرکردهشان در همان مجلس سر بر خاک نهاد و به دست شیخ بیعت کرد.
از آن پس بسیاری از این ترکمانها مرید او شدند و در کنار خانقاه اردبیل سکونت گزیدند. همین گروه بعدها نسل نخست «قزلباشان» را شکل دادند که ستون فقرات سپاه صفوی در قرن دهم هجری شدند.
نکته جالب
ابن بزاز بارها در صفوهالصفا مینویسد که شیخ صفی «به یک نگاه دلها را میربود» و همین ویژگی باعث میشد حتی مردمان سختدل ترکمان هم تسلیم جذبهی معنوی او شوند. این نفوذ روحانی، از اسباب اصلی قدرتیابی طریقت صفویه بود.
حکایتها و روایات از زندگی شیخ صفیالدین اردبیلی
۱. دیدار با ایلخان مغول (اولجایتو یا سلطان محمد خدابنده)
نقل است که یکی از ایلخانان مغول – برخی منابع نام سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) را آوردهاند – وقتی آوازهی کرامت و نفوذ شیخ صفی را شنید، برای دیدار او به اردبیل آمد. اطرافیان ایلخان بیم داشتند که این دیدار جایگاه سیاسیشان را تضعیف کند. اما ایلخان پس از ملاقات با شیخ، آنچنان تحت تأثیر آرامش و نفوذ معنوی او قرار گرفت که هدایایی گرانبها به خانقاه تقدیم کرد و فرمان داد تا امنیت مریدان صفوی در سراسر قلمرو تضمین شود.
این حکایت نشان میدهد که حتی حکام مغول – که معمولاً به صوفیان بیاعتنا بودند – تحت نفوذ معنوی شیخ صفی قرار گرفتند.
۲. ماجرای نجات قافله
ابن بزاز روایت میکند که روزی کاروانی از بازرگانان به اردبیل آمدند. در نزدیکی شهر مورد هجوم ترکمانان یاغی قرار گرفته بودند، اما ناگهان آنها بیهیچ علتی دست از تاختوتاز برداشتند و عقب نشستند. بعداً سرکردهی ترکمانها گفت:
«وقتی خواستیم بر قافله بتازیم، ناگاه مردی نورانی را دیدیم که با چهرهای پرهیبت بر اسبی سپید ظاهر شد. جرئت نزدیکشدن نیافتیم و بازگشتیم.»
بازرگانان وقتی به خانقاه رسیدند، تصویر همان مرد را در هیئت شیخ صفیالدین یافتند و دریافتند که او با کرامت معنویاش از آنان حمایت کرده است.
۳. حکایت نان خشک
میگویند در خانقاه اردبیل روزی نان و غذا کم آمد. شیخ صفی به شاگردانش گفت: «هر چه هست بیاورید.» تنها چند قرص نان خشک بر سر سفره آمد. شیخ آنها را پاره کرد و به برکت دعای او، همان نان اندک همهی حاضران را سیر کرد. مریدان این واقعه را نشانهی «برکت» حضور او میدانستند و بعدها آن را نقل میکردند تا نشان دهند خانقاه صفویه هیچگاه بیروزى نمیمانَد.
۴. جذب ترکمانان سرکش
همانطور که گفتم، یکی از مهمترین ابعاد زندگی شیخ صفی جذب ایلات ترکمان بود. در حکایتی دیگر آمده است:
گروهی از ترکمانان قزلباش که به خشونت شهره بودند، به اردبیل آمدند و خواستند شیخ را بیازمایند. در مجلس او نشستند و شمشیرهایشان را بر زمین کوبیدند. شیخ صفی آرام به آنها نگریست و گفت:
«این شمشیرها اگر در راه خدا باشد، نعمت است؛ و اگر بر مردم کشیده شود، لعنت.»
همین سخن کوتاه چنان اثری بر آنان گذاشت که شمشیرها را زمین گذاشتند و با چشمانی اشکبار دست او را بوسیدند و مرید شدند. این واقعه از عوامل اصلی گسترش نفوذ صفویه در میان ایلات ترکمان بود.
۵. پیشبینی آینده صفویان
در صفوهالصفا آمده است که روزی یکی از مریدان پرسید: «ای شیخ! این طریقت تا کجا خواهد رسید؟»
شیخ صفی پاسخ داد: «این شجره بارور خواهد شد و نسلهای پسین من بر سریر پادشاهی خواهند نشست.»
این پیشگویی بعدها وقتی شاه اسماعیل صفوی در قرن دهم هجری سلطنت ایران را بنیان نهاد، به حقیقت پیوست و مریدان آن را دلیلی بر کرامت و بینش معنوی شیخ دانستند.
پیشینهی تاریخی مجموعهی شیخ صفیالدین اردبیلی

آغاز شکلگیری
پس از درگذشت شیخ صفیالدین در سال ۷۳۵ هـ.ق، پیکر او در خانقاهش در اردبیل به خاک سپرده شد. خانقاه، که در زمان حیات شیخ مرکز گردهمایی مریدان و اهل تصوف بود، به تدریج به صورت آرامگاه نیز درآمد. نخستین بناهای آرامگاهی احتمالاً به همت پسرش، صدرالدین موسی، ساخته شد. این فضا بیشتر ساده و صوفیانه بود و بیشتر جنبهی معنوی و خانقاهی داشت تا شکوه و عظمت معماری.
توسعه در دورهی ایلخانی و جلایری
در قرن هشتم هجری، همزمان با نفوذ گستردهی طریقت صفویه در منطقهی قفقاز و آذربایجان، آرامگاه اهمیت بیشتری پیدا کرد. حکام ایلخانی و جلایری به دلیل نفوذ اجتماعی خاندان صفوی، نسبت به این مجموعه توجه نشان دادند. در همین دوره است که بخشهایی از بقعه توسعه یافت و جایگاه آن فراتر از یک خانقاه محلی شد.
شکوفایی در دورهی صفوی
بزرگترین تحولات در مجموعهی شیخ صفی در دوران صفویان (قرن دهم و یازدهم هجری) صورت گرفت. شاهان صفوی که خود را نوادگان و وارثان معنوی شیخ صفی میدانستند، آرامگاه او را بهعنوان مزار اجدادی و نماد مشروعیت سیاسی خود پاس داشتند.
- شاه طهماسب اول و شاه عباس اول از مهمترین پادشاهانی بودند که بناهای متعددی به مجموعه افزودند.
- در این دوره فضاهایی چون چینیخانه، جنتسرا، خانقاه جدید، حرمخانه و قندیلخانه ساخته یا بازسازی شد.
- مجموعه نهتنها مرکز زیارت و عبادت بود، بلکه نقش سیاسی و حکومتی نیز داشت و در واقع «مزار سلطنتی صفویان» محسوب میشد.
نقش مذهبی و سیاسی
بقعهی شیخ صفیالدین در طول تاریخ به یکی از مهمترین مراکز مذهبی و فرهنگی ایران تبدیل شد. این مکان هم محل برگزاری مراسم صوفیانه بود، هم جایگاهی برای تجمع مریدان و هم پایگاهی برای مشروعیتبخشی به شاهان صفوی.
از همین روست که مجموعه همزمان هم ویژگیهای یک خانقاه صوفیانه و هم یک آرامگاه سلطنتی را در خود دارد.
ادامهی حیات پس از صفویه
با سقوط صفویان در قرن دوازدهم هجری، مجموعه نیز آسیب دید و از رونق افتاد. با این حال، به دلیل قداست و احترام به شیخ صفی، همواره مورد توجه مردم و حکمرانان محلی باقی ماند. در دورهی قاجار برخی اقدامات مرمتی انجام شد و در دورهی معاصر نیز سازمان میراث فرهنگی ایران بازسازیها و مرمتهای گستردهای بر روی آن انجام داد.
ثبت در فهرست جهانی یونسکو
سرانجام در سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۹ خورشیدی)، مجموعهی شیخ صفیالدین اردبیلی بهعنوان یکی از آثار شاخص میراث فرهنگی ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد. کمیتهی جهانی میراث فرهنگی، این مجموعه را نمونهای بینظیر از ترکیب معماری اسلامی-ایرانی با کارکردهای مذهبی، سیاسی و هنری دانست.
در ادامه به شرح بناهای موجود در محوطه بقعه میپردازیم:
1.بقعهی شیخ صفیالدین (گنبد «اللهالله»)
جایگاه و کارکرد
بقعه، قلب معنوی و فضاییِ مجموعه است؛ همهی مسیرهای آیینی و حرکتیِ زیارت به این هسته ختم میشوند. اینجا آرامگاه شیخ صفیالدین قرار دارد و فضای پیرامونیِ حرم برای خلوت، زیارت، و برگزاری آداب خانقاهی تنظیم شده است.
تاریخ ساخت و تحولات
نخستین بناها به همتِ پسر شیخ، صدرالدین موسی، پس از سال ۷۳۵ هـ.ق شکل گرفت؛ ساده، صوفیانه و کارکردی.
دورهٔ صفوی (ویژهٔ شاه طهماسب و شاه عباس): پوستهٔ تزیینیِ بنا کامل شد؛ کتیبهها، کاشیکاریها و سازوبرگ آیینی افزوده شد و سیمای شاخصِ کنونیِ بقعه تثبیت شد.در دورههای بعد، مرمتها بیشتر ماهیت حفاظتی داشت تا ساختافزایی.
پیش از صفویان، بقعه ساده و صوفیانه بود و گنبد آجری اولیهای داشت، بدون تزیینات فیروزهای و نقشخط «الله».
شاه طهماسب و بعد شاه عباس اول، گنبد را بازسازی و با کاشیهای فیروزهای و نقشخط تزیین کردند تا هم جلوهٔ مذهبی و هم قدرت و مشروعیت صفویان را نشان دهد.
زمان و معمار
سال تقریبی ساخت گنبد فیروزهای: حدود ۹۵۰ هـ.ق (۱۵۴۳ م)، در دوران شاه طهماسب اول صفوی.
معمار: اسناد دقیقی از نام معمار اصلی در دست نیست، اما پژوهشگران معماری صفوی گمان میکنند که تیم معماران دربار صفوی و استادکاران کاشیکار تبریزی و اصفهانی روی آن کار کردهاند. سبک کاشیکاری و مقرنسها با کارهای همدوره در اصفهان و تبریز شباهت دارد.
جزئیات تزئینی
- کاشیکاری معرق فیروزهای و لاجوردی: شامل خطوط کوفی پیچیده و تکرار لفظ جلاله «الله». این طرحها در چند ردیف دور تا دور گنبد اجرا شدهاند و هم از فاصله نزدیک و هم از دور قابل خواندن هستند.
- مقرنسکاری پیشطاقها و گردنۀ گنبد: ترکیبی از آجرفرش و کاشیهای معرق که ریتم بصری و عمق فضایی ایجاد میکند.
- نقوش هندسی و اسلیمی: در بخشهای داخلی و خارجی، که هم زیبایی بصری دارند و هم کاربرد معنایی—نمادی از کمال و اتحاد در جهان هستی.
- نقشخط «الله»: نوعی ذکر پیوسته که گنبد را نه فقط تزئینی، بلکه معنوی و آیینی میکند.
این گنبد، علاوه بر ارزش معماری، بهنوعی نماد مشروعیت و قدرت صفویان و پیوند میان سلاطین و مذهب صوفیانهٔ ایران است.
گنبد فیروزهای بقعهٔ شیخ صفیالدین حدود ۲۰ متر ارتفاع دارد از کف حرم تا نوک گنبد.
- قطر گنبد تقریباً ۱۲ متر است.
- گنبد روی یک سکو و پایه هشتضلعی قرار گرفته که حدود ۵ متر ارتفاع دارد و انتقال هندسی از مربع کف به دایرهٔ گنبد را ممکن میسازد.

سازمان فضایی
ورود تدریجی و آیینی: دسترسی به حرم از مسیرِ دالانها و درگاههای پیاپی است تا «آمادگی» روحیِ زائر پیش از مواجهه با مرقد فراهم شود.
حرم/فضای گرداگرد مرقد: فضای نسبتاً فشرده و متمرکز که تمرکز دید و حس را بر ضریح و گنبد القا میکند؛ نور کنترلشده و نیمهتاریکِ آیینی، حس وقار و سکون ایجاد میکند.
همجواریهای قدسی: پیوندهای نزدیک با فضاهایی چون قندیلخانه (برای چراغها و مراسم شبانه)، و مسیرهای ارتباطی به دیگر اجزای مجموعه (چینیخانه و…)، کارکرد آیینی-خانقاهی را تقویت میکند.
کالبد و تزیینات شاخص
گنبد شاخصِ فیروزهای که به دلیل تکرار نقشخط «الله» بر روی بدنهی گنبد به گنبد «اللهالله» شهرت یافته؛ این نقشخط معمولاً در قالب کوفیِ بنّایی/معقلی یا ترکیبهای هندسیِ پیوسته اجرا شده و از دورترین نقاط شهر، مزار را قابلشناسایی میکند .پیکرهٔ آجری با پوششهای کاشیِ معرق/معقلی، کتیبههای قرآنی به ثلث و گاه نسخ؛ در بخشهایی مقرنسکاریِ ظریفِ پیشانیها و پیشطاقها دیده میشود.
داخل بقعه: کتیبههای دعایی و قرآنی، نقوش اسلیمی و ختایی، و عناصر چوبیِ نفیس (نظیر صندوق یا حفاظهای مشبک) که هم جنبهٔ حفاظتی دارند و هم معنایی.نورپردازی تاریخی با قندیلها و چراغها: در گذشته، آویزهای متعددِ چراغ، علاوه بر روشنایی، ریتم بصری و حالوهوای آیینیِ شبانه میساختهاند.
معنا و نماد
- تکرار لفظ جلاله («الله») بر گنبد، نوعی «ذکرِ پیوسته» را به کالبد بدل میکند؛ بنا خود، ذکرگوست.
- هندسهٔ مرکبِ دایره/چندضلعی (در گنبد و گردنۀ آن) با مربع/مستطیلِ زیرین، تمثیلی از گذر از عالم مُلک به ملکوت در سنت معماری اسلامی تلقی میشود؛ خوانشی همسو با سلوک صوفیانهٔ طریقت صفویه.
نکات پژوهشی و حفاظتی
- در پژوهشهای معماری، الگوی ورودِ تدریجی و توالی فضاهای نیمهتاریک تا روشن بهعنوان روشی آگاهانه برای «تمرکز معنوی» تحلیل میشود.
- حساسترین لایههای بنا، پوستههای کاشی (بهویژه گنبد) و چوبهای نفیس داخلی هستند که در مرمتهای اخیر بر پایش رطوبت، املاحِ آجر و تثبیت اندودها تأکید شده است.
2.گنبد شاه اسماعیل

3.گنبد حرمخانه یا گنبد کوچک حیاط

حرمخانه شیخ صفیالدین اردبیلی بخشی از مجموعهی تاریخی و باشکوه بقعه شیخ صفی است که در شهر اردبیل قرار دارد. این بخش به عنوان محل دفن اعضای برجسته خاندان صفوی و برخی از شهدای نامدار شناخته میشود. معماری حرمخانه با ظرافت خاصی طراحی شده و شامل تزئیناتی از جمله کاشیکاری معرق، مقرنسکاری، گچبریهای هنرمندانه و کتیبههایی به خط خوشنویسان بزرگ دوره صفوی مانند میرعماد و میر قوامالدین است. فضای داخلی آن با صندوقهای منبتکاریشده، نقاشیهای تذهیبشده و نقرهکاریهای نفیس آراسته شده که جلوهای از هنر ایرانی در اوج شکوفاییاش را به نمایش میگذارد.
در این حرمخانه، در جوار شیخ صفیالدین اردبیلی، بنیانگذار خانقاه صفوی، پیکر محی الدین محمد پسر شیخ صفی، همسر شیخ صفی الدین و نیز شماری از مشایخ، صاحبمنصبان صفوی و شهدای جنگهای شیروان و چالدران به خاک سپرده شدهاند. این محل نه تنها آرامگاه بزرگان سیاسی و مذهبی است، بلکه نمادی از احترام و ارادت شاهان صفوی به نیاکان خود و ارزشهای عرفانی آن دوران به شمار میرود. حضور این افراد در حرمخانه، آن را به یکی از مقدسترین و تاریخیترین نقاط ایران تبدیل کرده است که همچنان مورد توجه پژوهشگران، گردشگران و علاقهمندان به تاریخ و هنر ایرانی قرار دارد.
نکته مهم: سه گنبد با هم، سلسلهمراتب فضایی و معنوی مجموعه را نشان میدهند:
- گنبد شیخ صفیالدین → محور اصلی معنوی
- گنبد شاه اسماعیل → قدرت و مشروعیت صفوی
- گنبدهای جانبی → علامتگذاری فضایی و دفن افراد نزدیک به خاندان
اما به طور کلی میتوان قبور موجود در بقعه را به شرح زیر تقسیم کرد:
نوادگان مستقیم شیخ، از جمله:
صدرالدین موسی و محی الدین محمد(پسران شیخ)و برخی دیگر از فرزندان و نوادگان که در دورههای بعدی در مجموعه دفن شدهاند.این قبرها معمولاً در اطراف حرم و در تالارهای جانبی قرار دارند و با سنگنبشته و کاشیکاریهای ساده یا خطی مشخص شدهاند.
قبر شاهان صفوی و شاهزادگان
- مهمترین آنها: شاه اسماعیل اول، بنیانگذار سلسله صفوی.
- همچنین برخی شاهزادگان و اعضای خاندان سلطنتی صفوی که علاقه داشتند نزدیک به آرامگاه شیخ دفن شوند.
- این قبرها معمولاً در بقعهٔ شاه اسماعیل یا گنبد جانبی قرار دارند و با تزئینات رسمیتر و کاشیهای رنگی مشخص شدهاند.
قبر مریدان و علما
- برخی مریدان و علما و بزرگان صوفی که در دورههای مختلف مجموعه را خدمت کردند، در تالارها یا حیاطها دفن شدهاند.
- تعداد دقیق آنها مشخص نیست، اما در کتیبهها و سنگقبرها از احترام ویژه به آنان یاد شده است.
همسر شیخ صفیالدین
همانطور که گفتیم، در حرمخانه جانبی دفن شده.سنگنبشتهٔ سادهای دارد و بهطور مستقیم با نام او یا لقب «خانم» یاد شده است.
مادران و همسران نوادگان شیخ
- برخی از همسران و مادران نوادگان شیخ نیز در مجموعه دفن شدهاند.
- بیشتر آنها آرامگاه ساده و بدون تزئینات شاخص دارند، اما نزدیکی قبرشان به حرم شیخ نشاندهنده احترام معنوی و اجتماعی است.
زنان خاندان صفوی
- در بخش بقعهٔ شاه اسماعیل، چند قبر مربوط به زنان خاندان صفوی که به شیخ صفی یا نوادگانش ارتباط خانوادگی داشتند، وجود دارد.
- این قبرها معمولاً کوچک و با کاشیکاری محدود هستند، اما محل آنها بیانگر جایگاه اجتماعی و مذهبی آنان است.
4.قندیلخانه
قندیلخانه بخشی از مجموعهی شیخ صفی است که در اصل بهعنوان محل اجتماع و برگزاری آیینهای صوفیانه ساخته شده بود. این فضا در دوران شاه طهماسب صفوی شکل گرفت و بعدها تغییراتی در آن ایجاد شد. نام «قندیلخانه» از چراغها و قندیلهایی گرفته شده که در این فضا آویخته میشدند و روشنایی خاصی به محیط میبخشیدند.

از نظر معماری، قندیلخانه تالاری است با سقف نسبتاً بلند و تزییناتی از کاشیکاریهای معرق و کتیبههای خوشنویسی. این بخش با کارکرد مذهبی و اجتماعی خود، جایگاهی برای ذکر و سماع در میان پیروان طریقت صفویه داشته است. حضور قندیلها، نور و رنگ خاصی به فضا میداده که جنبهی معنوی آن را تقویت میکرد. قالی معروف شیخ صفی هم در این تالار پهن بوده است. فرشی با 35 میلیون گره که در زمان شاه طهماسب بافته شده و هم اکنون در موزه ی ویکتوریا آلبریت انگلیس نگهداری میشود.

5. دارالحدیث
دارالحدیث فضایی است که به تدریس و قرائت احادیث اختصاص داشته و نقش آموزشی و مذهبی در مجموعه ایفا میکرد. این بخش در زمان شاه اسماعیل بنا نهاده شد و در زمان شاه عباس اول تکمیل گردید که نشاندهندهی اهمیت علم و دین در کنار زیارت و عبادت است.

از نظر تزیینات، دارالحدیث دارای کاشیکاریهای فیروزهای، خطوط کوفی و ثلث بر روی دیوارها و سقف است. فضای آن به گونهای طراحی شده که حالت آرامش و تمرکز برای طلاب و عالمان فراهم کند. وجود این بنا در مجموعه نشان میدهد که علاوه بر بعد صوفیانه، کارکرد علمی و آموزشی نیز در این مکان برجسته بوده است.
6. جنتسرا
جنتسرا در مجموعهی شیخ صفیالدین اردبیلی در اصل یک مسجد با گنبد و بدون محراب است که بنیان آن در زمان صدر الدین موسی گإاشته شده و در زمان شاه طهماسب تکمیل گردیده. این فضا برخلاف مساجد معمولی که جهت قبله و محراب مشخص دارند، فاقد محراب است و به همین دلیل کارکرد ویژهای پیدا میکند. در واقع جنتسرا بیشتر بهعنوان محل تجمع صوفیان و برگزاری آیینهای درویشی و ذکر دستهجمعی مورد استفاده بوده است.

از نظر معماری، جنتسرا دارای طرحی چهارضلعی با گنبدی نسبتاً مرتفع است که فضای درونی را یکپارچه و ساده نشان میدهد. تزیینات آن به نسبت دیگر بخشهای مجموعه محدودتر است و بیشتر بر معماری خالص و معنویت فضا تکیه دارد. نبود محراب نشاندهندهی تفاوت جایگاه این مسجد با مساجد رسمی و حکومتی است؛ چرا که جنتسرا بیش از آنکه به عبادت شرعی اختصاص داشته باشد، برای سلوک و مراسم آیینی طریقت صفویه طراحی شده بود.

7. چینیخانه
چینیخانه یکی از خاصترین بخشهای مجموعه است که به نگهداری ظروف چینی و سفالهای نفیس اهدایی پادشاهان و سفرا اختصاص داشت. این بخش در دورهی شاه عباس اول ساخته شد و شهرت جهانی دارد. اصل این بنا در واقع از زمان صدر الدین موسی فضای جم خانه و گردهمایی دراویش بوده است که در زمان شاه عباس اول با تزیینات و معماری جدید مانند تنگ بری ها بازسازی و تزیین، و با ایجاد تغییراتی در داخل آن، محل نگهداری کتب نفیس و اشیای قیمتی و چینیهای اهدایی امپراطوری چین به شاه عباس شد.

از نظر معماری، چینیخانه دارای تزیینات بسیار ظریف گچبری و مقرنسهای بینظیر است. قفسهها و طاقچههای متعدد برای جایدادن ظروف طراحی شدهاند و فضای داخلی آن بهگونهای است که جلوهای چشمگیر و پرجلال دارد. این بخش علاوه بر کارکرد موزهگونه، بیانگر قدرت سیاسی و ارتباطات خارجی دولت صفوی نیز بوده است.
8. چلهخانه
چلهخانه فضایی کوچک و سادهتر است که برای خلوتگزینی و ریاضت صوفیان استفاده میشد. در این مکان عارفان و پیروان شیخ صفی چهل شبانهروز به عبادت و ریاضت میپرداختند. این رسم بخشی از سلوک صوفیانه بوده و جایگاه ویژهای در فرهنگ صفوی داشته است.

چلهخانه معمولاً فاقد تزیینات پرزرقوبرق بوده و بهصورت فضایی تاریک و بیآلایش طراحی شده تا تمرکز و معنویت سالک افزایش یابد. همین سادگی و خلوتی نشاندهندهی تفاوت کارکردی آن با سایر بخشهای پرشکوه مجموعه است.
۶. شهیدگاه
شهیدگاه محلی برای دفن شهدای جنگ شروانشاهان با پدر شاه اسماعیل (شیخ حیدر) و جنگ چالدران (۹۲۰ ه.ق) و دیگر جانباختگان صفویست. در این بخش، اجساد یا نمادهایی از شهدا مدفون یا یادبود آنان برپا شده است. این فضا در دورهی شاه عباس اول تکمیل و مورد توجه قرار گرفت.

تزیینات شهیدگاه شامل کتیبههای یادبود و کاشیکاریهای سادهتر در مقایسه با دیگر بخشهاست. این مکان علاوه بر ارزش مذهبی، بار سیاسی نیز داشت؛ زیرا به نوعی مشروعیتبخش به حکومت صفوی از طریق تأکید بر جانفشانی پیروان طریقت صفویه بود.

7. صحن اصلی
صحن اصلی مجموعهی شیخ صفی فضایی است که تمامی بناها و عناصر اطراف آن سازمان یافتهاند. این صحن در دورهی شاه عباس اول طراحی شد و حکم محور مرکزی مجموعه را دارد. زائران پس از ورود، از طریق این صحن به سایر بخشها هدایت میشوند.
صحن اصلی با سنگفرشهای وسیع، ایوانها، درختکاری و آبنماها شکل گرفته است. معماری آن نمادین است؛ به گونهای که بهشت موعود را تداعی کند. تزیینات کاشیکاری، کتیبههای خوشنویسی و تناسب معماری اطراف، صحن اصلی را به یک فضای باشکوه و در عین حال معنوی بدل کرده است.
میراث هنری و فرهنگی مجموعهٔ شیخ صفیالدین
مجموعهٔ شیخ صفیالدین نه تنها یک مرکز مذهبی و آموزشی بوده، بلکه یک گنجینهٔ هنری و فرهنگی ارزشمند به شمار میرود.معماری آن شامل گنبدها، تالارها، جنتسرا و مدرسهها با سبک صفوی و تزئینات سنتی ایرانی است.کاشیکاریها، مقرنسها، سنگتراشیها و چوبکاریها نمونهای از اوج هنر ایرانی در دورهٔ صفوی را نشان میدهند.نگارگریها و نقشهای تزئینی مجموعه، بیانگر معانی عرفانی و مذهبی مرتبط با آموزههای صوفیان اردبیلی است.
دلایل ثبت در سال ۲۰۱۰
- ترکیب معماری اسلامی و صفوی با عناصر صوفیانه و عرفانی.
- وجود بقعه، مدرسه، مسجد و فضاهای فرهنگی جانبی که نشاندهنده سازماندهی اجتماعی و مذهبی بوده است.
- نگهداری اشیای ارزشمند و آثار هنری متنوع درون مجموعه.
- نقش تاریخی و فرهنگی مجموعه در توسعه صوفیگری و تربیت معنوی در ایران و منطقه.
ارزشهای جهانی شاخص
- مجموعه نشاندهنده اوج هنر، معماری و فرهنگ صوفیانه در ایران است.
- حفظ یکپارچگی تاریخی و اصالت معماری، از نظر یونسکو، ارزش جهانی شاخص محسوب میشود.
- ارتباط معنوی و اجتماعی با جامعهٔ محلی و منطقهای نیز به عنوان شاخص مهمی در ثبت جهانی در نظر گرفته شده است.
نقش مجموعه در گردشگری اردبیل
- مجموعه به محور گردشگری فرهنگی و مذهبی اردبیل تبدیل شده است.
- باعث جذب گردشگران داخلی و خارجی و رونق اقتصادی منطقه شده است.
- همچنین آموزش و معرفی فرهنگ صوفیانه و تاریخ محلی از طریق بازدیدهای سازماندهی شده انجام میگیرد.
مجموعهٔ شیخ صفیالدین ترکیبی از ارزشهای تاریخی، مذهبی، هنری و فرهنگی است.
این مجموعه نقش مهمی در تربیت معنوی، آموزش صوفیانه و حفظ میراث فرهنگی ایران داشته است.ثبت جهانی یونسکو و اقدامات حفاظتی، نشاندهنده اهمیت و جایگاه این مجموعه در هویت ملی ایران است.امروز، مجموعه نه تنها یک مرکز مذهبی و تاریخی بلکه نمادی از هنر، فرهنگ و هویت ایرانی محسوب میشود.
منابع فارسی
- محمدی، سید حسین. بقعهٔ شیخ صفیالدین اردبیلی. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۵.
- کیانی، محمدیوسف. آشنایی با معماری اسلامی ایران (دورهٔ صفوی). تهران: دانشگاه علم و صنعت، ۱۳۷۰.
- پیرنیا، محمدکریم. سبکشناسی معماری ایران. تهران: دانشگاه علم و صنعت، ۱۳۷۱.
- حبیبی، محسن. تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۷۸.
- صفوی، رضا. اردبیل در گذر تاریخ. اردبیل: انتشارات محلی، ۱۳۸۵.
- تقوی، علی. تاریخ صفویه. تهران: سمت، ۱۳۸۶.
- دفتر پژوهشهای فرهنگی. مجموعهٔ آثار ثبت جهانی ایران. تهران: سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۹۰.
منابع انگلیسی
- Blair, Sheila & Bloom, Jonathan. The Art and Architecture of Islam: 1250–1800. Yale University Press, 1995.
- Golombek, Lisa & Wilber, Donald. The Timurid Architecture of Iran and Turan. Princeton University Press, 1988.
- Babaie, Sussan. Isfahan and Its Palaces: Statecraft, Shi’ism and the Architecture of Conviviality in Early Modern Iran. Edinburgh University Press, 2008.
- Canby, Sheila R. Shah ‘Abbas: The Remaking of Iran. British Museum Press, 2009.