
جشن های آبان
آبانگان[1]
«اینک آبها را میستاییم، آبهای فروچکیده و
گردآمده و روان شده و خوب کنش اهورایی را.»
یسنا
طبق سنت جشنهای ماهیانه، همزمانی آبان[2] روز (اَپم) با آبانماه را جشن آبانگان نام نهادهاند که برابر دهم آبان در گاهشماری قدیم و چهارم آبان در گاهشماری جدید میباشد.[3]
این جشن در واقع جشن تکریم فرشته موکل آب (آناهیتا) میباشد و مراسم آن به این ترتیب بود که ایرانیان با پوشیدن لباس سپید به کنار رودها و جویها میرفتند و به نیایش میپرداختند؛ معمولاً موبدان در این روز بخشی از اوستا (آبزور) را تلاوت کرده و از اهورامزدا طلب آب و فراوانی میکردند وسپس مراسم پایکوبی انجام میگرفت بارش باران در جشن آبانگان بسیار مبارک به حساب میآمده است و جالب آنجاست که اگر در این روز باران میبارید جشن متعلق به مردان بود و مردان حق داشتند در رودها و…. آبتنی کنند و چنانچه باران نمیبارید جشن متعلق به زنان بود و آنها حق آب تنی در رودها و چشمهها را دارا بودند.جشن های آبان
آناهیتا[4] به جهت جایگاه ارجمندی که در اندیشه ایران باستان داشته است، مورد تکریم و تجلیل واقع میشده، پس برای او نیایشگاه هایی در کنار رودها برپا میکردند و در آن نیایشگاه ها از او که مقدس و ارجمند بود استمداد می طلبیدند. بسیاری از آیین ها که به نام بانوان باز میگردد یا زیارتگاه هایی به نام بانوان که در کنار آبها برقرار است در ادامه آیین های مربوط به آناهیتا میباشد که از آن جمله میتوان به نذر بیبی سه شنبه اشاره کرد. (میرفتاح، ۶۸:۱۳۸۹)
باید یادآور شد که پادشاهان و مردم عادی برای آناهیتا فدیه نثار میکردند از جمله پادشاهانی که برای آناهیتا قربانی داده اند میتوان به هوشنگ، جمشید، فریدون، گرشاسپ، ضحاک[5] و… اشاره کرد.
پیشینه جشن آبانگان
درباره این جشن نیز اطلاعات کاملی در دسترس نیست هرچند در روایتی آمده است که پس از هشت سال خشکسالی در ماه آبان و البته در آبان روز، باران باریده و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمده است. بیرونی آورده است که آبان روز، دهم آبان [بر اساس گاهشماری قدیم] است و آن را عید میدانند که به جهت همراه بودن دو نام [آبان]، آبانگان میگویند؛ در این روز «زو» پسر طهماسب (دوره پیشدادیان) به شاهی رسید و مردم را به کندن قناتها و نهرها و همچنین بازسازی آنها (افراسیاب تورانی نهرها را مسدود و قناتها را ویران کرده بود) تشویق کرد.[6]
از دیگر رسوم رایج در آبانگان و نیز برخی جشنها میتوان از مراسم طلب باران یاد کرد؛ خشکسالی ها و کمبود آب در فلات ایران از ریشه های این آیین (طلب باران) میباشد و به همین دلیل است که ایزدبانوی آب و همچنین بناها و نیایشگاههای مربوط به آن و نیز بناهایی برای ذخیره آب (آب انبار)[7] پدید میآیند؛ مسأله آب از مهمترین مباحث تاریخ اجتماعی ایران به حساب میآید که البته بررسی آن از اهداف این نوشته به دور است.
مراسم طلب باران در ایران به دو روش فردی و گروهی انجام میگرفته:
الف) طلب باران به صورت انفرادی: روشهای انفرادی طلب باران در شهرهای مختلف، متفاوت است که مهمترین آنها عبارتند از: کار نکردن در روز پنجشنبه در میناب، شستن سر الاغ در زنجان، چوب سواری[8] (به عنوان اسب) در لرستان، دزدیدن سه پایه در خوزستان، خیس کردن قالیچه نماز در مراغه و… .
ب) طلب باران به روش گروهی: روش گروهی طلب باران به شیوههای مختلفی برگزار میشده است.
۱. دعای باران: مردم به صورت دسته جمعی دعای باران خوانده و طلب باران میکردند.
- طلب باران به روش چُمچَه گلین (عروس چمچه[9]): این روش توسط بچه ها انجام میگرفت به این صورت که چمچه را لباس عروس پوشانده و به در خانهها میرفتند و صاحب خانه به چمچه گلین (چمچهای که لباس عروس داشت) آب میپاشید و به بچه ها مقداری حبوبات میداد. در پایان بچهها، حبوبات را به مادرانشان میدادند تا آش بپزند و بین فقرا تقسیم کنند.
- طلب باران با زنبیل: در این روش زنان و مردان سیاه (کسانی) که پوستشان تیره است) در حالی که کمرشان را با لنگ بستهاند و زنبیلی به دست دارند پشت سرهم ایستاده به طوری که هر یک از افراد از پشت، لنگ نفر جلو را میگیرد. آنها به در خانهها میروند و مواد غذایی چون برنج، گندم و… جمع مینند و در پایان با آن مواد یک غذای بدون نمک پخته و آن را روی زمین میریزند؛ سیاهان میگویند که موجودات خبیثی که مانع بارش باران هستند با خوردن این غذا، باران را رها کرده و باران شروع به باریدن میکند.
- طلب باران با تابوت: در این روش بچهی هشت سالهای[10] را در تابوت خوابانده و پارچه ای سفید روی آن میکشند و تابوت را دور شهر میگردانند.
- طلب باران با عَلَم: مراسم آن همانند روش چمچه گلین میباشد با این تفاوت که بچهها به جای چمچه گلین از علم استفاده میکنند و آشی که از جمع آوری حبوبات پخته میشود را بین خودشان قسمت میکنند.
- طلب باران با درازگوش: در این روش خرها را به روستا میبرند اگر یکی از خرها عرعر کند نشانه بارش باران میباشد.
- طلب باران با کوسه.[11]
از روشهای دیگر میتوان به طلب باران با عروسک[12]، روباه، نان، قاشق و جارو، به هم کوبیدن سنگ و… اشاره کرد.
دیگر جشنهای ماه آبان
در دوازده آبان ماه جشن به نام تیرما سیزهشو (تیرماه سیزه) برگزار میشده که رسوم آن همانند آیین تیرگان در مازندران بوده است. در چهاردهم آبان ماه جشنی به نام دهواحنینا که از رسوم رایج آن دید و بازدید بوده برگزار میشده است. جشن میانه فصل پاییز (پاییزانه)[13] در پانزدهم آبان و گالشی جشن که از نظر زنده یاد پورداود در زمره جشنهای فرعی باستانی است از دیگر جشنهای ماه آبان به شمار میآیند.
بیرونی در آثارالباقیه آورده است که در پنج روز آخر این ماه که اشتاد[14] است و فروردگان نام دارد، مردم ایران در نواویس[15] برای مردگان طعام و شراب در پشتبام خانهها میگذاشتند و چنین گمان میکردند که ارواح مردگان از جایگاه ثواب و عقاب خود بیرون میآیند و از آن طعام و شراب میخورند.
پاورقی
[1] برای ورود به این بخش بهتر است فصل آب از جمله مبحث آناهیتا به عنوان پیشنیاز خوانده شود.
[2] آبان به واقع جمع آب میباشد؛ آب در کنار خاک، باد و آتش یکی از عناصر مقدس به شمار میآید.
[3]همچنان که اشاره شد به علت اینکه تا آبان ماه در تقویم جدید، شش ماه سی و یک روزه طی شده است بنابراین زمان جشن آبانگان به شش روز جلوتر منتقل میشود.
[4] آناهیتا، یادآور لطافت، عشق و نیز زیبایی مطلق میباشد.
[5] ضحاک نیز آناهیتا را قربانی داد اما به سبب اهداف غیر انسانی اش مورد تحقیر او قرار گرفت.
[6] برخی منابع ریشه آبانگان را به پیروزی فریدون بر ضحاک نسبت داده اند.
[7] آب انبارها بیشتر در مناطق خشک و کویری وجود داشته اند که امروزه کاربردهای دیگری دارند؛ در تهران هم این آب انبارها تبدیل به موزه آب انبار شدهاند و از این دست آب انبارها میتوان به موزه آب انبار گذر سید اسماعیل اشاره کرد.
[8] از دیگر رسوم، سوار شدن بر چوب مشک میباشد؛ دامداران مشکهای بزرگ خود را در پاییز میخشکاندند و تا پایان زمستان و قبل از نوروز آن را به همین حالت نگه داشته و در روز اول نوروز مشک را در چشمهای میگذاشتند تا نرم شود شستن مشک و همچنین سوار شدن بر چوب آن به منظور افزایش شیر و لبنیات و حتی باران انجام میگرفته است. در برخی نقاط غرب کشور برای طلب باران و برکت زیر ناودان ایستاده و دعا میکردند.
[9] قاشق بزرگ چوبی را چمچه میگویند؛ لازم به ذکر است که در برخی مراسم به جای چمچه از کودکان استفاده میکردند.
[10] به احتمال این عدد با هشت سال خشکسالی که در ایران باستان روی داده مرتبط میباشد.
[11] در بخش نوروز (کوسه برنشین) به آن پرداخته ایم؛ هرچند این روش هم به گونه های مختلفی برگزار میشود.
[12] گشنیز ( گشنیزو) عروسک محبوب و مقدس باران بوده که در واقع جلوه دیگری از ایزدبانوی آب میباشد و تا چند سال پیش رسم باران خواهی با عروسک گشنیزو در روستاهای یزد برگزار میشد.
[13] برخی منابع به برگزاری جشن پاییزانه در اواسط آبان در کرمانشاه امروزی اشاره کردهاند که در این باره جشن خاصی برگزار نشده بلکه پیروان اهل حق در آغاز پاییز نذری به جای میآورند که به آن پاییزانه میگویند؛ این آیین ریشه در مهرپرستی و همچنین گاهشماری هخامنشی آنها آغاز پاییز و آغاز بهار را جشن میگرفتند دارد.
[14] اشتاد (ارشتاد یا ارشتات) به معنای راستی و درستی است.
[15] نواویس (ناویس) ظروفی مخصوص است که از خاک رس ساخته میشدند و معمولاٌ زنان در آن خمیر درست میکردند.
جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان جشن های آبان