اسطوره چیست

اسطوره چیست | نگاهی به ریشه‌های نمادین، روایت‌های باستانی و نقش اسطوره در فرهنگ ایرانی

اسطوره[1] و آیین

اسطوره چیست؟ بی­گمان تعریف اسطوره و خاستگاه آن می­تواند بسیار سخت و حتی نزدیک به غیر ممکن باشد اما برای ورود به مبحث جشن­ها باید درباره پیش نیاز آن، توضیحی ارائه کرد؛ لذا سخت تر و البته خطرناک­تر از تعریف اسطوره آن است که اسطوره را تنها در چند سطر خلاصه کرد چرا که خطر کم دانستن به یقین، بسیار فراتر از خطرِ ندانستن است.

روتون (Ruthven) در مقدمه کتابش (اسطوره) ، حال خود و دیگران را در برابر پاسخ به پرسش اسطوره چیست؟ همانند حال آگوستین قدیس در کتاب اعترافات در برابر پرسشِ زمان چیست می­داند. آگوستین در حالیکه با این موضوع بسیار درگیر بود، چنین نوشت: ((خیلی خوب می­دانم چیست مشروط بر آنکه از من نپرسند؛ اما اگر از من بپرسند و توضیح بخواهند از پاسخ دادن عاجزم)). بنابراین ارائه تعریف دقیقی از اسطوره بسیار دشوار و مخاطره آمیز می­باشد چرا که هر تعریفی که از اسطوره بیان شده است از تمامی جهات راضی کننده نبوده و انگار تعریف جامع و مانعی برای اسطوره وجود ندارد.

در زبان قرن نوزدهم به آنچه با واقعیت تضاد داشت اسطوره اطلاق می­شد اما پژوهش­ها و تحقیق­های دقیق موجب شد که جامعه انسانی به این میراث معنوی توجه نشان داده و ارزش اسطوره را بیش از پیش دریابند چه بسا اسطوره به تعبیر روانکاوان الگویی برای رفتارهای انسانی در طول زمان فراهم آورده که به نوعی آن را میتوان یک کهن الگوی جمعی قلمداد کرد.

انسان نخستین، صفتها و خصلت­هایی چون: خشم، انتقام، نفرت، قدرت و…. را به قوای طبیعت نسبت می­داد؛ باور به جاندار بودن طبیعت را میتوان پایه و اساس همه­ی اساطیر به حساب آورد.

اسطوره واکنشی از ناتوانی انسان در مقابله با درماندگی­ها و ضعف او در برآوردن آرزوها و همچنین ترس او از حوادث غیر مترقبه می­باشد که قدرت تخیل، نهایت فعالیت خود را در این زمینه انجام می­دهد. خدایان بدین ترتیب خلق می­شوند و سپس به شهریاران و پهلوانان زمینی تبدیل می­گردند و گاهی به عکس از شخصیتی تاریخی یا قهرمانی معمولی، موجودی اسطوره ای شکل می­گیرد؛ به این صورت که همه ویژگی­های یک موجود خارق العاده را به او نسبت می­دهند و به تدریج با این ویژگی­ها، قهرمان از صورت موجود بشری عادی خارج می­شود.

از سوی دیگر، اسطوره تجسم احساسات آدمیان به گونه­ای ناخودآگاه برای تقلیل گرفتاری­ها یا اعتراض به امور (که برای ایشان نامطلوب و غیر عادلانه است) می­باشد و در تکرار آنها آرامشی نهفته است؛ تکرار این داستان­ها که در قالب نوعی آیین برگزار می­شود به آنها حقانیت و واقعیت می­بخشد.

آیین چیست

آیین[2] را می­توان چنین تعریف کرد: سلسله اعمالی که نیازهای اساسی را بر می آورند، اعمالی که میباید با ضرباهنگی موزون و منظم انجام شوند. این واژه در زبان سانسکریت از ریشه Rita یعنی نظم مشتق شده و معلوم نیست کی پدید آمده است و حتی برگزارکنندگان آیین از زمان پیدایشش بی­خبرند، گرچه آیین در حافظه موروثیشان به یادگار مانده است. (ستاری، ۱۶:۱۳۸۹(

اسطوره از آنجا که در عدم آگاهی بشر ریشه دارد انسان را وامی­دارد تا از

تخیل خود برای علت و انگیزه رویدادها کمک بگیرد و به این ترتیب، تخیل با واقعیت­ها پیوند می­خورد. رابرت آلن سگال، اسطوره شناس، دین پژوه و استاد دانشگاه لنکستر انگلستان در بسیاری مقاطع، اسطوره را برابر داستان دانسته است؛ داستانی که تنها یک متن سرگرم کننده نبوده و بیشتر از آغاز خلقت یا اکتشاف اولیه سخن می­راند. در اسطوره وقایع سطح اول (دوران اولیه) نقل می­شود و معمولاً تمام شخصیت­های اسطوره موجوداتی فوق طبیعی به حساب می­آیند.

اسطوره اگرچه در عصر[3] خود تنها برداشت انسان را از جهان پیرامونش شامل می­شد و گاه نیازهای مادی و معنوی او را پاسخ می­داد[4] (بر طرف کردن نیازهایی مانند: غذا، آب و….) اما امروزه در وجود هر انسانی یک الگوی راستین وجود دارد که برگرفته از اسطوره­های سرزمین و جغرافیایی­ست که در آن زیست کرده و می­کند.

شکل گیری اساطیر بر اساس انعکاس ساخت­های اجتماعی، پدیده­های طبیعت و رفلکس­های (واکنش) روانی انسان بوده است؛ اینجاست که تقریباً در اسطوره­های اکثر اقوام، عناصر طبیعت (آسمان، زمین، کوه آب، و…) به صورت خدایان بروز می­کند. بسیاری از اسطوره ها اگرچه دارای یک ریشه و سمبل هستند اما تحت تأثیر جغرافیا و فرهنگ، گاه تفاوت­هایی نیز در آنها دیده می­شود.

حال که به بررسی اجمالی اسطوره و آیین پرداختیم به دو نظریه در دیانت بدوی که توسط رنه جیرارد[5] ((Rene Girard ارائه شده اشاره می­کنیم:

نظریه (۱): اسطوره، خاستگاه آیین (rituel) می­باشد یعنی در اسطوره باورهایی وجود دارد که در پی آن عمل (عمل آیینی) می­آید.

نظریه (۲): نه تنها اسطوره (خدایان و…) بلکه تراژدی[6] و دیگر مناسبات فرهنگی هم از آیین نشأت می­گیرد.

به هر حال چه آنکه آیین از اسطوره سرچشمه بگیرد یا آنکه آیین، خاستگاه اسطوره باشد همواره آیین و اسطوره برهم تأثیر می­گذارند؛ اگرچه به تعبیر هریسن[7]، آیین و اسطوره هر دو فرزندان والدینی مشترک به شمار می­آیند.

شیفتگی اولیه او (هریسن) به زیبایی شناسی راجر فرای[8] عقیده اش را به این صورت پالایش داد که هنر و آیین هر دو ریشه در ((میل ارضا نشده)) دارند؛ و هنگامی که کتاب درآمدی بر مطالعه دین یونانی منتشر شد، او به این باور رسیده بود که ((اساطیر)) همانند آیین از میل سرکوفته و ارضا نشده برآمده­اند. بنابراین، حد میانه آن است که معتقد شویم اسطوره و آیین ((المثنای یکدیگرند؛ اسطوره در سطح مفهومی می­زید و آیین در سطح عمل)). (روتون، ۱۳۷۸: ۵۲) بنابراین اسطوره توجیه انسان در اجرای آیین­ها یا در واقع توجیه آیین است.

روانشاد مهرداد بهار داستان اسطوره و آیین را مثل داستان مرغ و تخم مرغ خوانده و گفته است که نمی­دانیم کدام یک اول آمده اند، اول و دوم ندارد بلکه با هم شکل گرفته­اند. می­توان گفت آیین شکل عملی و طریق بیان اعتقادات اسطوره ای بوده و اسطوره، محتوای فکری آیین­هاست؛ البته در طی تحولات فکری، اغلب اسطوره ها می­میرند و آیین­ها بدون محتوای اسطوره ای بر جای خواهند ماند.

با این حال  اسطوره ها نمی­میرند بلکه از سطح خودآگاه ذره ذره به سمت ناخودآگاه[9] رفته و در آن رسوب میکنند و با آنکه ما به ظاهر آنها را حس نمی­کنیم اما در برگزاری آیینها این اسطوره های ناخودآگاه هستند که نقش اصلی را بر عهده دارند[10] آنچه در جهان باستان اسطوره و آیین خوانده می­شد امروزه فرهنگ[11] (Culture) نام دارد و اگرچه عصر اساطیری به پایان رسیده است اما روح آن در ساختار زندگی فردی اجتماعی و فرهنگی انسان­ها در طول تاریخ جاری بوده و هست؛ اینجاست که باید گفت بحث اسطوره ها از اهمیت ویژه ای در مطالعات فرهنگی برخوردار است.

حال به بحث انسان نخستین برمی­گردیم؛ انسانی گمشده در جهانی ناشناخته که همان طور که در صفحات پیشین اشاره شد به جاندارپنداری دچار شده بود.

انسان نخستین هنوز آن چنان تکامل نیافته بود و به نوعی هنوز آن قدر از دنیای حیوانات فاصله نگرفته بود که خود را اشرف مخلوقات بنامد. در این دوران اگر قبیله­ای غذای اصلی اش گوشت گوزن بود خود را نواده ی گوزن می­دانست و معتقد بود، گوزن به میل و اراده خود شکار می­شود (به خاطر این فداکاری، انسان نخستین آن حیوان را قابل احترام می­دانست)؛ انسان هنوز به اهمیت و اراده خود پی نبرده بود. اینکه قبیله­های اولیه خود را نوادهی گیاه یا حیوانی می­دانستند را ((توتم))[12] نامیده­اند.

ستایش توتم در مراسمی خاص و مدت زمانی مشخص صورت میگرفت به این ترتیب اگر قبیله­ای توتمش گوزن بود یک نفر با استفاده از پوست گوزن خودش را به شکل آن حیوان در می­آورد و دیگران دورش می­رقصیدند. به احتمال جشن­های امروزین نیز ریشه در اینگونه مراسم­ها دارند؛ مراسمی که پایه و اساس آن بر اصل برکت[13] استوار است.

جلال ستاری در مقدمه کتاب جهان اسطوره شناسی (آیین و اسطوره) آبشخور آیین جشن نوروز را اعتقاد اسطوره ای به قدرت، خیر و برکتی می­داند که در هر تازگی و نوشدن وجود دارد. جهان با دور شدن از سپیده دم خلقت که از صلابت خاصی برخوردار بود رفته رفته دچار ضعف و پیری شده است؛ حال برای جبران این رخوت با آیین­هایی نمادین، آن دوران صلابت را تکرار خواهند کرد[14] و چنانچه برخی از اعمال درست فهم نشوند ممکن است عبث بیهوده و خرافی به حساب آیند.

اما آنچه امروزه میبینیم این است که نه تنها جهان بلکه انسان هم از خود دور شده است؛ از سیطره­ی رسانه­های پس جمعی آیین­ها هم دستخوش تحریف، دگرگونی و گاه فراموشی قرار گرفته­اند. رسانه ها و البته از همه مهم­تر، تلویزیون؛ طبیعت را به خانه آورده است انسانها دیگر نیازی به رفتن در طبیعت در خود احساس نمی­کنند بدین سان، انسان روز به روز از طبیعت و خودش دور و دورتر می­شود. با توجه به آنچه که در صفحات پیشین درباره اسطوره آمد در کل میتوان گفت اگرچه اسطوره تعریف مشخصی ندارد اما همه ی اسطوره ها دارای ویژگی­های خاصی هستند که عبارتند از:

  1. اسطوره روایتی است که در زمان نامعلوم شکل گرفته یا در زمان فرجام شکل میگیرد اما هر روایتی اسطوره نیست.
  2. محتوای روایت در اسطوره شامل سرگذشتی فرازمینی و غیرمادی­ است.
  3. جاندار پنداری (آنیمیسم)، جوهره وجودی اسطوره و به تبع آن جشن­ها به حساب می­آید.

با این حال ریشه­ ی جشن­ها را باید بیشتر در یکی از انواع اسطوره ها[15] یعنی اسطوره آیینی جستجو کرد (هر چند اسطوره کیش نیز غیر مستقیم در آن سهیم است)؛ نمودهای اولیه این گونه اسطوره­ها غالباً از کاخها و معابد شهرهای کهن گرفته شده و گویای راه و آیینی است که کاهنان معابد، کارگزار آن بودند. البته در میان ایرانیان امروزه جشن­هایی به جای مانده اند که از میان رعیت برخواسته، رشد کرده، به کاخ­ها راه پیدا کرده و ماندگار شده­اند.

در پایان باید گفت شناخت اسطوره[16] به معنای شناخت اصل چیزها و پی بردن به چگونگی پیدایش آنها می­باشد و این شناخت را می­توان در رسوم رایج و آیین­ها جستجو کرد.


پا ورقی :

[1] ریشه اسطوره از واژه mytos یونانی به معنای سخن گفتن و داستان سرایی می باشد.

[2] در کتاب شاخه زرین (اثر گئورگ فریزر) آمده است که اسطوره برای توجیه رسم و آیین و قاعده های اجتماعی یا اخلاقی پدید می آید و در حکم وثیقه و ضامن باستانی بودن و واقعیت داشتن قدسیت آن است. لکن بسیاری از اسطوره ها متضمن آیینی نیستند.

[3] اساطیر ملت های کهن متعلق به زمان نوشته شدنشان نیست بلکه مربوط به زمان های پیش از تاریخ است.

[4] به عنوان مثال اسطوره آب حیات در اساطیر اکثر سرزمین ها در چاره جویی انسان درگریز از مرگ است، بدان سان که گریز از مرگ پدیدآورنده بسیاری از اسطوره ها و از آن شمار اسطوره های فرجام است، و در هر سرزمین به شکلی پرداخت شده و در ایران، افسانه آب حیات در تقدس آب پس از اسلام به تدریج با افسانه اسکندر و خضر پیوند یافته و خضر در بسیاری از باورها جانشین آپام نپات، تیشتر، آناهیتا، گوشورون، زربار، سیاگالش و حتی سیاووش شده است؛ بدان سان که عزاداری محرم جای سیاووشان را گرفته و با این همه فراسوی این باورها هنوز ردپای این خدایان اسطوره ای پیشین بر جای مانده است. (هینلز، 1383: 430)

[5] منتقد ادبی فرانسوی که پژوهش های فراوانی درباره آیین و اسطوره انجام داده است.

[6] تراژدی (سوگنامه):یکی از شکل های نمایش است که ریشه در مناسک مذهبی یونان باستان دارد، تراژدی برخلاف کمدی، کشمکش میان خدایان یا شاهان را شامل میشود که محتوای نمایش ان تقدیر و ناتوانی انسان در مقابله با اراده خدایان می باشد. از نظر ارسطو هدف تراژدی ایجاد ترس و ترحم (کاتارسیس) در تماشاگر است.

[7] جین آلن هریسن (1928- 1850 میلادی)، زبان شناس بریتانیایی که از پژوهشگران اسطوره و آیین به شمار می آید.

[8] نقاش و منتقد بریتانیایی که برای نخستین بار اصطلاح پسا دریافتگری (پست اکپرسیونیسم) را به کار گرفت.

[9] ناخودآگاه، بخش بزرگی از روان انسان را در بر می­گیرد (حدود دو سوم) و شامل قلمرویی است که از دسترس بخش آگاه یا هوشیار روان (من) خارج است. در روان­شناسی یونگ ناخودآگاه شامل دو بخش ناخودآگاه فردی ناخودآگاهی که با تاریخچه زندگی شخصی ما مرتبط است و ناخودآگاه جمعی (این بخش بسیار عمیقتر از ناخودآگاه فردی است و به عبارتی میراث روانی بشریت را در بر دارد) می­باشد.

[10] اسطوره همیشه زنده است و مردم با آن زندگی میکنند و به تعبیر میرچا الیاده زیستن با اسطوره تجربهای آیینی است.

[11] مردم شناسی به نام مارگریت مید، فرهنگ را چنین تعریف کرده است: (( فرهنگ عبارتست از مجموعه ای از رفتارهای آموختنی، باورها عادات و سنن که در میان گروهی از افراد مشترک است و به گونه­ای متوالی توسط افرادی که وارد آن جامعه می­شوند آموخته و به کار گرفته می­شوند.))

[12] به عنوان مثال توتم دودمان نیرم (نریمان)، سیمرغ است. تو تم ایرانیان، اسب (اسپ) می­باشد. اسامی ایرانی­ها (گشتاسب، ویشتاسب، لهراسب و…) گواهی بر این اصل است؛ ایرانیان حتی در برخورد با شخصیت بزرگی چون بودا، او را با لقب و نام ایرانی ((بوداسپ)) می­خوانند. باید یادآور شد که ایرانیان اولین قومی هستند که اسب را رام کرده اند.

[13] برای معنا و مفهوم برکت به استاد مرتضی فرهادی مراجعه کردم اما ایشان همچنان معتقد بود که همچون بسیاری از مفاهیم علوم انسانی از جمله ،فرهنگ اسطوره و…. مفهوم برکت را نیز نمیتوان در چند سطر محدود کرد (ایشان نظریه برکت بخشی یا گوالیگری را در مقابل نظریه ی خیر محدود جورج فاستر به کار میبرد)؛

با این حال اسفندیار عباسی برکت را ثمره یا ثمرات ناشی از ایجاد پیوندهای مناسب و هدفمند بین چیزهای جدا از هم برای تشکیل سیستمی کامل کارآمد و پایدار خوانده است (از نظر عباسی واضح ترین مثالهای برکت در علم شیمی یافت میشود چرا که سفیدمانی نمک طعام با خواص کلر و سدیم قبل از ترکیب کاملاً متفاوت است اما نشان دادن برکت در عرصه های اجتماعی و فرهنگی و… بسیار دشوار می­باشد).

باید یادآور شد که اصل برکت همواره با زندگی ایرانیان عجین بوده و در تمام اعمال آنها نمود داشته است در این باره مثالهای فراوانی وجود دارد اما آنچه نگارنده همواره با آن برخورد داشته این بوده است که در میان ساکنان غرب ایران رسم جالبی وجود دارد چه آنکه آنها به جای جمله تمام شد جمله ((برکت شد)) را به کار می­برند.

برای مطالعه بیشتر پیرامون مفهوم برکت به کتابهای واره تألیف مرتضی فرهادی انسان شناسی یاریگری (تألیف مرتضی فرهادی)، و همچنین مقاله ای در نقدواره از اسفندیار عباسی به نام در جستجوی برکت در قرن بیست و یکم؛ برنامه ریزی سیستمی، مسایل توسعه و دانش بومی یاریگری (نشریه نامه انسان شناسی، شماره ۴) مراجعه شود.

[14] در اکثر جشن­های ایرانی این اعمال نمادین در تکرار دوران صلابت به چشم میخورد و به نوعی طلب برکت با زندگی ایرانیها عجین شده است. به عنوان مثال ساکنان روستاهایی که کشاورزی دیم داشتند در آغاز بهار دروازه ها یا دیوار اتاقهایشان را به رنگ سبز یا آبی در می­آوردند و بدین ترتیب از طبیعت طلب فزونی آب و سرسبزی در سال جدید میکردند؛ این اعمال ریشهای اساطیری دارند.

[15] گونه های مختلف اسطوره عبارتند از: ۱. اسطوره آیینی، ۲. اسطوره کیش، ۳. اسطوره خاستگاهی،4.  اسطوره شخصیت و ۵. اسطوره فرجام.

[16] اسطوره را می­توان ادبیاتی قلمداد کرد که نویسنده ی آن فرهنگ است و درونمایه آن را رویاها و گاه تجربه­های یک فرهنگ تشکیل می­دهد.

جهت آشنایی بیشتر به بخش آیین و اسطوره های سایت کژوان مراجعه نمایید.

برچسب ها :
نویسنده
مقالات مرتبط

معبد لائودیسه ، پرستشگاهی گم شده

معبد لائودیسه، پرستشگاهی گم شده آغاز ماجرا: کتیبه‌ای که از دل خاک…

بقعه شیخ صفی، قلب یک شهر

  مجموعه‌ی شیخ صفی‌الدین اردبیلی یکی از ارزشمندترین یادمان‌های تاریخی ایران و…

تخت سلیمان، در پیوند تاریخ و افسانه

تخت سلیمان، یکی از برجسته‌ترین محوطه‌های باستانی ایران، در دل دشت‌های سبز…

دیدگاهتان را بنویسید