چهارشنبه سوری

چهارشنبه سوری | جشن آتش، تطهیر و آغاز نو در آیین‌های باستانی ایران

مراسم چهارشنبه سوری

مراسم چهارشنبه[1] سوری در همه جای ایران مرسوم بوده و هست. در این هنگام، مردم در فضایی مناسب آتش افروخته و دور آن جمع می­شوند و با زمزمه­ی ترانه­هایی از روی آن می­پرند[2]؛ از گذشته­ های نه چندان دور در کنار آتش افروختن مراسمی چون کوزه شکستن، فال گوش، قاشق­زنی، شال اندازی، نقاره زدن، تخم مرغ رنگین و… رایج بوده است که امروزه معمولاً به فراموشی سپرده شده ­اند. در اینجا لازم می­دانم توضیحی هرچند کوتاه درباره برخی مراسم­ها که به فراموشی سپرده شده­ اند بیاورم.

کوزه شکستن

در زمانی که استفاده از وسایل سفالین مرسوم بود در آخر هر سال، کوزه ها را به واسطه آنکه در طول سال احیانا میکروب و… به خود گرفته بود[3] پر از آب و چند سکه کرده و از پشت­ بام به پایین پرتاب کرده و می شکستند؛ این کار توسط دختران انجام می­گرفت چه آنکه در روستاها نیز آب آوردن از چشمه­ ها فقط توسط دختران و به طور کلی توسط زن­ها انجام می­شود و این آیین به یقین پیوندی عمیق با آناهیتا (ایزدبانوی آب) دارد.

 فال گوش

این عمل بیشتر توسط زنان انجام می­شد و آن­ها در گوشه­ای ایستاده و به حرف دیگران گوش می­دادند و با تعبیر حرف­های رهگذران اتفاقات سال پیش رو را پیش بینی می­کردند.

 قاشق زنی

مراسمی بود که طی آن زنان روی خود را می­پوشاندند و با قاشق به در خانه­ها می­زدند و صاحب خانه میوه، شیرینی و… در ظرف آن­ها می­گذاشت یا به آنان آب می­پاشید.[4]

شال اندازی

در چهارشنبه سوری ، نوروز و همچنین یلدا در میان ایرانیان از جمله در غرب ایران مرسوم بوده است. در این مراسم جوانان و کودکان، شال­هایشان را از دریچه­ هایی که در خانه­ های کاهگلی وجود داشت می­آویختند و میگفتند: «شالم نسوزه» (شالم نسوزد) و صاحبخانه نیز هدایایی چون: تخم مرغ، گردو، بادام یا هرچه در سفره بود به شال می­بست؛ در این مراسم، صاحبخانه فرد شال انداز را نمی­دید و البته در شناختن او نیز اصراری نداشت. در برخی از روستاهای فیروزکوه و بیشتر روستاهای مازندران نیز این مراسم رواج داشته که به آن شال اینگنی می­گفتند.

در روستاهای غرب ایران مرسوم بوده است که یک دسته جاروی کهنه (کوتره)، در داخل کوزه کهنه می­گذاشتند و آتش می­زدند، سپس بر آن اسپند ریخته و بعد یک به یک افراد خانواده از روی آن می­پریدند و در آخر یکی از افراد خانواده آن را به بیرون خانه می­برد و البته کسی که این کار را انجام می­داد و کوزه را جایی می­برد چه هنگام رفتن و چه موقع بازگشتن نباید به پشت سرش نگاه می­کرد چه آنکه به باور مردمان چنانچه این فرد به پشت سرش می­نگریست، شومی و نحوستی که از خانه رانده شده بود دیگر باره به آنجا روی می­آورد.

نوروز به واقع جشن فروهرها می­باشد. در این هنگام، ارواح در گذشته ­ها به منازل خود باز می­گردند؛ اینجاست که برای پذیرایی از آنها و جهت شادکردن آنها، خانه­ها تمیز می­شوند، کدورت­ها از میان می­روند[5] و با پوشیدن لباس نو به استقبال آنها می­رویم و برای راهنمایی آنها (جهت یافتن منازل) در آخرین شب پنجه بر بام­ها، آتش روشن می­شود.

روایت­های متفاوتی درباره چهارشنبه سوری وجود دارد؛ هاشم رضی به داستانی درباره چهارشنبه سوری در کرمان اشاره می­کند به این ترتیب که شاهی مسلمان در بحبوحه نوروز شباهنگام از شهری زرتشتی نشین عبور کرده و شادی و آتش­ افروزی آن­ها را می­بیند و به نظرش این اعمال، پسندیده می­آید و از اطرافیانش می­پرسد زرتشتیان در چه هنگام این مراسم را برگزار می­کنند؟ اطرافیان از آنجا که به گاهشماری زرتشتی آگاهی نداشتند طبق تقویم اسلامی به محاسبه آن پرداختند که بر حسب اتفاق این مراسم در شب سه شنبه واقع شده بود و شاه، آخرین سه­ شنبه اسفندماه را در سراسر کشور جشن چهارشنبه سوری و آتش­ افروزی اعلام کرد.

ایرانیان، پیش از اسلام با چهارشنبه و حداقل با واژه «شنبه» که ریشه­ ای سامی دارد آشنا نبودند. با ورود تازیان به سرزمین ایران، ایرانیان با مفاهیمی چون روزهای هفته و هفته آشنا شدند و از آنجا که چهارشنبه نزد اعراب، شوم و نامبارک به حساب می­آمده بنابراین پلید بودن این روز به فرهنگ ایرانیان نیز رسوخ کرد[6] و ایرانیان برای سلامت بودن (از روز پلیدی چون چهارشنبه در طول سال) در چهارشنبه آخر سال آتش می افروختند.[7]

چهارشنبه سوری

امروزه بسیاری بر این گمانند که در ایران باستان و نیز در گاهشماری ایرانی از واحد هفته استفاده نمی­شده است. و در نتیجه نام­هایی نیز برای روزهای هفته در فرهنگ ایرانی وجود نداشته است. این باوری بسیار فراگیر و گسترده می­باشد. البته چنین گمانی، دلایلی نیز دارد و آن اینکه در هیچ­یک از متون کهن شناخته شده ایرانی نامی از هفته و روزهای آن در دوران باستان برده نشده است. همچنین این را نیز می­دانیم که گاهشماری عصر ساسانی بدون هفته بوده و روزهای هر ماه صرفاً با نام ویژه همان روز شناخته می­شده است.

تا اینجا می­توانیم چنین بپنداریم که در گاهشماری رسمی و دولتی ساسانی، از روزهای هفته بهره گیری نمی­شده است؛ اما نمی­توانیم این گمان را به همه دوره های تاریخ ایران، همه تقویم ها و ادیان تعمیم دهیم. (مرادی غیاث آبادی، ۱۳۸۶ : ۵۶)

غیاث آبادی معتقد است که هفته ­شماری و نام روزهای آن در ایران باستان وجود داشته و تنها در گاهشماری زرتشتی ساسانی پیدا نمی­شود و برای باور خود در این زمینه، پنج فرضیه[8] می­آورد:

1- شمار هفت­گانه روزهای هفته در زمان­های بسیار دور از اهله­ های[9] هفت روز ماه در گاهشماری مهی (قمری) گرفته شده است.

2-  در شاهنامه بیش از ۱۲۰ بار از واژه هفته و دو بار از واژه چهارشنبه استفاده شده است (ایشان معتقد است در متونی که مبنای خلق شاهنامه بوده این واژه ها وجود داشته است) لازم به ذکر است فردوسی در داستان بهرام چوبین به چهارشنبه[10] اشاره داشته است.

ستاره شمر گفت بهرام را                   که در چارشنبه مزن کام را

بشد چارشنبه هم از بامداد                بدان باغ که امروز باشیم شاد

3- ایشان معتقد است در بررسی تقویم آفتابی نقش رستم به ساز و کارهایی برای تشخیص چهار هفته شهریورماه (آخرین ماه در سال هخامنشی) پی برده است.

۴- با تکیه بر متون مانوی، کاربرد فراگیر و گسترده روزهای هفته را خواهیم دید؛ دوشنبه روز مقدس و تعطیل مانویان بوده است.

5- متون و منابع کهن چینی هم به کاربرد هفته در ایران باستان و نیز نام­های آن اشاره کرده­اند.

با وجود این می­توان گفت ایرانیان با آنکه هفته را می­شناختند اما گاهشماری و تقسیم زمان از آن استفاده نمی­کردند. دادخواه علت اصلی بر اثبات شناخت ایرانیان از عدد هفت را اختراع تخته­نرد توسط آنان می­داند که در این بازی، مهره­ های سیاه و سفید نشانه­ ی شبانه روز، سی مهره کنایه از سی روز ماه، بیست و چهار خانه تخته نرد نماد بیست و چهار ساعت شبانه روز و البته مهم­تر آنکه هر عدد مکعبی (تاسی) که در این بازی استفاده می­کنند با عدد مقابل خود جمع شود عدد هفت (یک و شش، دو و پنج، سه و چهار) به دست می­آید.

در تقویم قدیم از آنجا که ماه­ ها سی روزه بودند بنابراین سال شامل ۳۶۰ روز و یک پنجه اضافی بود؛ حال اگر ۳۶۰ روز را بر ۵ تقسیم کنیم عدد ۷۲ به دست می­آید؛ هفتاد و دو عددی مقدس می­باشد (۷۲ ستون کاخ آپادانا، ۷۲ فصل یسنا، تکرار ۷۲ باره نام اهورامزدا در کتیبه بیستون و…) و به سبب همین تقدس است که پنج روز آخر را به حساب نمی­آوردند تا عدد ۷۲ به دست آید؛ بنابراین می­توان گفت ایرانیان اگرچه هفته را می­شناختند اما روزهای ماه و سال را به صورت پنجه­ای حساب می­کردند و هر ماه شامل ۶پنجه بوده است.

برخی چون ابراهیم شکورزاده آتش افروختن در چهارشنبه آخر سال ( چهارشنبه سوری )  را به قیام مختار نسبت می­دهند چرا که او (مختار) برای تمیز دادن موافقان و مخالفان خود دستور داده بود تا شیعیان بر بام خود آتش بیفروزند و این شب مصادف با چهارشنبه آخر سال بوده است.

شادروان ذبیح بهروز اما جشن چهارشنبه ­سوری[11] را یادگاری از سیاوش (سیاووش) و گذر آن از آتش می­داند.

اما آتش افروختن به هنگام نوروز و پیش از آن در واقع یک راهنما برای فروهرها به شمار میرفته که مختص به چهارشنبه نبوده و بعدها با ورود دین اسلام این مراسم در روز چهارشنبه برگزار شده و می­شود.

یکی از دلایل و سندهای دیگری که نشان می­دهد چهارشنبه سوری از آیین­های پیش از اسلام نیست می­تواند این باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار می­شود. در گاهشماری قمری، آغاز بیست و چهار ساعتِ یک شبانه روز از غروب آفتاب روز پیش است و چهارشنبه سوری مانند بسیاری از آیین­ ها، جشن­ها و سوگواری­های مذهبی (عید غدیر، نیمه شعبان و….) که براساس گاهشماری قمری است، در غروب روز پیش برگزار می­شود.

(روح الامینی، ۱۳۷۶ :۵۱)

در برخی از شهرهای ایران مراسم چهارشنبه­سوری را در آخرین چهارشنبه ماه صفر نیز برگزار می­کنند که این در واقع از مبادلات فرهنگی میان ایرانیان و اعراب به حساب می­آید.

عدد چهار

بر روی چهار و چهارشنبه پژوهش­هایی انجام گرفته چه آنکه عدد ۴، اصل و ریشه حیات تلقی شده است؛ چهار نمایانگر چهار عنصر (باد، خاک آب و آتش) می­باشد که عامل ایجاد طبیعت هستند. پس نخستین چهارشنبه اسفند به باد تعلق دارد، دومین چهارشنبه به خاک، سومین چهارشنبه به آب و بالاخره چهارمین چهارشنبه را مخصوص آتش دانسته­ اند. با توجه به اهمیت چهار عنصر و همچنین اهمیت آتش در واقع چهارشنبه سوری می­تواند تداخل اهمیت عدد چهار و عنصر آتش باشد.

چهار یکی از کامل­ترین ارقام است چهار یعنی کلیت، تمامیت، زمین، نظم، عقل، اندازه و عقل. چهار نشان دهنده چهار جهت اصلی، چهار فصل سال، اضلاع  مربع، بازوان صلیب، چهار عنصر، چهار ستون عالم، چهار منزل قمر، چهار مزاج، چهار رود بهشت و … است. از دورترین اعصار، حتى اعصار نزدیک به پیش از تاریخ، از عدد چهار برای نشان دادن آنچه مستحکم ملموس و محسوس است، استفاده می­شد. چهار نمادی است از دنیای مستقر و سازمان یافته که حرکت در آن، از نقطه ای ساکن آغاز می­گردد و با رفتن به چهارسوی اصلی، صلیب یا مربع را می­سازد. (نورآقایی، ۱۳۸۷: ۴۹)

در متون کهن (پیش از اسلام) هیچ اشاره­ای به چهارشنبه سوری [1] نشده است؛ کهن­ترین و البته نخستین کتابی که در آن به آتش­ا فروزی اشاره شد کتاب «تاریخ بخارا» نوشته ابوبکر محمد بن جعفر نَرشخی می­باشد. در این کتاب هم تنها به آتش­افروزی در زمانی که هنوز سال تمام نشده (پیش از نوروز) و همچنین شب سوری اشاره شده است.[2]

بنابراین نوشته­ ها می­توان به یقین گفت این مراسم آتش افروزی حداقل در ابتدا به نام چهارشنبه­سوری نبوده است. در متون کهن از رسم چهارشنبه­سوری به عنوان «عادت قدیم» یاد کرده­اند و در واقع چهارشنبه­سوری را می­توان شکل دگرگون شده گاهنبار همسپتدیم به شمار آورد که تحت تأثیر عواملی (از جمله سیطره اعراب) که شرح آن آمد امروزه در غروب آخرین سه­شنبه سال برگزار می­شود.

[1] سور به معنای آیین های شادمانی می­باشد و این واژه در دهه­ های اخیر این معنا را به خود گرفته است در حالی که سُور (با تلفظی متفاوت و نزدیک به سوور) در زبان پهلوی به معنای سرخ بوده و امروزه کردها از هر دو واژه با تلفظ های متفاوت کماکان استفاده می­کنند.

[2] در برخی نواحی اروپایی مثل رومانی و بلغارستان نیز در نزدیکی های بهار مراسمی در سوزاندن اشیای غیر لازم برگزار می­شود.

برخی دیگر از رسوم چهارشنبه­ سوری

زنان آبستن با آوردن هیزم برای آتش چهارشنبه ­سوری ، باور دارند که هر چوبی که در آتش می­گذارند پلیدی­ها و وقایع ناگوار را از فرزندشان دور می­کنند. مردم اسلام آباد غرب علت چهارشنبه سوری را پیروزی کاوه آهنگر بر ضحاک می­دانند و آتش­هایی بزرگ در کوه­های نزدیک شهر برپا می­کنند. در روستای مریم آباد، یزد، زرتشتیان آتش چهارشنبه سوری را آتشی می­دانند که منیژه برای رهایی بیژه از چاه روشن کرده است. در تهران قدیم زنان با حبوباتی که از راه قاشق­زنی جمع می­کردند آشی به نام «ابودرد» می­پختند که آن را علاج هر بیماری می­دانستند.

پا نوشت

[1] مسیحیان در جشن کریسمس نیز اعمل مشابهی انجام می­دهند چنان که آنها کاج های جشن کریسمس را در روز سیزدهم فوریه پس از مراسم خاصی در کلیسا آتش زده و از روی آن می­­پرند.

[2]  پریدن از روی آتش در میان ایرانیان مرسوم نبوده است چرا که آتش جایگاه مقدسی داشته و این رسم از زمانی شکل گرفت که اعراب، ایرانیان را به این کار مجبور کردند تا به نوعی به این عنصر مقدس بی احترامی شود و گویا ایرانیان تنها با این عمل (پریدن از روی آتش) می­توانستند این سنت (آتش افروزی) را زنده نگه دارند (در زمانی که اعراب بر ایران سلطه یافته بودند)

اما در گذر زمان پریدن از روی آتش یکی از رسوم رایج چهارشنبه سوری شد هر چند زرتشتیان را عقیده بر آن است که چون آتش، پاک و مقدس است نباید شعر «زردی من از تو» برای آتش خوانده شود؛ خود می­خوانند: غم برو، شادی بیا. آنها همچنین معتقدند زنی که در عادت ماهانه است نباید بر روی آتش بپرد.

 

[3] کوزه­ ها دارای منفذهایی بسیار ریز بودند و در گذرزمان در طول سال ای منافذ، پُر می­شدند؛ یکی از دلایل شکستن کوزه ها می­تواند همین مورد باشد.

[4] به احتمال این آین نیز با ایزدبانوی آب رابطه داشته است.

[5] انسان در نوروز همچنان که خانه و کاشانه را تمیز و مرتب میکند دلش را از کدورت ها نیز می زداید زیرا که فروهرها زمانی به خانه خود فرود می آیند که پاک باشد و بر دل ها نیز زمانی اثر می گذارند که از حَسَد و بُخل زدوده شده باشند، بنابر علم روانکاوی، نظم و ترتیب بیرونی (خارج از انسان) با نظم و ترتیب درونی (ذهنی) رابطه ای مستقیم دارد.

رو سینه را چون سینه ها هفت آب شو از کینه ها

و آنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

(دیوان شمس)

شاردن، نوروز را عید «رخت نو» نامیده است؛ از آنجا که در این مراسم همه چیز از جمله لباس ها، نو می­شوند.

[6] ایرانیان پیش از این زمان هیچ روزی را نحس نمی­دانستند.

[7] منوچهری دامغانی درباره نحسی روز چهارشنبه سوری چنین آورده است:

چهارشنبه  که روز بلاست باده بخور                  با ساتگینی می خور تا به عافیت گذرد

[8] دکتر ابوالحسن تنهایی در کتاب مکاتب و نظریه های جامعه شناسی، «فرضیه سازی» را دومین مرحله شکل گیری نظریه های علمی معرفی کرده است. مراحل شکل گیری نظریه علمی عبارتند از: 1- اصل تقابل (برخورد با مشکل)، 2- فرضیه سازی، 3- جمع آوری اطلاعات، 4- تحلیل داده ها، 5- نتیجه گیری و 6- نظریه سازی.

[9] به پدیده تغییر در تصویر کامل جسم از نظر ناظر که به علت تغییر در زاویه نور و پوشانده شدن تصویر توسط سایه حاصل می­شود اهله می­گویند.

[10] براساس واژه­نامه فرتیس ولف در شاهنامه تنها دو روز یکشنبه و چهارشنبه ذکر شده است.

[11] دکتر اوشیدری معتقد است مراسمی چون چهارشنبه­ سوری کوچکترین ارتباطی با ایرانیان باستان و باورهای دین زرتشت پیامبر ندارد و طی قرون و اعصار به صورت سنت درآمده است.

نویسنده
مقالات مرتبط

بقعه شیخ صفی، قلب یک شهر

  مجموعه‌ی شیخ صفی‌الدین اردبیلی یکی از ارزشمندترین یادمان‌های تاریخی ایران و…

تخت سلیمان، در پیوند تاریخ و افسانه

تخت سلیمان، یکی از برجسته‌ترین محوطه‌های باستانی ایران، در دل دشت‌های سبز…

معرفی کلی جاده هراز و دیدنی های آن

معرفی کلی جاده ی هراز جاده هراز که یکی از زیباترین جاده…

دیدگاهتان را بنویسید