آب
«خداوند، آسمانها را شگفت آفرید،
از بخار آب و زمینها را از کف آب و کوهها را از امواج آب»
محمد بن احمد طوسی
نماد آب در ایران باستان، ایرانیان علاوه بر آتش برای آب هم احترام ویژه ای قائل بوده و هستند. بنا به نوشته های هرودوت (هرودت (484 تا 425پیش از میلاد)؛ نخستین تاریخ نگار یونانی می باشد. او را پدر تاریخ نگاران (مورخین) می دانند هر چند پیش از او هکاتئوس و کسان دیگری به ثبت تاریخ پرداخته اند)، ایرانیان در رودخانه ها ادرار نمی کنند تُف نمی اندازند و حتی دستهایشان را هم در آن شستشو نمیدهند. استرابون (مورخ رومی) نیز با تکیه بر گفته ها و نوشته های هرودوت به احترامی که ایرانیان برای آب لحاظ میکنند اشاره کرده است.
(شاعر معاصر ایرانی سهراب سپهری هم شعری در احترام و قداست آب دارد که قسمتی از آن را میآوریم: «آب را گِل نکنیم در فرودست انگار کفتری میخورد آب / یا که در بیشه ای دور سیره ای پر میشوید / یا در آبادی کوزه ای پر میگردد / آب را گل نکنیم / شاید این آب روان میرود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی/ دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب / زن زیبایی آمد لب رود / آب را گل نکنیم / روی زیبا دو برابر شده است /…)
خصیصه اصلی آب، خصیصه مادری است. چنانکه طبیعت نیز چون آب نماد مادر و زن است. در هر گونه عشق بهره ای از عشق کودک به مادر وجود دارد. از این و آب یادآور شیر است یا هر نوشیدنی گوارا در حکم شیر مادر است. دقیق تر بگوییم در تخیل مربوط به مواد، آب مانند شیر، غذای کاملی است. (باشلار،۱۳۷۸: ۳۳)
فلات ایران سرزمین خشک و تقریباً کم آبی به شمار می آید و همین عوامل سبب می شود که آب از دیرباز نزد ایرانیان جایگاه ویژه ای داشته باشد. تأمین آب از مهمترین مشکلات مردمان این دیار بوده و از آنجا که باران یکی از منابع مهم تأمین آب این سرزمین میباشد؛ ایرانیان همواره چشم به آسمان داشتهاند. اینجاست که زندگی ایرانیان با خدایان و خدابانوان آب (آپام نپات آپم نپات)، آناهیتا و تیشتر) عجین میشود و چه بسا مبارزه آنها با خشکسالی در طول تاریخ در واقع همان مبارزه تیشتر با آپوش به حساب میآید که در صفحات بعد به آن میپردازیم.
واژه آب در اوستا به صورت آپی Api))، در پهلوی به شکل آپ (AP) و در زبان سانسکریت نیز به صورت آپه، آمده است. در اساطیر ایرانی، آب دومین آفریدهی جهان مادی به شمار میآید؛ پس از آسمان، آب، زمین، گیاه، گوسپند (گوسفند) و مرد پرهیزکار آفریده شده است. در باور ایرانیان کهن، تخمه و اصل همه چیز از آب است به جز مردمان و گوسپندان که اصل و بنیانشان از آتش میباشد.
میرچا الیاده (میرچا الیاده، استاد دانشگاه سوربن فرانسه؛ اسطوره شناس و دین پژوه نامدار رومانیایی می باشد که در سال 1907 میلادی در بخارست متولد شد و به سال 1986 میلادی درگذشت.) آب را اینگونه تعریف میکند: آب، رمز کل چیزهایی است که بالقوه وجود دارند، سرچشمه منشأ و زهدان همهی امکانات هستی است. آب، پایه و اساس سراسر جهان است؛ ذات رستنیهاست؛ اکسیر بیمرگیست؛ همانند شربت ابدیت موجب طول عمر است؛ بخشنده نیروی آفرینندگی است و اصل هر درمانی میباشد. در حقیقت آب، شفابخش است؛ همه بیماریها را دور و درمان میکند.
بنابراین میتوان گفت که آب برای همه ی انسانها از جمله انسان عصر کشاورزی اهمیتی بسیار حیاتی داشته است. در سرزمین ایران مشکل کمآبی موجب میشد تا برخی مواقع حاکمان با به دست گرفتن این عنصر زندگانی عرصه را بر مردم تنگ کرده و مردم را بیش از پیش به سلطه خود درآورند.
(در یکی از تقسیم بندیهای جامعه شناسانه، زندگی بشر در طول تاریخ به سه عصر تقسیم شده است: ۱. عصر کشاورزی، ۲. عصر صنعت و 3. عصر الکترونیک. جامعه شناس و نظریه پردازی به نام آلوین تافلر در سال ۱۹۸۰ میلادی، کتاب موج سوم را به رشته تحریر درآورد؛ او با تکیه بر این منطق که انسان در طول تاریخ در مواجهه با وقایع مشابه، واکنشهای مشابه از خود به جای گذاشته است آینده را ترسیم میکند. او نیز زندگی بشر را از زمان شکلگیری جوامع نخستین تا سال تألیف کتابش (و حتی پس از آن)، شامل ۳ موج میداند: 1. موج کشاورزی ۲. موج صنعتی و 3. موج الکترونیک با عصر ارتباطات)
به دلیل کمبود منابع آب در سرزمین ایران، قبل از حمله اعراب دیوانی به نام «کاست افزوده» بر تقسیم آب میان دهقانان نظارت داشته است؛ این نوع تقسیم آب تا چند دهه پیش کماکان مرسوم بوده چنانکه شخصی به نام میرآب یا میرآو (مرکب از دو واژه میر به معنای پدر یا پیر و آو به معنای آب و در کل به معنای پدر آب یا امیر آب میباشد) مدیر و محاسبه گر زمان و ساعت آبی و تقسیم کننده عادلانه زمان تحویل دادن آب قنات به کشاورزان بوده است.
(مسأله کم آبی و مشکلات استحصال آب و حفظ تأسیسات آبیاری و حفظ حقوق صاحبان حقابه و خطر دایمی حملات برخی کوچ روان داخلی و خارجی و اهمیت حکومت از لحاظ تأمین چنین شرایطی بود که ترس از شاه مردگی را در دل ایرانیان زنده نگاه میدانـد خاطرات تلخ مردم ایران در مقاطع خلا قدرت چنان بوده که وجود شاهان قدرتمند را حتی با همه ستمگری هایشان بر نبودشان ترجیح میدادند با این حال نه تنها هرگز هیچ حکومتی را دربست نپذیرفته بلکه با غالب حکومتها با هزار شکل جنگیده و آنها را از اریکه قدرت به زیر کشیده اند. فرهادی (۱۳۸۶: ۶۵)
آب برای انسان (خاصه کشاورز) اهمیت حیاتی دارد. پس پرستش آن امرى الزامی است چنانچه افسانه هایی در جوامع قدیم درباره آب، قدسیت و اعجازهای آن ملاحظه میشود. در اساطیر بابلی ذکر شده است که چون تم موز [دموز] tammuz))، دلدار ایشتار (Ishtar) درگذشت و به خاک سپرده شد.
ایشتار دلداده که دوری او را تحمل نمیتوانست، ناچار همراه او به زیر خاک رفت. اما چون ایشتار الهه زایندگی طبیعت بود، هنگامی که زمین را ترک گفت، همه جانداران از زایش بازماندند. پس خدایان به چاره جویی پرداختند و مقرر شد که تموز را آب حیات نوش آنند و از خاک بازش آورند (بدین گونه است که ایشتار هر سال به دنیای مردگان میرود تا تم موز را به زمین برگردانده و به طبیعت زندگی ببخشاید؛ این اساطیر را می توان با گذر فصلها و رویش دوباره گیاهان در بهار مقایسه کرد.)
تا ایشتار نیز بازآید و طبیعت زندگی از سر گیرد؛ این آب حیات در اساطیر و آیین های اقوام دیگر هم راه دارد. آب مقدس مسیحیان و آب حیات در چاه ظلمات اسکندرنامه ها، رودهای مقدسه هند و دریاچه های چین یادآور آنند. در کتابهای دینی قدیم به پیوستگی آب و حیات کراراً اشاره شده است. (آریان پور، ۱۳۵۴: ۱۰۴)
(آشوریان هر ساله طبق یک مراسم کهن برای مشایعت خدای تموز زمانی که به جهان زیرین جهان (مردگان می رود دنبالش آب می پاشند به همین دلیل است که امروزه ایرانیان در بدرقه مسافر کاسه آبی روی زمین میپاشند تا مسافرشان هر چه زودتر به سلامت از سفر هرچه .بازگردد. آب میتواند نمادی از ایشتار یا آناهیتا باشد.)
در جوامع قدیم که آب جنبه الوهیت و تقدس داشت رب النوعهای آب را مورد پرستش قرار میدادند. در ایران باستان برای ایزدبانوی آناهیتا، قربانی میدادند؛ علاوه بر آناهیتا، آپام نپات و تیشتر نیز از خدایانی میباشند که با آب رابطه داشته و مورد ستایش ایرانیها بودهاند. در ادامه به بررسی ایزدان آب میپردازیم.
(هنوز در هند و کامبوج دو کس به نام «شاه آب» و «شاه آتش» مورد تقدس و تکریم هستند. مفهوم بنیادی در فنگ شویی چی یا چئی میباشد که آن را فعالیت فیزیولوژیک، نیروی عملی موجودات زنده انرژی زندگی، دم حیات یا انرژی فعالی که همه چیز در آن جریان دارد معنا کردهاند معادل چی در فرهنگ ایرانی همان برکت است؛ در روزگاران نه چندان دور بناهای ایرانی معمولاً حوض یا فواره ای داشته اند که این عنصر (آب) عاملی برای جذب انرژی مثبت به شمار میآمده که امروزه جای خود را به پلکانهایی داده است که متأسفانه حامل انرژی منفی (شا) .هستند)،
تیشتر و اپوش (تیشتریه و اپوشه)
تیشتریه (Tishtrya)، سیمایی است که با یکی از عناصر اصلی طبیعت، باران پیوند دارد. تیشتر، خاستگاه آب، باران و باروری است که با آپوش یا اپئوش (Aposha)، دیو خشکسالی می ستیزد چهارمین ماه سال را به تیشتر (در بندهش، تیشتر پدید آورنده آغازین باران، دریاها و دریاچه هاست.) نسبت می دهند.
در اساطیر زرتشتی، تیشتر در طول ماه در سه هیأت بروز میکند:
- در دهه اول در نقش مردی پانزده ساله (پانزده سالگی سن آرمانی در نزد ایرانیان بوده است.)
- در دهه دوم در نقش گاوی نر
- در دهه سوم در نقش اسبی سفید
تیشتر در این نقشها حضور یافت و باران را آفرید؛ بارانی که قطرات بزرگی داشت و آب به بلندای قامت انسان جاری شد و اینجا بود که دریای گیهانی پدید آمد.(دریای گیهانی؛ در باور زرتشتی، قطرات باران توسط ایزد تیشتر ساخته میشود و باد آن ها را به یک سو میبرد تا این دریا در کنار کوه البز ساخته شود.) تیشتر در هیأت اسبی زیبا و سفید با زین و برگ طلایی به دریای گیهانی فرو میرود و آن جا با دیو خشکسالی (آپوش) در هیأت اسبی سیاه، سه شبانه روز می ستیزد. تیشتر که نیرویش کمتر از اپوشه است از اهورامزدا طلب یاری میکند.
اهورا مزدا برای تیشتر قربانی میدهد؛ چنانکه نیروی ده اسب، ده گاونر، ده شتر، ده رود و ده کوه در تیشتر دمیده میشود و پس از این تیشتر که قدرتی مضاعف از نیروی قربانی یافته است در نبرد با اپوشه پیروز میشود و آب در مزارع جاری میشود.
نبرد تیشتر و اپوش با عنایت به نیرویی که تیشتر از قربانی میگیرد؛ ایرانیان را در قربانی دادن به خدایان ترغیب میکند و پس از این است که ایرانیان با قربانی دادن تیشتر را یاری و خشکسالی را مغلوب میکنند و بدین سان مراسم قربانی (برای تیشتر و طلب آب) و دعا و نیایش های مربوط به آن رواج می یابد.
خشکسالی های بسیار موجب به وجود آمدن آیین هایی برای طلب باران (مردم، مراسم طلب باران را برای همه زمین انجام میدادند و تنها منطقهای که در آن زیست میکردند شامل دعای باران نبود.) شده است، مراسمی که بی گمان ریشه ای اساطیری دارد. طلب باران به دو صورت انفرادی و گروهی انجام میشده است. از نمونه های انفرادی میتوان به دزدیدن ناودان (تنگ آب سفالی یا فلزی) در مراغه، چسباندن خمیر به پشت گوسفند در کرمانشاه و…. و همچنین برای نمونه های گروهی میتوان به دعای دسته جمعی باران، طلب باران با چُمچَه گلین و… اشاره کرد.
در بخش آیین های آبان و آبانگان بیشتر درباره مراسم طلب باران سخن گفته ایم. با این حال مراسم طلب باران و هرگونه مراسم باران که در آن کسی واسطه شود تا باران ببارد از چند عنصر اسطوره ای سرمشق گرفته میشود.نماد آب در ایران باستان
- مراسم طلب باران را زنان روستایی انجام میدهند و این همان نقشی است که در اساطیر هند و آریایی به زنان ورونه (varuna: خدای آسمان در هند(در هند باستان میتره دوستی (میثاق) غالباً با خدای دیگری به نام ورونه همراه و در مراسم نیایش از ترکیب میتره- ورونه یاد میشد.)) و حمل کننده آب مقدس (باران) داده میشود.
- نبرد میان دو گروه (که به سبب گاو ربایی انجام میشود) یادآور نبرد ایندره (ایندره خدای بزرگ جنگ پهلوانی هند و ایرانی به حساب می آید. ایندره در هند تبدیل به بزرگترین خدا میشود حال آنکه در ایران تبدیل به موجودی اهریمنی میگردد.) (Indra) و ورثرغن با وریتره (وریتره در اساطیر ایران، ابر سترون یا ابری است که از آن بارانی نمیبارد. او بزرگترین دشمن انسان و در معنی، دزد و مخفی کننده میباشد.) و نبرد تیشتر با آپوش است برای نزول باران.
- گاور بایی موجود در این مراسم یادآور دزدیده شدن گاوان آسمانی (ابرها) توسط وریتره است. (هینلز، ۱۳۸۳: ۴۲۰)
در مراسم گاو ربایی که بیشتر در غرب ایران (این مناطق بیشتر کشاورزی دیم داشته اند.) رواج داشته، زنان روستایی (البته گاهی نیز مردان این عمل را انجام میدادند) چهار پایان روستای مجاور را می دزدیدند و میان دزدان و صاحبان چهار پایان، نزاعی ساختگی روی میداد؛ چنانچه در این نزاع، دزدها پیروز میشدند باران می بارید و نیز اگر صاحبان چهار پایان، حیواناتشان را پیدا نمی کردند باز هم باران میبارد.
آپام نپات
در اساطیر ایران علاوه بر آناهیتا از مرد- خدایی به نام آپامنپات (Apamnapat) به معنی زاده آب به عنوان پاسدار آب ها یاد میشود (آپامنپات از ایزدان آتش بوده اما به دلایلی به هیأت ایزد آب در میآید)؛ آپامنپات به واقع خدایی کهن است که در ویده ها (سرودهای باستانی هند) به معنی خدای آب ها، در اوستا فرزند آب ها و از سه خدایی میباشد که لقب اهوره (سرور) داشته و در زامیاد یشت (سرودهای کهن ایرانی) از او به عنوان خدایی دادرس یاد شده است. آپامنپات در گذر زمان در برابر آناهیتا، قدرت خود را از دست میدهد یا قدرت خود را به این ایزد بانو واگذار میکند.