
شکوه دماوند | شانزده جبه ی دماوند در صد ساعت
جلال رابوکی (فروزان) دماوند شناس؛ با عنوان با گامی بر ۱۶ جبهه ی دماوند در ۱۰۰ در ساعت در فصلنامه ی کوه می نویسد:
«به منظور شناخت هر چه بیشتر مسیرهای بکر و کمتر صعود شده ی دماوند و کسب آمادگی مطلوب تر با تنی چند از دوستان تصمیم گرفتیم، که با صعودهایی سریع روی این مسیرها اطلاعات مان را غنی سازیم، دماوند با ۲۶ یال اصلی و تعداد بسیار زیادی یال های فرعی که گستردگی این یال ها در جنوب و جنوب شرقی و پر شیب ترین آن ها در رخ شمالی است، ارزش آن را دارد که وقت بیشتری برایش صرف گردد. تا با شکوه دماوند بیشتر آشنا شویم.
در سال 13۷۳ صعود سه مسیر، در سال 13۷۴ صعود مسیر و در سال 13۷۵ شانزده جبهه ی دماوند را به روش های صعودهای سرعتی به اتمام رساندیم. اولین برنامه در اواسط تیر ماه صورت گرفت و آخرین صعود در دی ماه انجام پذیرفت. برخی از این صعودها به صورت انفرادی بود در بعضی از آن ها ابراهیم بابایی، ابراهیم شیخی، عبدالله ناهید، مجید بنی هاشمی، هادی آبادی خواه و ناصر جنانی شرکت داشتند. گزارش آن برای اطلاع دوستان کوه نورد به این شرح است.
۱ – جبهه ی جنوبی: یالی است که عموما از آن قله را صعود می کنند و سریع ترین زمان به دست آمده مربوط همین جبهه است. صعود در زیر بارش برف پاییزی از گوسفند سرا تا قله ۴ ساعت و ۳۵ دقیقه و فرود از قله تا پناهگاه ۳۰ دقیقه و از پناهگاه های بکر و تا گوسفند سرا ۶۰ دقیقه انجام پذیرفت.
2- جبهه ی جنوبی، یال ملاخوران: صعود این جبهه که سمت راست جنوبی (گوسفند سرا) قرار دارد با زمانی معادل ۶ ساعت میسر شد. از ارتفاع ۴۰۰۰ لی و تعداد متر به بالا مسیر صخره ای شده و روی یک تیغه ی سنگی ادامه می یابد. لای صخره ها آب فراوان است. در انتها باید از تنورهای سنگی صعود کرد.
3- جبهه ی جنوب شرقی، یال رینه: شروع مسیر از پادگان رینه بوده و فوق العاده زیبا و بکر است. به علت وجود چمن زارهای وسیع حیوانات وحشی به چشم می خورند. صعود در هوای مه آلود و ابری انجام شد مسیر دارای چال های بزرگ و بریدگی های عمیق است و در قسمت بالا یک رشته صخره مسیر را سد می نماید. تا کنون کمترین صعود روی این جبهه صورت گرفته است. صعود از پناهگاه لبه ی رینه تا قله ۸ ساعت و ۳۰ دقیقه به طول انجامید. این جبهه از طولانی ترین جبهه های دماوند است.
۴- جبهه ی جنوب شرقی، آب گرم رینه: مسیر از دهکده ی آب گرم شروع شد. پس از پشت سر از ر گذاشتن گردنه ی پایین و زمین چال، زیر سنگ و زمین چال، و مسیر سمت راست یخچال شرقی و یک نوار صخره ای به طول تقریبی ۱۵۰۰ متر که تا زیر قله کشیده شده است و انتهای یخچال شرقی و حوضچه ی گوگردی شرقی (گدار شرقی) به قله رسیدیم. این صعود از آب گرم تا قله ۷ ساعت به طول انجامید. (مسیر صعود از روی یال مشترک ملار، آب گرم رینه)
۵- جبهه ی جنوب شرقی، جبهه ی ملار: مسیر فوق العاده زیبا و تماشایی با چمن زارها و چراگاه های به کم نظیر برای حیوانات وحشی، و طبعاً چنین مکانی جولان گاه شکارچیان است، این محل معروف به وزمین چال بوده و آب در آن فراوان است. ادامه ی مسیر سمت چپ یخچال شرقی است و از ارتفاع ۴۵۰۰ متر باید روی صخره ها صعود کرد. پس از تراورس یک معبر، مسیر مشترک شده و در پایان لبه ی نقاب یخچال شرقی و دالان سنگی است. صعود ۸ ساعت به طول انجامید.
۶- جبهه ی شرقی، تیغه ی شرقی ملار: معدن ملار را به طرف و زمین چال شرقی ترک می کنیم، و از روی صخره های مشرف به بخار ادامه ی مسیر می دهیم. کلبه ای سنگی در حدود ارتفاع ۴۰۰۰ متر در سمت چپ به چشم می خورد. پوشش گیاهی مانند دو مسیر قبلی است. حیوانات وحشی مانند خرس، گراز، گرگ، بز کوهی و…. به سبب بکر بودن منطقه بیشتر دیده می شوند. پوکه هایی که در جای جای منطقه ریخته شده حاکی از حضور فعال شکارچیان است. از ارتفاع ۴۵۰۰ متر مسیر روی یک یال سنگی پیش می رود.
به مرور گیاهان کم می شوند و ادامه ی مسیر روی لبه ی سنگی است که به مانند نواری صخره ای بین یخچال شرقی و یخار کشیده شده است. در ارتفاع حدود ۵۰۰۰ متر تا ۵۳۰۰ متر درگیری با صخره ها بیشتر می شود، و معبر باریک سنگی تنها راه عبور است. دره ی یخار ۱۰۰۰ متر پایینتر چهره ی وحشی خود را به رخ می کشد. سمت چپ دیواره ای است حدود پانزده متر دلیل آن را با دو شاخک سنگی که از سمت چپ آن فرود می آییم. هوا مه آلود است و برف توام با رعد و برق اول دو راه شروع به باریدن کرده است.
به ناگاه صاعقه ای می پیچیم وحشتناک شاخک را هدف قرار می دهد و ده ها تن و تا معدن سنگ به طرف یخچال شرقی و درهی یخار می ریزد. من با اندک فاصله ای در بالای محل برخورد صاعقه و ریزش روی زمین می افتم صدایی مانند برش دادن و سوختن جسمی سخت بر … زمین میخ کوبم می کند. به هر صورت گدار شرقی را دور میزنیم و سوزنی های لبه ی یخار را پشت سر گذاشته به قله می رسیم. این صعود از معدن ملار تا قله ۸ ساعت طول می کشد.
7- جبهه شمال شرقی، تخت فریدون: معدن ملار را در ساعت ۷ صبح به طرف تخت فریدون ترک می کنیم؛ و پس از سرازیر شدن در دره ی تلو و عبور از رودخانه ی زرد رنگ یخار در ساعت ۹ و ۳۰ دقیقه در کنار چشمه ی پهن کوه آبی می نوشیم؛ و شیب تند خاک زرد را برای رسیدن به گردنه و پناهگاه ره می گیریم. ساعت ۱۱ و 30 دقیقه به تخت فریدون می رسیم.
بارش بیست سانتی متر برف حرکت مان را کند کرده است؛ ولی یک ساعت استراحت در تخت فریدون بر نیرومان افزوده است. در بام برفی هوا بسیار سرد است حدود ۳ و ۱۵ می رسیم دقیقه به قله می رسیم و بلافاصله سرازیر می شویم. به زودی شب فرا می رسد برای پیدا کردن مسیر بازگشت از دره ی تلو به انتظار درآمدن مهتاب می مانیم. به هر شکل ساعت ۱۱ شب به معدن ملار می رسیم. صعود و فرود ۱۶ ساعت به طول انجامید.

8- جبهه پنجم، جنوب غربی: بین یال چال و معدن پوکه قرقه منطقه ای بکر و وحشی با ارزش های فراوان کوه نوردی و گستردگی یال ها و دره های متعدد وجود دارد که از دیده ی کوه نوردان پوشیده مانده است. این جبهه ی تماشایی، یکی از نادرترین جبهه های دماوند است و ما به همین دلیل آن را جبهه ی پنجم می نامیم. ابتدای مسیر از جاده ی رینه با مسیر علف چین مشترک است در اول دو راهی به سمت غرب و به طرف معدن قرقه می پیچیم.
جاده از گوسفند سرای قرقه عبور می کند و تا معدن فرقه ادامه می یابد. ولی به علت تعطیل بودن معدن، جاده از بین رفته است. با یک ساعت در بالای محل راه پیمایی از آخرین نقطه ای که ماشین متوقف می شود به معدن می رسیم. ساعت ۷ صبح از معدن به سمت قله حرکت می کنیم. پوشش گیاهی منطقه بسیار انبوه است؛ و در کاسه ی دوم یک گله ی بزرگ گراز از جلوی پای مان با به قرار می گذارند؛ و ما که دچار وحشت شده ایم، فریاد می کشیم. حرکت در لایه لای سنگ های سفید بزرگ ما را به یال مقابل هدایت می کند.
حوضچه های طبیعی بسیار زیبا ساخته ی دست طبیعت که پر از آب است، به چشم می خورد. دور تا دور آن جا را یخ فرا گرفته که می توان به آن نام کاسه ی جنوب غربی داد. اطراف این محل را چاله های برفی احاطه کرده، ارتفاع حدود 4400 متر است. صدای آب در این ارتفاع بسیار آرامش بخش است. از این جا مسیر به دو یال بلند سنگی تقسیم می شود که در بالا و بخشگوگردی با هم تلاقی پیدا می کنند در ساعت ۱۲ پس از پشت سر گذاشتن گود گردهای غربی به قله می رسیم. فرود به علت سنگ های بزرگ ۴ ساعت طول می کشد.
9- جبهه ی پنجم، جنوب غربی، مسیر دوم: مسیر شار درآمدن مهتاب از کاسه ی جنوب غربی به طرف کاسه ی غربی ادامه شب به معدن ملار پیدا می کند. از سمت راست به طرف تیغه ی جنوب غربی می رویم. با احتیاط از صخره های بلند عبور می کنیم. این کار ۲ ساعت طول می کشد. فوق العاده زیبا و تماشایی است. در سمت راست ما یخچال جنوب غربی قرار دارد. در بالای صخره ها، گوگردی های غربی را زیر پا می گذاریم. پس از ۵ ساعت و ۳۰ دقیقه به قله می رسیم.
۱۰ – جبهه ی جنوب غربی یال سوم: ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه از گوسفند سرای قرقه به طور مستقیم به سمت قله حرکت می کنیم. پس از ۳ ساعت به یک مسیر شن اسکی برخورد می کنیم و مجبور می شویم به سمت چپ که یال صعود قبلی است متمایل شویم. مسیر را اصلاح می کنیم. ولی دوباره در قسمت بالای صخره ها مسیر یکی می شود. در ساعت ۱ بعد از ظهر به قله می رسیم و به طرف علف چین حرکت می کنیم؛ و از آن جا به سمت گوسفند سرای تراورس می کنیم. در ساعت ۵ بعد از ظهر به گوسفند سرا می رسیم.
۱۱ – جبهه ی شمالی، یال اصلی: صبح خیلی زود صخره های تهران را به طرف دهکده ی ناندل ترک می کنیم. از میان ده به طرف گوسفند سرای آلمیون حرکت و پس از پشت گذاشتن شیبی تند از روی یال بلند به کلی در شمالی عبور می کنیم. یخچال دوبی سل در چپ ما واقع می شود. از محل استقرار چادرهای سال های ۵۲ تا ۵۷ می گذریم. بعد از یک دالان سنگی که به کاسه ی شمالی منتهی می شود. مسیر با شمالی یکی می شود. در هوایی مه آلود پس از ۵ ساعت و ۳۰ دقیقه به قله می رسیم.
۱۲ – تیغه ی شمالی مسیر پناه گاه ها: در طول این برنامه هوای مه آلود و برفی همراه با رعد و برق آخرین روزهای یک لحظه آرام مان نگذاشت. ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه از میان ده به طرف پناه گاه اول حرکت کردیم؛ و پس از ۲ ساعت و ۱۵ دقیقه به پناه گاه رسیدیم. بلافاصله حرکت کردیم و ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه بعد به پناهگاه دوم رسیدم. رعد و برق و برف شدید تا قله همراهی مان می کند. از پناه گاه تا قله ۳ ساعت و ۲۰ دقیقه طول کشید؛ با احتساب ۱۵ دقیقه استراحت در پناه گاه (زمان صعود ۶ ساعت و ۳۰ دقیقه)
۱۳ – جبهه ی شمالی چمن بُن: مسیر از میان چمن زارهای زیر گردنه ی سرداغ ادامه پیدا می کند و تا ارتفاع ۳۸۰۰ متری آب فراوان است. به کاسه ی بزرگی بر می خوریم که آن را کاسه ی شمالی می نامیم. سنگ های بزرگ پراکنده و شن و ماسه ی بقایای یخچال در کاسه به چشم می خورد. مسیر از یخچال سرداغ عبور می کند و شن ریزه های زیر قله قبلی است متمایل آخرین رمق های انسان را می گیرد. این صعود تا قله ۶ ساعت وقت می گیرد.
۱۴ – جبهه ی شمال غربی، گردنه ی سرداغ: مسیر صعود از سد لار است. چاک اسکندر را به طرف گردنه ی سرداغ تراورس می کنیم؛ و پس از ۱ ساعت کنیم. در ساعت 1 و ۳۰ دقیقه به گردنه می رسیم. مسیری را از کاسه ی شمال غربی در میان سنگ ها ادامه می دهیم که به صخره های آتش فشانی و قسمت های ریزشی منتهی می شود. در سمت چپ مسیر یخچال بزرگ سرداغ به خوبی دیده می شود.
آب ناشی از ذوب شدن یخ به کلی در کاسه ی شمال غربی فرو می رود و قطره ای از آن دیده نمی شود. مسیر باریک درست از دل یخچال به سمت بالا می رود و در ارتفاع 5400متری با مسیر دیگری مشترک می شود. در ساعت ۱ بعد از ظهر به قله می رسیم. این صعود از چاک اسکندر ۴ ساعت و ۳۰ دقیقه به طول می انجامد.
۱۵ – جبهه شمالی غربی، یخچال غربی: در آخرین روزهای مهر ماه و در زیر نم نم باران و مه گوسفند سرای غربی به سمت یخچال غربی حرکت می کنیم. حدود ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه دامنه ی غربی را تراورس می کنیم و در ارتفاع ۳۷۰۰ متری پس از صرف صبحانه در ساعت ۹ و ۳۰ دقیقه به طرف قله به راه می افتیم. با عبور از گرده ی سنگی مشرف به یخچال غربی خیلی زود به ارتفاع ۵۰۰۰متر می رسیم. بارش برف توام با باد صعود را کمی مشکل کرده است.
آخرین گرده را که به نام معبر غربی می شناسیم در کولاک شدید پشت سر می گذاریم و ساعت ۲ بعد از ظهر به قله می رسیم. در بازگشت از قله بر اثر دید کم و نشستن برف و تاریکی حدود ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه به چاک اسکندر می رسیم. زمان صعود ۸ ساعت و فرود ۹ ساعت به طول می انجامد.
۱۶ – جبهه ی غربی، مسیر پناه گاه: از چاک اسکندر تا پناه گاه سیمرغ حدود ۱ ساعت و از پناه گاه تا قله ۳ ساعت و ۵۰ دقیقه و فرود از قله تا پناه گاه ۱ ساعت به طول می انجامد.

شاه نعمت الله ولی و شکوه دماوند
آورده اند که شاه نعمت الله ولی بعد از کسب علوم و فضایل به سیر و سیاحت پرداخته و ۸۰ روز در اواسط زمستان در قله کوه دماوند عبادت کرده و ریاضت کشیده است (سرپرسی سایکس: ص۱۶)
شاه نعمت الله ولی: سید نورالدین یزدی ملقب به شاه نعمت الله ولی که در ماهان به دفن رسیده از فرزندان اما محمد باقر است و در سال ۷۳۰ هجری قمری (سال ۷۰۸ خورشیدی) در حلب قدم به عرصه ی وجود گذارده، بعد از کسب علوم و فضایل به سیر و سیاحت پرداخته و ۸۰ روز در اواسط زمستان در قله کوه دماوند عبادت کرده و ریاضت کشیده است.
شب سَدِه: شب جشن سده. لیله الدق. شب دهم بهمن ماه. صاحب برهان گوید: به معنی شب آتش بلند باشد چه سده به معنی آتش بلند است، و آن شب دهم بهمن ماه است و وجه تسمیه ی این، آن است که چون فریدون بر ضحاک دست یافت خدم و نزدیکان او را می گرفت و می کشت از آن جمله طباخی داشت، ارمائیل نام که مردمان را کشتی و مغز سر ایشان را جهت ماران ضحاک بیرون کردی نزد فریدون آوردند. خواست که او را به عقوبت تمام بکشد.
ارمائیل گفت هر روز یک کس را از آن دو کس که به من می دادند که بکشم آزاد می کردم و در عوض او مغز سر گوسفند داخل می نمودم تو باید که با من مکافات نیکی به جای آوری و اگر باور نداری اینک آن مردم پناه به کوه دماوند برده اند. فریدون با لشکر سوار شد و متوجه کوه دماوند گردید تا آن مردم را به شهر باز آورد، چون نزدیک رسید، شب درآمد و راه را گم کردند، پس فرمود تا آتش بسیاری برافروختند و مردمان گریخته چون آن آتش بدیدند حیران ماندند که آیا چه چیز است؟
متوجه آتش شدند و خلقی عظیم آزاد طباخ جمع آمدند. گویند: آن شب صد جا آتش افروخته بودند و آن شب دهم بهمن ماه بود. (برهان) قسمتی از گفته ی برهان بر اساطیر مبتنی است و قسمتی نیز اساسی ندارد. رجوع به جشن و سده شود. (لغت نامه ی دهخدا)
شکراله: نخستین صعود کننده به قله ی دماوند از جبهه ی جنوب متمایل به غرب قله. ← صعود گروه مشهدی علی محمد آفتاب گردان چی به قله ی دماوند.