
جان باختگان در راه صعود به قله دماوند
از سال ۱۳۳۱ تا پایان سال ۱۳۸۸ در راستای توسعه و پیشرفت ورزش کوه نوری ایران ۲۶۷ تن جان باخته اند. سه ردیف بالای تلفات کوهستان های کشور به ترتیب زیر بوده است.
۱- رشته کوه توچال، شمال تهران، ۵۷ کشته، 4/21 درصد.
۲- منطقه ی علم کوه، رود بارک، ۲۷ کشته، 2/10 درصد.
3- تک قله دماوند، مازندران، ۲۴ کشته، ۹ درصد.
توچال مشرف به کلان شهر تهران به علت دسترسی سریع ازدیاد جمعیت، سهولت و ساده انگاری تلفات بیشتری داشته است، که غیر از کوه نوردان، کم تجربگان با نبود پوشاک مناسب کوه نوردی در تغییرات ناگهانی جوی را شامل می شود.
منطقه ی علم کوه نیز، اگر چه خانواده های کوه نوردان قَدَری را به عزا نشانده است، دارای قلل متعدد می باشد.
بنابراین می توان گفت تک قله ی گران کوه دماوند دارای موقعیتی استثنایی است که اغلب پرتوان ترین، با تجربه ترین و فنی ترین کوه نوردان کشور را به کام مرگ کشیده و هستند کوه نوردانی که آرامگاه ابدی آنان در دل یخچال هایش به ثبت رسیده و هیچ گاه پیکرشان پیدا نشده است.
با ادای احترام نسبت به قهرمانان و گاه از یادرفتگان، اسامی برخی از این عزیزان شهید ورزش کوه نوردی ایران در ادامه جغرافیای دماوند در جدول زیر آمده :

جان پناه پنج هزار (فلزی) جغرافیای دماوند
استان مازندران، شهرستان آمل، جاده ی هراز، حاجی دلا، ناندل، جبهه ی شمالی، جان پناه ۴۰۰۰، جان پناه ۵۰۰۰، ارتفاع از دریا ۴۷۱۵ متر، سازندگان، بانیان جان پناه۴۰۰۰ (میرآقایی فعال، مجید یاسینی)، سال ساخت ۶۰ تا ۶۳، مرمت ۶۸ و ۷۹، وسعت ۱۵ متر مربع
جان پناه چهار هزار (فلزی) جغرافیای دماوند
استان مازندران، شهرستان آمل، جاده هراز، حاجی دلا، ناندل، جبهه ی شمالی، ارتفاع از دریا ۳۸۵۰ متر، سازندگان رسول نقوی، (علی، علی محمد، نورداد هر سه فرضی پور)، ربیع پور، بیگلریان، مسلمی، ابراهیم شیخی، جلیل صفرزاده و اهالی روستا از محل اعتبارات فدراسیون سال ساخت ۶۰ تا ۶۳، مرمت ۶۸ و ۷۹، وسعت ۱۵ متر مربع. (پناهگاه های کوه نوردی، فدراسیون کوه نوردی، میرآقایی فعال، مجید یاسینی).

جانوران پیرامون کوه دماوند
کوه دماوند که از شمال به جنگل و از جنوب مشرف به کویر است، دارای حیوانات وحشی منحصر به فردی شامل روباه، شغال، گرگ، سگ وحشی، خرس، کل، بز، قوچ، میش، انواع آهو، گراز، خرگوش، انواع موش،
گورکن و پرندگان جغرافیای دماوند
خفاش، عقاب، شاهین، جغد، تیهو، کبک سینه سیاه، نوعی طوطی، انواع کبوتر، کلاغ زاغی، دارکوب. از خزندگان: ۵ نوع مار، عقرب، بزمچه که شبیه مارمولک است و جثه ای حدود ۱۰ برابر آن دارد. از حشرات: پروانه، آخوندک، سوسک ها، رطیل و مورچه خوار و…
خرس ها در جبهه شمالی و در بالای دهکده کیان و در اطراف چشمه ی پهن کوه، لبه ی دره ی شمالی یخار، مارها را در زیر کاسه ی شرقی و حوضچه ی یخچال شرقی و بالای تخت فریدون در ارتفاع ۴۸۰۰ متری، گله های بزرگ گراز در جبهه ی جنوب غربی، گورک نها را در جبهه جنوب غربی، روباه ها را در بخش غربی و شرقی و بیشتر در جبهه شمالی خرگوش و موش را تقریباً در همه جای این کوه و گرگ را بیشتر در دشت و دلارستاق جبهه ی شمالی و تمامی پهنه ی غربی می توان دید.
متأسفانه شکار بی رویه این حیوانات سبب نابودی و انقراض بعضی از گونه های نادر این حیوانات گردیده است. (فصل نامه کوه، تفنگ دار: ۱۳۷۷، ش ۱۲، ص ۲۹ رابوکی: ۱۳۷۸، ش ۱۴، ص 81 -8۰) (کتاب دماوند، خاستگاه اساطیری ایران زمین، نوشته ی: مسعود نصرتی، ص ۲۱).
جان ویشارد و جغرافیای دماوند
دکتر جان ویشارد، در کتاب بیست سال در ایران نوشته است «در حدود دو ساعت از بارفروش (بابل) تا مشهد سر (بابل سر) که یکی از بنادر عمده ی سواحل ایران است طول می کشد. در مشهد سر قایقی اجاره کردیم و یکی دو میل در آب پیش رفتیم تا شاید منظره ی قله دماوند را از این جانب هم ببینیم، گرچه از این جا در حدود چهار میل با آن فاصله پیدا کرده ایم، اما بهترین کیفیت دیدنی آن از دریا میسر است، و عظمت و زیبایی بیست هزار پایی آن به خوبی نمایان می گردد. (بیست سال در ایران، نویسنده: دکتر جان ویشارد، ترجمه: علی پیرنیا، ناشر: موسسه ی انتشارات نوین ص ۱۵۲).
جشن سده پس از ساسانیان و جغرافیای دماوند
جشن آتشِ مرداویج و بزرگ ترین مراسم سده سوزی در ایران. بزرگ ترین و باشکوه ترین جشن سدهای که خبر آن به ما رسیده است، جشنی است که مرداویج دیلمی، پسر مازیار به سال ۳۲۳ هجری در اصفهان برپا ساخت. این مرد شجاع و سردار میهن پرست بر آن بود، که دوباره شکوه و بزرگی و آزادگی و دین و سنن و رسوم ایرانی را زنده نماید، و هر گاه در توطئه ای کشته نمی شد، چه بسا که در راه نیاتش کامیابی ها می یافت.
مرداویج بر آن بود تا ایوان کسرا را مرمت و بازسازی کند. امر به بنای آتشکده ای عظیم داد که ساخته شد. اما گویا این بنای بزرگ در زمینی پی ریزی شد که مناسب نبود اینک اثری از آن باقی نمانده است. در جشن سده آن چنان بر خلاف تعصب ناشی از وضع حاکم، به شکوه و احیای مراسم پرداخت که بسیاری را به چاره اندیشی واداشت و سرانجام او را به قتل رسانیدند.
کسی که دنباله ی کارهای مرداویج را نه آن چنان با شدت دنبال کرد، عمادالدوله موسس سلسله ی آل بویه بود که به خود از جانب خلیفه لقب داد و خلیفه را زیر دست خویش ساخت و شیراز را دارالملک قرار داد.
برای برگزاری جشن سده مرداویج دستور داد تا دشت بزرگ زنده رود پشته های بزرگ خار و هیزم به فراوانی فراهم نمایند. در روی همه ی بلندی ها، تپه ها، و دامنه ی کوه ها تا مسافت هایی دور هیمه و پشته های خار فراهم کردند. از دامنه ی کوه کریم تا فرازین گاه آن را از هیمه و خار پوشاندند و این کوه مشرف بر اصفهان است و چون آن آتش زدند چنان بود که همه ی کوه می سوزد. گرداگرد شهر را از خار و هیمه انباشتند.چوب گز تا جایی که مقدور بود در همه جا توده ساختند.
تنه های بزرگ نخل را از میان تهی ساخته و میان آن را از نفت و قیر پر کردند و با میله های آهنی به هم پیوند کردند. بر فراز تنه های بلند خرما، شمع هایی چون ستون قرار دادند که فتیله هایی به ضخامت شمع های بزرگ داشت.
در سراسر دشت زاینده رود و اطراف اصفهان، بلندی، تپه، کوه و زمینی باقی نبود که از پشته های خار و هیمه و چوب گز و تنه های نخل که از نفت و قیر پر بود، دیده نشود. جا به جا در فواصلی معین، نشست گاه ها و صُفّه هایی بر پا بود که مردمان، بزرگان و امرا بنشینند و به شادی بپردازند.
نشست گاه مرداویج، جای وسیع و مسطحی بود که به خانه اش راه داشت. دستور داده بود هزاران گوسپند و گاو و پرنده، برای خوردن و سفره اش طبخ کنند و خوراک های فراوان و شراب بی اندازه مهیا کنند. و این نوع خوان ها در سراسر منطقه ی جشن فراوان بود. چون آفتاب در حال غروب در آمد، نوای شاد موسیقی و آواز و طرب و رقص های دسته جمعی و نوشانوش همه ی دشت زاینده رود و اطراف اصفهان را فرا گرفته بود. اما مرداویج هنوز راضی و خشنود نبود و می گفت در شکوه و گسترش چشن کوتاهی شده است.
در پایان روز مرداویج با همراهان برای بازدید آمد. آن گاه از آن چه که با آن گستردگی بود، به نظرش ناچیز آمد و دل تنگ شد. پس به شقره نشست. آتش ها بیفروختند و آن گاه به خوردن و نوشیدن و پایکوبی پرداختند. (جشن های آتش، جشن مهرگان، چله، شب یلدا، جشن سده، پنجه، چهارشنبه سوری، پژوهش و نوشته ی: هاشم رضی، ناشر: انتشارات بهجت، چاپ چهارم، سال ۱۳۸۵، ص ۱۵۸ تا ۱۶۰).

جشن نوروز و جغرافیای دماوند
جمشید با اهریمنان و پریان و جن نبرد کرد و آن ها را خوار گردانید و فرمان بردار خویش نمود و سپس فرمود ارابه ای از بلور یا چرخی از آبگینه برای او بسازند. پس از ساختن ارابه اهریمنان را به آن بست و در آن نشست و در هوا پرواز کرد و یک روزه از شهر خویش کوه دنیاوند به بابل رفت و آن روز هرمز روز و فروردین ماه بود و مردم از این شگفتی که دیدند آن روز را جشن گرفتند و نوروز گرفتند و بگفت تا این روز و پنج روز دنبال آن عید گیرند و شادی و خوشی کنند.
روز ششم فرمانی نوشت و به مردم خبر داد، چون خداوند روش او را در پادشاهی پسندید که جنبه ی تقدیس و پیغمبری دارد. پاداش وی این شد که مردم از گرما و سرما و بیماری و پیری و حسد برکنار شدند و مردم از پس سیصد و شانزده سال که از پادشاهی وی گذشته بود سیصد سال به سر کردند که این از بلیات به دور بود. بر این یاد بود، آن روز مردم در تاب می نشینند و تاب می خورند. (آثار الباقیه، ص ۲۸۱ طبری ج ۱، ص ۱۳۷).
جیمز موریه و جغرافیای دماوند
«جیمز موریه» دیپلمات انگلیسی، نماینده اعزامی انگلستان به تهران در سالهای ۱۸۱۰ تا ۱۸۱۵ میلادی که بیشتر شهرتش به خاطر کتاب حاجی بابا است در سفرنامه ی اول مینویسد که دماوند را از بالای مناره ی مسجد شاه در اصفهان دیده است که ۲۳۵ مایل می باشد.
موریه، هم چنین در همین سال ها نخستین کسی بود که از غار شیخ علی در ده حاجی آباد (تنگه ی شاه سروان) بازدید کرد. «کرپورتر» هم اولین کسی است که کتیبه های این غار را استنساخ نمود، سپس تصویرهایی از آن را «فلاندن» و «کوست» و بعداً هم «استولزه» فراهم ساختند و کلیشه هایی از آن در سال ۱۸۳۵ میلادی به وسیله «سر. ای. استانوس» مامور انگلیسی مقیم بوشهر به انگلستان رسید، که کشف خطوط پهلوی آن تا آن زمان به پایه ی علمی نرسیده بود.
منابع مورد استفاده در جغرافیای دماوند:
۱ – ابوالفداء (۱۳۴۹)، تقویم البلدان، ترجمه ی عبدالمحمد آیتی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران. ۲- الیاده، میرچا (۱۳۷۲). رساله در تاریخ ادیان ترجمه ی جلال ستاری، ج ۱، تهران: سروش.
3- بلعمی، ابو علی محمد بن محمد (۱۳۵۳). تاریخ بلعمی با تکلمه و ترجمه ی تاریخ طبری از ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جلد ۱، به تصحیح محمدتقی بهار، به کوشش محمد پروین گنابادی، ج۲، تهران: زوار.
۴- بندهش (۱۳۶۹). فرنبغ دادگی. ترجمه ی مهرداد بهار، ج ۱، تهران: توس
۵ – حموی بغدادی، یاقوت (۱۳۸۳). معجم البلدان، ج ۲، ترجمه ی علینقی منزوی، ج ۱، تهران، انتشارات سازمان میراث فرهنگی.
6- خواندمیر (۱۳۳۳). تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، ج ۲ و ۴، به قلم جلال الدین همایی، تهران: خیام.
7- ریچاردز، فردریک چارلز (۱۳۴۳). سفرنامه ی فرد ریچاردز ترجمه ی مهین دخت صبا، تهران: بنگاه نشر و ترجمه ی کتاب.
8- صدیقیان، مهین دخت (۱۳۷۵). فرهنگ اساطیری – حماسی ایران، ج ۱: پیشدادیان ، ج ۱، تهران، پژوهش گاه علوم انسانی.
9- کرزن، جرج (۱۳۵۹. ایران و قضیه ایران، ج1، ترجمه وحید مازندرانی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
