
دماوند کوه
دماوند کوه ، لقب بلندترین کوه آتش فشانی خاورمیانه را یدک می کشد. موقعیت آن ۵۲ درجه و دقیقه عرض شمالی و ۳۵ درجه و ۴۳ دقیقه و چهار ثانیه طول شرقی می باشد و در طبقه بندی ولکان ها در رده ی آتش فشان های مطبق قرار می گیرد و مخروط آن از تیپ استراتوولکان است.
این سمبل و اسطوره ی قائم در تاریخ و ادبیات و هنر ایران زمین در شمال فلات ایران سر به آسمان می ساید، از حواشی جنوبی حوض سلطان تا دشت های جنوبی تهران و همچنین از اکثر نقاط کرانه های دریای خزر چشم اندازی دلفریب و زیبا را از این قله همیشه برفی می توان نظاره گر بود.
ارتفاع آن را از قول مرکز ملی آمار ایران ۵۶۱۰ متر و از قول مرکز رصدخانه زمین ناسا ۵۶۷۱ متر ی از سطح دریا می توان بیان نمود. ارتفاع نسبی این قله ۴۶۶۱ متر می باشد. این قله از نظر تقسیمات کشوری در محدوده شهرستان آمل و شهر گزنک از دهستان بالا لاریجان استان مازندران واقع گردیده است. مهم ترین رودخانه هایی که از دامنه های پر آب و سازندهای آهکی آن سرچشمه می گیرند، رودخانه هراز، تینه و دلیجایی می باشند که در نهایت پس از عبور از دره ی عمیق و جوان هراز و گذر از شهر تاریخی آمل به دریای مازندران می ریزد.
جغرافیای طبیعی و زیستی دماوند
زمین شناسی
آتش فشانی نیمه فعال و به قولی خاموش می باشد که از آخرین فعالیت های آن هیچ گونه مستنداتی در دست نیست. منشاء آن را مربوط به کوه زایی عظیم آلپ در دوران سوم زمین شناسی می دانند. فعالیت های این کوه در حال حاضر مربوط به تصعید گوگردهایی است که از دهانه و یا رخنمون های دیگر اطراف آن به چشم می خورد.
آب و هوا دماوند
بارش برف در طول سال رخ می دهد و دمای متوسط هوای آن را در زمستان تا ۶۰ درجه زیر صفر و در تابستان نیز تا ۲ درجه زیر صفر اندازه گیری نموده اند. بارش که اغلب به صورت برف است به میزان ۱۴۰۰ میلی متر باران در طول سال می بارد.
قلت اکسیژن در این محدوده که کاهش فشار را تا نصف فشار هوا در کنار دریا رقم می زند معمولاً بر روی قله نوردان تاثیرات منفی می گذارد. تغییرات سریع و ناگهانی هوا در اطراف قله بسیار دیده می شود و بر وضعیت هوای اطراف نیز تاثیرات عمیقی می گذارد، سرعت باد تا هفتاد کیلومتر بر ساعت گزارش شده که اغلب جهتی غربی و یا شمال غربی دارد.
گیاهان: فلور در دامنه های جنوبی مختلف، متفاوت است با عنایت به میزان بارش، تبخیر، تابش و… این پوشش ها گوناگون بوده، گونه های مختلفی را در جای جای این پهنه گسترده می توان دید. ابتدا به یکی از گیاهان بارز این قله که تا ارتفاع ۴۶۰۰ متری دیده می شود با نام علمی Veronica Chionantha که به عنوان بالاترین سطح رویش گیاهی دانه دار از ایران شناخته می گردد باید اشاره داشت. گونه های منحصر به فرد Elburzia از ارتفاع ۱۸۰۰ تا ۳۰۰۰ متری انتشار دارند. گیاهان خانواده ی چلیپائیان به فراوانی یافت می شوند.
گونه Senecio iranica که گیاهی یک ساله است در مناطق کوه پایه ای دماوند از ارتفاع ۲۲۴۰ متر تا 3800 متری گزارش شده اند. گونه های گون (Astragaluss spa) نیز تا ارتفاع ۴۴۰۰ متری مشاهده شده است. اغلب این گیاهان دارای خاصیت دارویی منحصر به فرد هستند. رویشگاه شقایق (خشخاش وحشی Papaver) در دامنه ی جنوبی در ارتفاع، یکی از جلوه های زیبای دماوند به شمار می آید.
حیوانات کوه دماوند
فون جانوری منحصر به فرد منطقه از پستاندارانی مانند خارپشت اروپائی و گوش بلند (در کوه پایه ها) خفاش حنایی، خفاش سروتین، خفاش بال بلند (در نماها و حفره های طبیعی و مصنوعی) هامستر خاکستری، ول حفار، ول معمولی، خرگوش، گرگ، شغال، روباه معمولی، خرس قهوه ای، شنگ، رودک، گربه ی وحشی، پلنگ، گراز و پازن تشکیل می شود.
پرندگان مانند خانواده ی قوش ها و شاهین ها (پرندگان شکاری) کبوتر، جغد، پرستو، چکاوک، دم جنبانک، سسک، چرخ ریسک، کبک معمولی و دری، کلاغ و … را می توان در منطقه مشاهده کرد. از خزندگان معروف منطقه نیز می توان از گروه مار، انواع افعی، مارهای آتشی، چلیپر، گرگی، پلنگی و گونه یی مار (غیر سمی) انواع مارمولک و آگاماها نام برد.
جغرافیای تاریخی
واژه شناسی نام دماوند در تورات دیده شده است. در لغت شناسی اقوال متفاوتی آمده است. برخی معتقدند که دماوند و دباوند هر دو متداول بوده است. فرهنگ لغات معین دم را برگرفته از مه و بخار بانضمام اوند (وند) به معنی دارای دود و دمه دانسته است.
برخی دیگر هم چون کسروی پیچیده تر تفسیر نموده اند و دما را در پارسی باستان به ضم دال به معنی پشت و دنبال می دانستند و در خصوص پسوند وند این طور می نگارند که «وندن در زبان پارسی باستان به معنای نهادن، بوده و یکی از معناهای نهادن، واقع شدن در جائی است که ناچاراً معنای این ترکیب واقع شدن در پشت و دنبال است یعنی شهر و یا آبادی که در پشت یا دنبال قله واقع گردیده است که نهایتاً آن را به نهاوند مقایسه نموده که به معنایی جایی است که در مقابل قله مستقر گردیده است.»
اساطیر دماوند

داستان ضحاک
شهرت تاریخی دماوند در قلب اساطیر کهن واقع است. در بند کشیدن ضحاک که از جانب فریدون شاه در درون غاری در پهنه ی این قله که تا آخرالزمان در آن جا می ماند و زنجیر را پاره کرده، شروع به کشت و کشتار می کند و سرانجام توسط گرشاسب کشته می شود و مردم از شر این موجود نفرت انگیز رها می گردند. هنوز هم اهالی بومی که به نوعی به این مخروط آتش فشانی وابسته اند، معتقدند که ضحاک غاری ناشناخته در گستره ی این کوه زندانی است و گاه و بیگاه ناله های شبانه وی شنیده می شود.
جشن مرگ ضحاک
روز هفتم شوال ۱۲۳۰ و یا ۳۱ اوت ۱۸۱۵ جشن مخصوصی در دماوند برگزار شد که در آن جشن مردم سال گرد مرگ ضحاک را جشن گرفتند. (631-630 .Tafazzoli, 1993, pp) (کتاب دماوند، خاستگاه اساطیری ایران زمین، ص ۵۳)
اسدی در گرشاسب نامه سروده است:
همان سال ضحاک را روزگار
دژم گشت و شد سال عمرش هزار
بیامد فریدون به شاهنشهی
و ز آن مار فش کرد گیتی تهی
سرش را به گرز کیی کوفت خُرد
به بستش به کوه دماوند برد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر
نشست او به شاهی سر ماه مهر
بر آرایش مهرگان جشن ساخت
به شاهی سر از چرخ مه بر فراخت
جمشید
پادشاه اسطوره ای ایران، وقتی با اهریمنان و پریان جنگید و آن ها را شکست داد، فرمان داد برایش ارابه ای از بلور بسازند. وقتی ارابه ساخته شد، اهریمنان را به آن بست و خود در آن نشست. از بالای کوه دماوند پرواز کرد و به سرزمین بابل رفت. مردم که از این پیروزی شگفت زده بودند، آن روز را که اول فروردین ماه بود، «نوروز» نامیدند و جشن گرفتند. از آن زمان، ایرانیان این روز را جشن می گیرند. (کتاب دماوند، نویسنده: لیلا سید قاسمی، خواندن متون فارسی – سطح مقدماتی، ناشرک کانون زبان ایران، سال انتشار ۱۳۸۳ (۲۱) ← تخت گاه جمشید بر فراز قله دماوند.
جمشید در دماوند: جمشید در دماوند بود که مورد حمله ی ضحاک قرار گرفت. (کتاب دماوند، خاستگاه اساطیری ایران زمین، ص ۵۵)
جغرافیای انسانی
قله دماوند از دیرباز نهادی برای جذب افراد به سمت خود بوده است. زیبایی این مخروط از زوایای مختلف، برف های همیشگی که آن را به صورت نقاشی زیبایی در می آورد، اختلاف ارتفاع زیاد با قلل اطراف همه و همه بر جذابیت آن افزوده است. طبیعت بسیار دلفریب آن در تمام فصول، خصوصا در نیمه ی اول سال به همراه آب و هوای خنک و ییلاقی، جمعیت فراوانی را به سوی خود می کشاند.
جغرافیای انسانی دماوند
کوه دماوند به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می شود که هر بخش را جداگانه نام گذاری کرده اند. دره های شمالی و روستاهایی که در قسمت شمالی کوه واقع شده اند، دلارستاق و روستاهایی که در قسمت جنوبی هستند لاریجان نام دارند. البته در حال حاضر آبادی های اطراف دماوند یعنی آخرین آبادی های پای قله را جزو دلارستاق محسوب می کنند. دلارستاق شامل ۱۱ آبادی بزرگ و کوچک است.
دهکده هایی که در پای قله دماوند قرار گرفته اند عبارتند از:
۱- دلا (دلا، حاجی دلا) که ییلاق اهالی آمل است. در حدود ۵۰ خانوار جمعیت دارد و با توجه به فصل، افراد ساکن کم و زیاد می شوند. در زمستان چند خانوار بیشتر در این مکان ساکن نیستند.
2- میان ده (دهکده ای میان حاجی دلا و ناندل) که نه خانوار جمعیت دارد و تابستان نشین است.
3- رزان (رزن) هشت خانوار مقیم ده هستند بقیه تابستان نشین هستند.
4- ناندل (نونل) که هفتاد خانوار دارد.
5- نل، ده خانوار جمعیت دارد.
6- کرف ، ۳۵ خانوار تابستان نشین دارد.
7- تینه، در حدود ۳۰ خانوار تابستان نشین دارد.
8- فیره (راهنمای صعود به قله ی دماوند، مؤلف: على مقیم ناشر: موسسه کتاب همراه، چاپ اول فروردین ۱۳۸۷)
جمعیت منطقه های پیرامون قله ی دماوند
جمعیت منطقه ای اطراف کوه دماوند، در هر کیلومتر مربع، کمتر از ۴۰ نفر است که در کل، جمعیت این منطقه در حدود ۵۰۰هزار نفر است که بیشتر در دامنه های جنوبی قله زندگی می کنند. (کتاب دماوند، خاستگاه اساطیری ایران زمین، نوشته ی: مسعود نصرتی، ناشر: فیض کاشانی، سال ۱۳۸۱ ص ۱۹)
جغرافیای توریستی
این صنعت به صورت بسیار گسترده چه به صورت متمرکز و یا غیر متمرکز در منطقه رواج فراوان دارد که به سبک ها و شقوق متفاوت خودنمائی می نماید. سلیقه، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، سواد و حتی گروه سنی افراد در انتخاب و نحوه ی گردشگری تعیین کننده است.
الف: اماکن توریستی که اخیراً با جذب جمعیت به اصطلاح ویلاسازی های انبوه سیل جمعیت در فصل گرم سال و هم چنین ایام تعطیل دیگر فصول روبه رو می باشد. آب فراوان، خاک حاصل خیز، چشم اندازهای زیبا و طبیعت همه پسند از مواهب این منطقه می باشد.
ب: چشمه آب گرم: لاریجان که در هر دقیقه حدود ۱۰۰۰ لیتر آب از آن با حرارتی حدود ۷۰ درجه خارج می شود، از حمام های مخصوص منطقه برای رفع بیماری های پوستی، زخم های کهنه، رماتیسم و…. سود جسته می شود. آب، بوی نامطبوع نیدروژن سولفورو (تخم مرغ گندیده) می دهد و رنگ زلال دارد.
از دیگر آب های معدنی منطقه می توان به چشمه های آب های اسک، چشمه ی پلور، آب آهن ….. اشاره داشت که در سرتاسر منطقه به موهبت ساختار آتش فشانی کوه دماوند و وجود سازند آهکی برقرار هستند.
جبل دماوند:
کوهی است عظیم به نزدیک ری از غایت بلندی ذروه او هرگز از برف خالی نباشد و بعضی گویند که سلیمان ابن داود، علیه السلام، صخره ی جنی را در آن جا محبوس کرده است و بعضی گویند که فریدون ضحاک را در آن جا بند کرده است و آن جا معدن کبریت احمر و اصفر است و در این کوه دیه های بسیار است، و سکان آن جانب گویند که اگر مورچه دانه در آن کوه جمع کند و ذخیره نهد، دلیل قحط باشد و چون باران بسیار آید و خواهند که دیگر نیاید، شیر ماعز (شیر بز) بر آتش ریزند منقطع شود؛
و اگر قله ی این کوه از برف خالی شود ببیند که کدام طرف است و استدلال کنند که در آن جانب فتنه بیفتد در آن سال؛ تا این جا سخن مسعود بن مهلهل است و مردی بوده است سیاح، کتابی ساخته است در عجایب بلاد.
و محمد بن ابراهیم ضراب گوید که پدرم خواست که چیزی از آن کبریت که به دماوند است حاصل کند، مفرق ها بساخت که دنبال او دراز بود. حکایت کرد که چون مفرق های آهن نزدیک او می رسید گداخته می شد؛ و گفت شنیدم که مردی از خراسان بیامد و با او مفرق ها بود، به داروها اندود از آن کبریت چندان که خواست بر گرفت؛ و علی بن َربَن گوید که خواستم این حال بدانم. جمعی را فرستادم حکایت کردند که بعد از پنج شبانه روز به ذروهی او رسیدم و ذروه ی (قله) او مقدار صد جریب است و از دور چندان نماید که مخروطی است قله ی او.
چنین گویند که بر ذروه ی او ریگی است، چنان که قدم در آن جا نهند (فرو شود) و هیچ اثر حیوان نبود و سرما سخت شود و باد قو، بر بالای او هفتاد سوراخ بود که دخان کبریتی از او بیرون آید و در حوالی آن سوراخ ها کبریت اصفر (زعفرانی، رنگ طلای زرد) جمع شود و از آن کبریت با خود گرفتند و گفتند که به ذروه ی کوه های عالی است که هم چون پشته های کوچک می نمود و بحر خزر همچون جویی کوچک می نماید میان او و بحر بیست فرسنگ است و از دامن این کوه آب بسیار بیرون می آید.
محمد ابن ابراهیم گوید که در خدمت امیر موسی بن حفص بودم. قاصد مأمون [از] دماوند پرسید که «عرفنا حال محبوس دماوند، یا امیر!» برخاستم و بر آن دیه رفتیم که در آن کوه است و از احوال او پرسیدیم. پیری بیامد که سن او به صد رسیده بود. از ما پرسید که چه می خواهید. گفتیم خواهیم که حال محبوس دماوند بدانیم. گفت: وصول به این محبوس نتوان. اما اگر خواهید که درستی او بدانید من شما را معلوم کنم. این سخن ما را پسندیده آمد. آن گاه آن پیر بر کوه رفت و مردمان از پس او برفتند تا به جایی رسیدند که گفت این مکان را حفر کنید.
حفر کردیم تا آن که به خانه ای رسیدیم که در آن سنگ کنده بودند و در آن جا تمثالی بر صورت عجیب و به دست او مطرقیه و پیش او سندانی، و آن مطرقه را بر سندان می زدی وقتاً بعد وقت. آن که فرمود آن را به حال خود اعادت کردند، چنان که بود؛ و گفت این طلسمی است که ساخته اند. مادام که این طلسم باقی بود، شرّ این محبوس مندفع بود. آن که فرمود تا نردبان ها بیرون آوردند در از بعضی را بر بعضی بستند تا مقدار صد گز برسید و آن را برافراشتند و بر آن رفتند. دری از آهن پدید آمد.
بر وی نوشته بود که د که بر این قله هفت در است و بر هر دری چهار قفل و بر عضاده در نوشته بود که در این جا حیوانی است که مدت او را نهایت نیست. باید که این در در را نگشایند و هر گه که این در گشوده گردد این اقلیم را آفت برسد و دفع آن ممکن نباشد. امیر گفت: هم چنین به خلیفه باید نوشت.
در جواب مأمون نوشتند: لا یتعرض أحد لشیء من ذلک. (کتاب عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات نگارش زکریا بن محمد بن محمود کمونی قزوینی (682 هـ ق) برگردان به فارسی (از مترجمی ناشناخته) به کوشش: یوسف بیگ باباپور، مسعود علامیه، چاپ دوم، گنجینه های خطی / ۱۲، مجمع ذخایر اسلامی قم – ایران، با همکاری مجلس شورای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰، ص ۲۷۰ و ۲۷۱).
منابع مورد استفاده:
۱ – ابوالفداء (۱۳۴۹)، تقویم البلدان، ترجمه ی عبدالمحمد آیتی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران. ۲- الیاده، میرچا (۱۳۷۲). رساله در تاریخ ادیان ترجمه ی جلال ستاری، ج ۱، تهران: سروش.
3- بلعمی، ابو علی محمد بن محمد (۱۳۵۳). تاریخ بلعمی با تکلمه و ترجمه ی تاریخ طبری از ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جلد ۱، به تصحیح محمدتقی بهار، به کوشش محمد پروین گنابادی، ج۲، تهران: زوار.
۴- بندهش (۱۳۶۹). فرنبغ دادگی. ترجمه ی مهرداد بهار، ج ۱، تهران: توس
۵ – حموی بغدادی، یاقوت (۱۳۸۳). معجم البلدان، ج ۲، ترجمه ی علینقی منزوی، ج ۱، تهران، انتشارات سازمان میراث فرهنگی.
6- خواندمیر (۱۳۳۳). تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، ج ۲ و ۴، به قلم جلال الدین همایی، تهران: خیام.
7- ریچاردز، فردریک چارلز (۱۳۴۳). سفرنامه ی فرد ریچاردز ترجمه ی مهین دخت صبا، تهران: بنگاه نشر و ترجمه ی کتاب.
8- صدیقیان، مهین دخت (۱۳۷۵). فرهنگ اساطیری – حماسی ایران، ج ۱: پیشدادیان ، ج ۱، تهران، پژوهش گاه علوم انسانی.
9- کرزن، جرج (۱۳۵۹. ایران و قضیه ایران، ج1، ترجمه وحید مازندرانی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.