
دماوند میراث جهانی کوهنوردی
با یافته های جدید پیرامون صعود به قله دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” در ادوار گذشته با اطمینان می توان گفت دماوند کهن ترین کوه صعود شده ی کره ی زمین است و سکوت و بی تفاوتی در این باره جایز نیست.
وظیفه ی ملی ما ایجاب می کند، مستندات و مدارک خود را به اتحادیه جهانی کوه نوردی «UIAA» و دیگر مراجع صلاحیت دار بین المللی ارسال داریم تا پس از بررسی و تایید مدارک قله ی دماوند را به عنوان میراث جهانی کوهنوردی و ایران را میراث دار این ورزش شناسایی و اعلام کنند و ضمن درج در تاریخ کوه نوردی دنیا موضوع به کلیه ی فدراسیون های کوه نوردی کشورها و سایر مراجع معتبر بین المللی اطلاع داده شود.
با ثبوت این که بین تمام قلل جهان، انسان برای نخستین بار بر قله ی گران کوه دماوند پیروز شده و دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” دارای دیرین ترین سابقه ی صعود و پیمایش در تاریخ کوهنوردی جهان است یکی از بزرگ ترین رویدادهای ورزش کوهنوردی ایران و جهان رقم خواهد خورد و ورزش کوهنوردی ایران با شگفتی های بس فراوان مواجه خواهد گشت.
ضرورت دارد دست در دست هم در راه شناخت بهتر افتخارات میهنی، که آب و خاکش زندگی بخش جان و تن ما بوده و هستی مان از هستی اوست گام برداریم و در راستای بالندگی قله ی آسمان سای دماوند که حتی مورد نامهربانی های خودمان قرار گرفته و هم اینک نیز نسبت به شان و بزرگی اش گاه بی توجهیم بیش از گذشته کوشش کنیم تا شاید بخش کوچکی از ستم هایی را که نسبت به این نماد ملی روا داشته ایم جبران کرده باشیم.
آغاز فتح قلهها: روایت جسورانه آنتوان دوویل در سال ۱۴۹۲
در تاریخ کوهنوردی جهان آمده است: در میان حوادث بزرگ سال ۱۴۹۲ میلادی یک حادثه به خصوص در خاطره همه آن هایی که کوهنوردی برایشان به مثابه علاقه و میل شدیدی خودنمایی کرده است، نقش بسته است. در این سال تاریخی آنتوان دوویل پیشکار شارل هشتم پادشاه فرانسه به فرمان امپراطور رهبری دسته ای از کوه نوردان را به عهده گرفت و به سوی قله ی مون آگویل روان شد.
این قله در دوفینه آلپ نزدیک گرنوبل قرار دارد و در بین مردم کوهستان به قله ی «غیر قابل تسخیر» مشهور شده بود و دوویل با دلیری و شجاعت خلاف این امر را ثابت کرد نامبرده پس از صعود از این کوه سه روز بر فراز آن ماند و سپس از آن پایین آمد.
وی اولین، کامل ترین دقیق ترین و مفصل ترین شرحی را که می توان درباره ی این قله نوشت به رشته ی تحریر در آورد و این نخستین کوششی بود برای ثبت پیروزی ادمی بر کوهستان و قلل آسمان سای آنان.
باز می گردیم به کشور خودمان ایران در گذشته های بسیار دور.
در سالهای ۲۱۰ تا ۲۲۴ هجری قمری، اسپهبد مازیار حاکم طبرستان با همکاری افشین دیگر سردار ایرانی، در تلاش بود تا خلیفه ی بغداد را خلع کند و حکومت ایران را به شیوه ی ساسانیان تجدید نماید از بد روزگار در سال ۲۲۴ هجری قمری مازیار به هنگام شکار گرفتار و تسلیم شد. سپس به دستور خلیفه «معتصم بالله» آن چنان مورد شکنجه وحشیانه قرار گرفت که زیر رگبار تازیانه های وحشتناک جان باخت.
آن گاه با کینه ای که تازیان نسبت به ایرانیان داشتند، پیکر بی جانش را در کنار بابک دیگر دلاور ایران دوست به دار کشیدند تا درس عبرتی باشد برای ایرانیان مبارز (لغت نامه دهخدا)
در همین سال های پر ماجرا و حساس، در راستایی بازگشت به دوران عظمت امپراطوری ایران ساسانی با دستور اسپهبد مازیار به قصد پژوهش و تحقیق پیرامون داستان فریدون و ضحاک ماردوش گروهی برای صعود به قله ی دماوند اعزام شدند تا نتیجه را به آگاهی اسپهبد برسانند.
چون سال صعود به قله در فاصله ی حکومت پانزده ساله ی مازیار معلوم نیست و از سویی این واقعه ی مهم جهان کوهنوردی در این پانزده سال پر حادثه رخ داده است از سال های اواخر سلطنت اسپهبد مازیار، ما سال ۲۲۰ هجری را انتخاب کرده ایم که برابر است با سال ۸۳۵ میلادی با این ترتیب پیشینه ی نخستین پیروزی انسان بر کوهستان ها یک هزار و یکصد و هفتاد و شش سال می باشد. که به طور مسلم ۶۵۷ سال از صعود به قله ی «مون اگوبیل» کهن تر است.
«ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق همدانی» (ابن فقیه) در سال ۹۰۳ میلادی این مهم ترین واقعه ی دنیای کوهنوردی را در کتاب خویش به نام «البلدان» ثبت نموده است.
برای شناخت بهتر و بیشتر ابن فقیه صاحب کتاب مختصر «البلدان» لازم است پیشاپیش نکاتی به شرح زیر به آگاهی برسد.
- دایره المعارف اسلامیه می گوید: «او کتابی جامع به نام «البلدان» در حدود سال ۲۹۰ هجری (۹۰۳) تالیف کرده است، که مقدسی و یاقوت بسیار از آن نام می برند.»
- «کراچکوفسکی» می گوید: «ابن فقیه را مستشرقین روسی می شناسند و با آثار او آشنایند» «لسترنج» می گوید: محقق و نویسنده ی دیگر ابن فقیه … که تالیفی قابل توجه در موضوعات مختلف جغرافیا کرده و با نهایت تأسف فقط اجمالی از آن کتاب در دسترس ما است.»
- به گفته ی لاروس: به نقل از دایره المعارف مصر. «هنگامی که خواننده یی بخواهد شگفتی دانش جغرافیا را در قرن یازدهم میلادی (پنجم هجری) بنگرد، نباید آن را در اروپا که در آن روزگار غرق توحش بود بجوید بلکه باید مقصود را نزد عرب (مسلمین) طلب کند.»
باید به این موضوع توجه شود که در دوران بعد تألیفات ایرانیان بیشتر به زبان عربی نگارش می یافت، آنان را عرب می پنداشتند و آثارشان به نام مسلمین ثبت می شد از جمله کتاب مختصر «البلدان» نوشته جغرافیادان هموطن ما «ابن فقیه» که توسط ح. مسعود از عربی به فارسی ترجمه شده است و آثار دیگر دانشمندان ایرانی مانند ابن سینا، ابوریحان بیرونی و زکریای رازی معروف به طبیب المسلمین و ملقب به جالینوس العرب.
لازم به یادآوری است که صعود به قله ی «مون آگویل» در سال ۱۴۹۲ میلادی زمانی رخ داد که اروپا از وحشت های قرون وسطی پا به بیرون کشیده بود و دوران شکوفایی رنسانس همراه با وقوع اندیشه های جدید و دگرگونی های نوین از جمله اقدام به کوهنوردی و فتح قله ها آغاز شده بود و دقیقاً بر عکس صعود به قله ی دماوند در سال ۹۰۳ میلادی (سال تألیف کتاب) زمانی در دسترس قرار گرفت که به روایت «لاروس» اروپا در آن روزگار غرق توحش بود.
به هر حال تا این زمان (سال ۲۰۱۱ میلادی) صعود به قله دماوند در زمان حکومت اسپهبد مازیار سال ۸۳۵ میلادی یعنی ۱۱۷۶ سال پیش و صعود به قله ی «مون آگویل» در زمان شارل هشتم پادشاه فرانسه ۵۱۹ سال پیش انجام گرفته است. یعنی این که قله ی دماوند ششصد و پنجاه و هفت سال پیش از قله ی مون آگویل» صعود شده است.
ابن فقیه در کتاب خود چنین آورده است
على بن ربَن آورده است که (مازیار) گروهی از مردم دیلم و طبرستان را بدین کوه فرستاد، تا آن سرگذشت را معلوم کنند (جستجو پیرامون داستان فریدون و ضحاک ماردوش) آنان چنین گفتند که مدت دو شبانه روز و برخی از روز سوم از آن بالا رفته اند.
قله ی که آنرا با آن که از دور چون گنبدی مخروطی شکل به چشم آید دارای مساحتی دیده اند به اندازه ی سی جریب و بالای آن پر از ریگ بدان گونه که پا در آن فرو می رفته است و بر آن جنبنده ای ندیده اند.چه از بسیاری سرما و بادهای سخت توفنده پرنده و جانوری بدان فراز نرسد نیز بر آن قله پدیده اند که از درون آنها، دود گوگرد بیرون زند و بر دهانه ی آن ها گوگردی زرد چون زر بوده است.
چند انبان از آن برای ما آورده بودند. این دسته می گفتند کوه های اطراف را چون توده های خاک دیده اند و دریا نیز به اندازه ی نهری کوچک، با آن که میان کوه و دریا بیش از بیست فرسنگ فاصله است.
نویسنده ی تاریخ کوهنوردی دنیا در گزارش صعود به قله ی «مون آگویل» آورده است.
«و این نخستین کوششی بود برای ثبت پیروزی آدمی بر کوهستان و قلل آسمان سای آنان»
این قله ی آسمان سای مورد نظر کمی بیش از دو هزار متر ارتفاع دارد در حالی که پیروزی بر قله ی دماوند با ارتفاع ۵۶۷۱ متر آن هم با جهان سابقه یی بیش از ششصد و پنجاه سال کهن تر در آن روزگار به درستی کاری بوده است کارستان و به راستی آسمان سای.

یکی کوه دیدم سر اندر سحاب
سپهری است گفتی ز خارا بر آب
***
سر اندر ثریا یکی کوه دید
که گفتی ستاره بخواهد کشید
(فردوسی)
به ویژه آن که نخستین آگاهی های پیرامون راس قله را نیز جهت جهانیان با خود به پایین آورده اند. مهم دیگر این که امام زکریا بن محمد بن محمود القزوینی، در کتاب «آثار البلاد و اخبار العباد» می نویسد:
علی بن ربن، حکیم و صاحبنظر روزگار، روایت میکند که راهی دامنههای دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” شد کوهی سترگ که از صد فرسنگ دورتر، چون تاجی بر آسمان میدرخشد. قلهاش همیشه در آغوش ابری غلیظ پنهان است؛ نه سرمای زمستان و نه گرمای تابستان توان برهنهکردن آن را دارند.
از دامنههایش، نهری زردرنگ با بوی گوگرد جاریست چنانکه گویی زمین نفس میکشد. گروهی از جستجوگران، پنج شبانهروز در مسیر قله پیش رفتند و آن را چون دشتی وسیع به اندازه صد جریب یافتند. از پایین که بنگری، قلهاش چون مخروطی استوار در دل افق ایستاده؛ خاموش، اسرارآمیز، و همچنان در انتظار کسی که رازهایش را بخواند.
گویند که یافتیم تاریکی را که غایب می شد در آن قدمها و هرگز بر آن کوه دابه یافته نمی شود و نه اثر حیوانی، و پرنده به بالای آن پر نزند و سرما در آن جا سخت باشد و باد تند و آن ها می شمارند هفتاد روزن را که بر می آید از آن دود کبریتی و می بینند گرد هر سوراخ از آن روزن ها کبریتی زرد گویا طلایی است خالص، و بر می دارند از آن چیزی را و آن ها می بینند بر قله ی آن دیگر کوه های بلند را مثل تل های زمین و دریای خزر را چون نهر صغیر و از آنجا تا آن نهر بیست فرسنگ فاصله است.
این هم صعودی دیگر در همان دوران یا چند سال پس و پیش به روایت همان علی بن ربن دبیر اسپهبد مازیار حاکم طبرستان و سپس دبیر خلیفه ی بغداد.
هفتاد روزن مورد اشاره نیز همان هفتاد دهانه ی آتش فشان دماوند است که بارها توسط برخی از دانشمندان و دماوند شناسان مورد توجه قرار گرفته است. این ها گفته نویسنده دانشمندی است که برای بررسی و پژوهش بیشتر پیرامون قله ی دماوند با قبول رنج و سختی های مسافرت در قرون قدیم بار سفر بسته و به استقبال دماوند رفته و گنجینه ی پرارزشی چون گزارش صعود به قله ی دماوند را برای نسل های بعد از خود به یادگار گزارده است.
پنجاه و اندی سال پس از این دو صعود در سال ۹۵۲ میلادی صعود نیمه کاره ی «ابودلف» روی قله ی دماوند در حالی انجام گرفت که او از صعودهای پیشین آگاهی نداشت و خیال میکرد جز شخص وی کسی دیگر تا چنین ارتفاعی از دماوند بالاتر نرفته است.
ابودلف جغرافیادان و معدن شناس عرب در سال ۳۴۱ هجری قمری برابر ۳۳۱ خورشیدی عازم صعود به قله دماوند شد گرچه وی به قله نرسید ولی اظهار وی دایر بر این که با سختی فراوان و خطرات جانی خود را تا نیمه بلندی کوه رسانده و چشمه ی بزرگی یافته که اطراف آن گوگرد سنگ شده مشاهده نموده است حداقل یازده قرن سابقه ی مستند از یک برنامه ی کوه پیمایی بر دماوند بر جای گذارده وی گفته است.
«در دنباوند کوه بسیار مرتفع و عظیمی است که زمستان و تابستان قله ی آن از برف پوشیده شده و هیچ کس نمی تواند بر فراز و یا نزدیکی آن برسد قله ی مزبور کوه بیوراسف (بیوراسب) نام دارد و مردم آن را «مرج القلعه» و از گردنه ی همدان به چشم می بینند وقتی انسان آن را از ری مشاهده نماید خیال می کند کوه به او بسیار نزدیک است و یک یا دو فرسخ فاصله دارد در صورتی که فاصله ی میان او و کوه سی و پنج فرسخ است. مردم عوام معتقدند که سلیمان بن داوود(ع) یکی از دیوان سرکش را که «صخر المارد» سنگ سرکش نام دارد در آن جا زندانی نموده است.
برخی دیگر عقیده دارند که شاه افریدون «بیوراسب، ( لقب ضحاک به معنی دارنده ده هزار اسب ) » را زندانی کرده است. از دهانه های غاری در این کوه دودی بیرون می آید که (عوام می گویند نفس او است و از این رو آتشی نیز در آن غار مشاهده می کنند) می گویند آتش چشمان اوست و خر خر و نفیر او نیز از غار مزبور شنیده می شود. من این موضوع را مهم تلقی نمودم و خواستم شخصاً آن جا را ببینم.
لذا در آن جا از کوه بالا رفتم و با سختی فراوان و خطر جانی خود را تا نیمه ی بلندی کوه رساندم. گمان نمی کنم که هیچ کس از مکانی که من رسیده ام بالاتر رفته باشد و خیال می کنم هیچ کس هم تا آن محل نرسیده است در آن جا کوه را با دقت ملاحظه نمودم و یک چشمه ی بزرگ صافی یافتم که اطراف آن را گوگرد سنگ شده فرا گرفته بود و چون خورشیدن بر آن می تابید آن را مشتمل می ساخت و آتش از آن نمایان می شد.
پهلوی آن چشمه مجرای آبی بود که از زیر کوه می گذشت بادهای مخالف بر آن می وزید و صداهای نارسایی به طور منظم و موزون از آن به گوش می رسید یک بار آن صدا چون شیهه اسب و بار دیگر مانند عرعر الاغ و یک بار هم مثل حرف زدن انسان است و در گوش شنونده مانند کلام رسای انسان با همهمه ولی بیشتر گنگ است و چیزی از آن فهمیده نمی شود.
شنونده خیال می کند یک مرد بیابانی به زبان انسان صحبت می کند. اما آن تنوره ی دود که مردم می گویند نفس دیو است چیزی جز بخار آن چشمه ی گوگرد نیست و این وضع به شکلی که گفته شد طوری است که این گونه عقاید را در مردم تولید می نماید.

در یکی از رشته های این کوه آثاری از یک ساختمان قدیمی یافتم که در اطراف آن قبرهایی وجود داشت و نشان می داد که محل ییلاقی بعضی از پادشان ساسانی بوده.
در این جا با ذکر دو بیت از حکیم ناصر خسرو، مروری داریم بر سندی ده قرنی و معتبر از وی:
بر خاستم از جای و سفر پیش گرفتم
نز خانه ام یاد آمد و نز گلشن و منظر
گه دریاها، گه بالا گه رفتن بی راه
گه کوه و گهی ریگ و گهی جوی و گهی جر
حجت خراسان (ملقب به ناصر خسرو ) دانشمند و جهانگردی که با ۱۸۰۰۰ کیلومتر بیابان گردی، مسافرت و کوه گردی دانست می توان او را خود کوه نوردی شجاع و جسور در بیش از ۹۵۰ سال پیش، هنگام عبور از سرزمین ری در سفرنامه خویش به دماوند اشاره کرده است:
میان ری و آمل، کوه دماوند چون گنبدی عظیم بر افق ایستاده است—نامش را در برخی روایتها «لواسان» گفتهاند. بر فراز این قلهی همیشهبرفی، چاهی نهفته است که از آن نشادر بهدست میآید؛ گاه نیز کبریت، که از دل سنگهای گوگردی بیرون کشیده میشود.
مردم محلی، در آیینی کهن، پوست گاو را پر از نشادر میکنند و آن را از بلندای قله به پایین میغلتانند—چرا که راهی برای فرود آوردن آن از مسیرهای معمول نیست. این رسم، همچون رازهایی که در دل کوه پنهان است، نشانی از پیوند انسان با طبیعتی رامنشده و پر رمز و راز دارد.

اظهار نظر ناصر خسرو دایر بر حمل نشادر مسلم میکند که کوه نوردی های آن زمان تا قله ی دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” تداوم داشته و منظور از چاه نشادر هم می تواند رأس قله باشد و هم مغاره هایی که برای استخراج گوگرد کنده می شده است.
در زمان سلطنت قابوس ابن وشمگیر ملقب به شمس المعالی بین سال های ۳۶۷ تا ۴۰۳ هجری قمری (۳۵۶ تا ۳۹۱) خورشیدی) برابر با سال ۹۷۷ تا ۱۰۱۲ میلادی، فردی به نام (پسر امیرکا) به قله ی دماوند صعود و مقداری گوگرد احمر از قله به پایین آورد. مردم پنداشتند که از رأس قله کیمیا آورده و فلزات را به طلا تبدیل می کند.
شایعه گوش به گوش به آگاهی سلطان قابوس رسید. از آن جا که قابوس، این مرد ادیب فوق العاده بی رحم و با خشم و غضب بود و به آسانی حکم به کشتن می داد «پسر امیرکا» از ترس فراری و از دیده ها پنهان شد. بهاءالدین محمد بن حسن اسفندیار کاتب صاحب کتاب تاریخ طبرستان در سال ۶۱۳ هجری (۵۹۵ خورشیدی) برابر با سال ۱۲۱۶ میلادی در کتاب خویش نوشته است:
«عجایب طبرستان یکی کوه دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” است، که علی بن ربن الکاتب در کتاب فردوس الحکمه آورده است که:
از دیهی اسک تا قلهی دماوند، راهیست دو روزه؛ سفری که به بلندای افسانهها میرسد. این کوه سترگ، چون گنبدی مخروطی، بر فراز البرز ایستاده و در همهی فصول، دامنههایش در آغوش برفاند—جز بر فراز قله، جایی به وسعت سی جریب که هیچگاه برف نمینشیند. آنجا، زمین پوشیده از ریگهای نرم است؛ چنانکه با هر گام، پا در آن فرو میرود. و چون بر بلندای آن بایستی، کوههای پیرامون چون پشتههایی کوچک در برابر عظمتش جلوه میکنند.
در نقطهای از قله، سوراخی است که رو به دریای خزر دارد؛ از آن دود کبریت برمیخیزد و گاه آوازهایی سهمناک و آتشین از دل کوه شنیده میشود—نشانهای از آتشی نهفته در ژرفای دماوند. بادهای سهمگین، چنان میوزند که هیچ جانوری تاب ایستادن ندارد.
در روزگاران گذشته، کیمیاگران کبریت این کوه را گرانبهاتر از طلا میدانستند. روایت است که در عهد قابوس شمسالمعالی، جوانی از خاندان امیر، که او را «کا» میخواندند، کبریت احمر از این کوه به دست آورد و زر میساخت. چون خبر به گوش پادشاه رسید، جوان گریخت—و راز دماوند همچنان در دل سنگهایش پنهان ماند.
دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” در قرون اخیر به غیر از رکوردها و یافته های دوران کهن قله دماوند در سده های اخیر نیز از وقایع تاریخی و امتیازات برجسته برخوردار بوده است که تاریخ نویسان کوه نورد خارجی نه تنها به آن ها اشاره نکرده اند که حتی کتاب های هم وطنان دانشمند خویش را که به زبان آنان نوشته اند و در کشورشان انتشار یافته مطالعه نکرده اند.
و یا این که خوانده اند، اما به خاطر حفظ انحصارشان مورد توجه قرار نداده اند و ما ایرانیان هم با پندار این که کوهنوردی در ایران ورزشی است وارداتی اقدامی جهت شناسایی سوابق ورزش کوهنوردی خویش به عمل نیاورده ایم و عملاً آنان را بی رقیب گذاشته ایم، تا هر طور که خود بخواهند تاریخ کوهنوردی دنیا را بنویسند و یکه تاز میدان این ورزش همگانی باشند.
ایران در سایهی قلهها: صعودهایی که باید جهانی میشدند
برخی از وقایع کوهنودی دنیا مربوط به ورزش کوه نوردی ایران، که بایستی در تاریخ کوهنوردی جهان درج شده باشد و میراث جهانی کوهنوردی میباشند ولی ثبت نگردیده است به شرح زیر می باشد:
۱ – نخستین کسی که به عزم سیاحت بالای کوه دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” رفت «گربرت» اتریشی بود. (اولین اروپایی در اواخر سده هجدهم میلادی به دماوند رفت) پس از آن «الیوی» (اولیویه) فرانسوی در سال ۱۷۹۸ ولی به قله ی آن رسیدن نتوانست.»
با توجه به جمله در اواخر قرن هجدهم سابقه ی اولین صعود اروپائیان به دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” بر میگردد به اواخر قرن هجدهم، و شاید تا تاریخ اولین صعود اروپائیان توسط «ژاک بالامات» و دکتر «میشل گابریل پاکارد» به قله ی منبلان در سال ۱۷۸۶ میلادی، که آن نیز در اواخر همین قرن است سال صعود این هر دو قله در قرون اخیر با یکدیگر کمتر از دوازده سال فاصله ی مورد ذکر بوده باشد.
صعود «گربرت» اتریشی دو سال پیش از صعود به قله «گروس گلوکر» به ارتفاع ۳۷۶۰ متر، توسط «پرنس سلم ریفرشید» در سال ۱۸۰۰ میلادی، سیزده سال پیش از صعود به قله ی «یانگ فراو» توسط برادران «هیرونیموس مایر» در سال ۱۸۱۱، سی و یک سال پیش از صعود «فردریک پاروات» به قله ی آرارات به ارتفاع ۵۱۶۴ متر در سال ۱۸۲۹ پنجاه و دو سال پیش از صعود سروان «ویلسون» به قله ی «پیلارراک» در سال ۱۸۴۸ پنجاه و شش سال پیش از صعود «سر آلفرد ویلز» به قله ی ۳۶۹۹ متری
«وترهورن» در سال 1854شصت و شش سال پیش از صعود به «مارمولاد» از دولومیت ها، توسط »گرومان» و «برادران رایملی» در سال ۱۸۶۴ و شصت و هفت سال پیش از صعود گروه «ادوارد وایمپر» به قله ی «ماترهورن» به ارتفاع ۴۴۰۶ در سال ۱۸۶۵ میلادی انجام پذیرفته است.
همان طور که مشاهده میشود نام هفت قله ی فوق الذکر که ارتفاع و سختی اغلب آن ها با قله ی دماوند قابل قیاس نیست، در تاریخ کوهنوردی جهان ثبت شده ولی نامی از قله ی گران کوه دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” به میان نیامده است منهای قله ی آرارات که در خاک آسیا است به درستی می توان گفت شرح بالا تاریخ کوه نوردی اروپا است نه تاریخ کوهنوردی جهان.
در سال ۱۸۳۶ میلادی برابر با سال ۱۲۱۵ شمسی «مستر تامسون» به قله ی دماوند صعود نمود و اولین شب مانی تاریخ کوهنوردی جهان را نیز به نام خود ثبت کرد در همین سال «اوکرالوی» نیز پس از «تامسون» دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” را فتح کرد. «ملگونوف» این صعود را در سال ۱۸۳۷ میلادی چنین ذکر نموده است:
در سال ۱۸۳۷ تامسون در ماه سپتامبر، با چهار تن راه نما به بالا برآمد نزدیک به غروب آفتاب نزدیک به تیغه ی کوه گردیده، در طرف شرقی آن جا غاری بوده است، شب را در آن غار به سر پرده، از قراری که مساحت کرده مسافت آن را (قله را ۱۹۴۰۰ فوت یافته که ۶۳۰۰ متر است.)
گوید غار بسیار گرم بود ولی چون به دان سوراخ ها که در غار است دست می بردیم دست را می سوزانید به محض ورود در آن برف ها و یخ ها که در لباس ما بود گداخته شد و شب را در میان خاکسترهای آن غار به سر بردیم دود گوگرد بدبو آن جا پیچیده چون صبح بیرون تر شده و یخ بسته.
دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” در بین تمام قله های دنیا نخستین قله یی است که نخسین شب مانی تاریخ کوهنوردی جهان بر فرازش برگزار شده و «تامسون» انگلیسی، اول کوهنوردی است که علاوه بر پیروزی بر دماوند توانست اولین شب مانی تاریخ کوهنوردی دنیا را بر بلندی بام ایران، قله ی ۵۶۷۱ متری دماوند به نام خود ثبت کند .
این از بزرگ ترین افتخارات گران کوه دماوند و ورزش کوهنوردی کشورمان و جهان کوه نوردی در قرون جدید به شمار می رود شب مانی «تامسون» در آن زمان مهم ترین واقعه ی ورزش کوه نوردی جهان بوده است. تامسون بنیان گزار شب مانی بر فراز قلل مرتفع کوهستان ها است.

مغاره ی محل شب مانی که اینک پر و مسدود شده است. به منظور استخراج گوگرد شفاف و بیتوته ی شبانه توسط کوه نوردان حرفه یی لاریجان حفر شده بوده است عمق یکی از این مغاره ها دو ذراع شاهی و کمی طولانی و ممتد حفر شده بود. در سال ۱۸۵۷ میلادی برابر با سال ۱۲۳۶ خورشیدی در دوازدهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و در ایام جشن تولدش نخستین صعود مستند ایرانی به قله ی دماوند توسط محمد صادق خان قاجار سرهنگ توپخانه، مصطفی قلی خان یاور توپخانه و میرزا فتح اله پسر نصیر الملک (وزیر اوقاف) و عسگر خان برادر صاحب جمع انجام شد که از امتیازات مهم زیر برخوردار است.
الف) اولین صعود مستقل و مستند ایرانیان به قله ی دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” انجام گرفته است.
ب) نخستین راهیان قله چنان از وسعت فکر بهره داشته اند که اندیشه ی کاوش گرانه ی آنان بلندترین نقطه ی کشور چون کاشفین بزرگ در جستجوی حیات بوده اند و در آن شرایط سخت موجود زنده «کرم یخ» یافته اند که در حقیقت مرتفع ترین محیط زیست کشور را شناسایی و کشف نموده اند.
پ) اولین کاوشگران ایران اند که اطلاعات قابل توجه و مقبولی از دهانه ی آتش فشان ارائه کرده اند.
ت) کوهنوردان کشورمان ضمن صعود به قله، برای نخستین بار شخصاً ارتفاع دماوند را به میزان ۶۶۱۳ ذرع تعیین و ثبت نموده اند این ارتفاع با اختلافی کم مطابقت دارد با ارتفاعی که «موسیو نیکلا» اهل روسیه در سال ۱۸۶۰ میلادی به مقدار ۶۶۳۶ متر تعیین نموده است. کوهنوردان نقطه ی جوش آب را رأس قله دماوند ۷۹ درجه ی سانتی گراد تعیین کردند.
در سال ۱۸۷۱ میلادی، چهار نفر از کوه نوردان – ایران، مشهدی علی محمد آفتاب گردانچی، کربلایی اسداله، سید عزیزاله و حسین بالون ساز، به عنوان دومین گروه ایرانی به قله ی دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” صعود کردند.
از شاخصه های مهم این گروه، اولین شب مانی ایرانیان بر فراز قله دماوند است که با چنین قدمت از اهمیتی خاص برخوردار است پس از شب مانی تامسون در سال ۱۸۳۶ میلادی این دومین شب مانی تاریخ است و هر دو از قدیم ترین شب مانی های تاریخ کوهنوردی جهان در چنین ارتفاعی به شمار می روند این صعود برای نخستین بار از قسمت شمال انجام شده است. یک روز بعد از این صعود شکراله نامی برای اولین بار از جانب جنوب متمایل به غرب به قله رسیده است.
در سال ۱۸۸۹ میلادی، روز سوم دسامبر (12/9/1268 خورشیدی) در یک هوای طوفانی و در دمای ۲۶ درجه زیر صفر «ژاک ژان ماری دومرگان» نخستین صعود زمستانی به قله ی دماوند را از خود به یادگار گذارد. حین اجرای برنامه نزدیک بود همنورد وی «پیرو اسلن» بر اثر سقوط کشته شود دومرگان پس از صعود یادآور شده است:
«من ایمان دارم که این توده ی کوهستانی (دماوند) برای دانشمندان که در آن به ماجراجویی بپردازند چیزهای غیر منتظره و بدیعی دارد و… در ساعت هشت صبح ما به رینه بازگشتیم در حالی که مجموعه یی بسیار کامل از سنگ های کوه را به سوغات می آوردیم.»
گر چه چند روزی به زمستان مانده بوده است اما هوای قله دماوند “میراث جهانی کوهنوردی” از مهر ماه به بعد زمستانی است و اگر چه وی به قله نرسید لیکن تا فاصله ی بسیار نزدیک به قله صعود کرد و نخستین تصویر از رأس قله را ثبت کرد و از خود باقی گذارد تصویر نشان می دهد وی تا مرز بیش از ۵۵۰۰ متر به پیش روی ادامه است ولی به سبب بوران و کولاک بیش از حد و اصرار راهنمای خود به پایین سرازیر شده است. این سابقه ی نخستین صعود زمستانی در کوه نوردی جهان بوده است که تا چنین ارتفاعی به مورد اجرا در آمده است.
اهمیت این صعود در این است که در سوم دسامبر نزدیک به فصل زمستان، آن هم در زمانی که اصولاً فکر صعودهای زمستانی مطرح نبود به مورد اجرا در آمده است بالندگی و ارزش این صعود زمانی بیشتر جلوه می کند که «کریس بانینگتون» کوه نورد برجسته و مؤلف تاریخ کوهنوردی جهان می نویسد صعودهای زمستانی در سال ۱۹۶۲ در آلپ رایج شد ۷۳) سال پس از صعود به دماوند برای اولین بار در زمستان «ایترو آلمن» به دیواره ی شمالی ماترهورن صعود کرد ایگروند را قبلا در زمستان «هیبلر» و «کینشوفر» و «من هاردت» «آلمبرگر» صعود کرده بودند.
در همین جا است که باید به شایستگی و توانایی کوهنوردان کشورمان ارج نهاد و به نیروی اراده و همیت والایشان اعتماد کرد زیرا که پس از ژاک دومرگان شش سال زودتر از رواج برنامه های زمستانی در آلپ های اروپا در سال ۱۹۵۶ خلیل میلانی، غلامرضا اکینچه و محمدباقر زیارتی و سال پس از آن حسین عسکری، حسین حاج کریمی و داوود محمدی فر، در زمستان برای نخستین بار و دومین بار به قله دماوند صعود کردند که سرآغازی بود برای گسترش وسیع صعودهای سنگین زمستانی.
یادآوری: ضرورت دارد به این مطلب اشاره شود که در این جا آغاز صعودهای زمستانی مد نظر است نه قیاس آن با برنامه های هیمالیانوردی در تابستان .. مجله زیرا که شش سال زودتر از صعود زمستانی ژاک دومرگان به قله دماوند «و.و. گراهام» به قله ی ۷۲۰۰ متری «کابرو» در هیمالیا صعود کرد. و در سال ۱۸۹۲ سه سال پس از «ژاک دومرگان» یک تیم اکتشافی به سرپرستی «کانووی» در منطقه ی «قراقروم» قله ی «پایونیر» با ارتفاع ۶۸۹۰ متر را فتح کرد که گفته شد این صعود در زمان خود بالاترین ارتفاعی بوده است که به
وسیله ی انسان صعود شده بود که البته این گفته ی «گریس بانینگتون» صعود به قله ی «کابرو» را نفی می کند و یا این که بانینگتون از آن آگاه نبوده است.
مهم دیگر: این که کتاب مختصر «البلدان» که در سال ۹۰۳ میلادی (۱۱۱۲ سال پیش تا سال ۲۰۱۵) توسط «ابن فقیه همدانی» نگارش یافته و در شهر دانشگاهی «لیدن» در کشور هلند نیز منتشر گردیده است کهن ترین کتابی است که نخستین گزارش کوهنوردی جهان را در دل خود جای داده است و باید که در موزه های کوهنوردی جهان در صدر همه ی کتاب های کوهنوردی بدرخشد که افتخار بزرگ دیگری است برای معرفی میهن عزیزمان ایران و ورزش کوهنوردی کشور. (داوود محمدی فر)