چشم‌انداز طبیعی لار با کوه‌ها، دشت سبز و حضور بزهای کوهی

لار کجاست؟ بررسی طبیعت، اقلیم، جمعیت و جانوران

دشت لار با کوه‌های آتشفشانی، رودخانه سفید آب و تخته‌سنگ آسیاب شیطان
چشم‌انداز رازآلود دشت لار؛ احاطه‌شده با کوه‌های آتشفشانی، رودخانه‌ای شیرگون و تخته‌سنگی اسرارآمیز

وضع طبیعی لار

در تاریخ طبیعت، دره ی لار به شکلی که اینک آن را مشاهده می کنیم هرگز وجود نداشته است، زیرا که با برپا شدن دماوند و آتش فشانی های آن – موقعیت های دره لار نیز در حال تغییر بوده، اما ظاهراً در تاریخ چندین هزار ساله ی اخیر شکل فعلی دره ماندگار بوده است، پوینده ی آلمانی (آلفونس گابریل alfons Gabriel) در کتاب گران بهای خود در این باره می نویسد:

«در دوران چهارم در بین کوه های قبلی البرز، دماوند سر برافراشت و خط آب ها را تغییر داده سیر دریاچه ی لار را تشکیل داد. این دریاچه قرن ها پر از آب بوده تا این که پس از ایجاد دره ی لار به خشکی  گرایید.»

هر گاه در دشت لار نظاره گر پیرامون خود باشیم، مشاهده خواهیم کرد که اطرافمان از هر سو توسط کوه ها و ارتفاعات بلند آتش فشانی احاطه شده و کاملاً در محاصره ی کوهستان قرار داریم، درباره ی این کوه ها (س)، ج، و، بنجامین نخستین سفیر ایالات متحده آمریکا که در سال ۱۸۸۲ و ۸۳ میلادی در ایران بوده و دره ی لار را مورد بررسی قرار داده و در سفرنامه ی خود بدین ترتیب اشاره می نماید.

دره  لار در حقیقت بستر و مسیل مواد  گدازه های آتش فشانی بوده است که از دهانه ی کوه خارج شده است، در زمان های بسیار قدیم که دماوند آتش فشان فعالی بوده، گدازه هایش به طرف لار سرازیر شده و دشت فعلی را همان سن گها و گدازه های آتشفشانی تشکیل می دهد.»

«از چیزهای قابل ذکر و تماشایی دشت لار، رودخانه ی سفید آب است که آبی چون شیر در آن جاریست و به رودخانه ی لار می پیوندد و آب رودخانه لار را تیره رنگ می کند، در نزدیکی سرچشمه ی این سفید آب تخته سنگی به نام آسیاب شیطان واقع شده است، آسیاب شیطان تخته سنگ بزرگی است که بالای آن دو قطعه سنگ شبیه پره های سنگ آسیا دیده می شود.

وقتی انسان در کنار تخته سنگ بایستد صدایی شبیه به گردش پره های آسیا را در زیر پاهای خود در زیر زمین با گوش می شنود و بومیان این صدا را از شیاطین می دانند و تاکنون کسی درصدد برنیامده است که از دهانه غار مانندی که در زیر سنگ قرار دارد وارد آنجا شده و ببیند که صدا از چیست، و اصولاً این کار هم غیر ممکن به نظر می رسد، زیرا از دهانه غار گازهای سمی بیرون می آید که در صورت تنفس، انسان را خفه می کند.

در اطراف تخته سنگ اجساد پرندگان زیادی دیده میشود که ظاهراً بر اثر تنفس این گازهای سمی خفه شده و به زمین افتاده بودند و موقعی که من از دهانه ی غار بازدید کردم، خرسی را مشاهده نمودم که در آن جا بر اثر تنفش گازهای سمی به زمین افتاده و مرده بود.»

آب و هوا

آب، دره ی لار که در هر زمستان زیر حجم عظیمی از برف مستور می شود و در ارتفاعات بلند آن، حتی در هوای ابری تابستان برف بارش دارد، از مهم ترین منابع آبی پیرامون تهران به شمار می رود که حاصل آن چشمه های بسیار زیاد و مصفایی چون چهل چشمه، چشمه خوشی خانه، چشمه قلقلی، فولاد چشمه، ملک چشمه، چشمه دزده، چشمه درشک، چشمه معدنی دیو آسیاب و رودخانه لار است با آبی صاف و سالم برای امیدواری سینه ی پرعطش تهرانیان.

در زمان آقامحمدخان قاجار، تهران پس از انتخاب به عنوان پایتخت، رو به گسترش گذارد و کم کم در دوران ناصرالدین شاه، بزرگ و بزرگ تر شد و از آن پس به شکلی حاد با کمبود آب و آلودگی آن مواجه گشت به همین جهت آنان که مکنتی داشتند به دنبال آب سالم حتی تا جلگه ی لار سرازیر می شدند تا جایی که ناصرالدین شاه دستور داد برای چند ماه از سال آب آشامیدنی وی را از آن سوی البرز کوه تأمین کنند.

نویسنده ی کتاب تهران در گذرگاه تاریخ ۲ درباره ی انتقال آب رودخانه لار ماجرایی دارد به شرح زیر:

«در دوران سلطنت ناصرالدین شاه که نزدیک به پنجاه سال به طول انجامید تهران

 گسترده تر و جمعیت شهرنشین فزون تر گردید، خندق های قدیم پر شد و باغ های نگارستان، بهارستان، سپهسالار و لاله زار، جزو شهر گردید و محلات تازه ای به نام حسن آباد، قنات آباد، خانی آباد، قاجاریه به وجود آمد، کم آبی بار دیگر به عنوان مشکل اساسی شهروندان تهرانی، چهره ی خود را نشان داد، تا جایی که ناصرالدین شاه به (کنت دومونت فرنت) رییس شهربانی وقت دستور داد به اتفاق دو نفر مهندسین به نام های علی خان و سلیمان خان درباره ی آب های پیرامون شهر به بررسی و مطالعه بپردازند و نظریات خود را به شاه گزارش دهند.

این سه تن پس از مدتی بررسی و تفحص برای تأمین آب شهر تهران پیشنهاد نمودند که آب رودخانه ی لار به جاجرود منتقل، سپس آب جاجرود را به تهران انتقال دهند و با افزودن آب رودخانه ی لار به جاجرود دیگر دهقانان جلگه جنوبی تهران دچار توهم  بی آبی نخواهند شد، و مانعی در انتقال آب به وجود نخواهد آمد.

این پیشنهاد مورد موافقت ناصرالدین شاه قرار گرفت لیکن در عمل و اجرا با فقدان اعتبار مالی دولت روبه رو شد مسئولان دولتی به این فکر افتادند که برای اجرای این طرح از اهالی تهران استمداد گردد. بدین منظور اعلانی برای آگاهی مردم از سوی شهربانی چاپ و منتشر شد، لیکن با استقبال مردم روبه رو نگردید و طرح استفاده از آب رودخانه ی لار مسکوت ماند، تا سرانجام بعد از سالیان دراز در دوران پهلوی با ایجاد سد، آب گوارای دره ی لار به تهران رسید.

هوا

همان طور که آب دره ی لار بی نقص و سالم و گوارا است، هوای آن نیز اگر چه در زمستان طاقت فرسا است، اما در فصل تابستان بسیار دلپذیر و نشاط انگیز است، لیکن به علت ارتفاع زیاد و مجاورت با کوه دماوند و وجود یخچالهای مرتفع با تغییرات ناگهانی همراه می باشد.

بلندی دشت لار از سطح دریا، توام با آب و هوای کم نظیر محیطی پاک و سالم ایجاد نموده که زبان زد است و خصوصاً پزشکان و سفرای دربار در زمان قاجار به اتفاق آراء نظر بر آن داشتند که زندگی در دره ی لار سلامتی انسان را تضمین کرده مصونیت ایجاد می نماید و آدمی در این منطقه از بیماری در امان است و این موضوع در اغلب سفرنامه های آنان منعکس شده، در این مورد (دکتر پولاک) سلامت خود را مدیون استراحت در دره لار دانسته و در است کتاب خود نوشته است.

«در تابستان سال ۱۸۵۳ میلادی، ابتدا از تب و نوبه و متعاقب آن از اسهال خونی مزمن چنان دچار رنج شدم که دیگر قدرت حرکت و جنبیدن از من سلب شده بود حتی پاهایم نیز ورم کرده بود.

در این اوضاع و احوال از شاه فرمانی رسید که به اردوی سلطنتی در لار بروم زیرا و با در تهران بیداد می کرد. او میخواست که مرا برای روز مبادا در کنار خود داشته باشد، از اطاعت فرمان نمی توانستم خودداری ورزم و به این جهت سواره به ازدوی سلطنتی رفتم، موضعی که برای من چادر زده بودند بیش از ۷۵۰۰ پا از سطح دریا ارتفاع داشت، درست دو روز پس از ورودم، اشتهای طبیعی که از شش ماه پیش از آن خبری نبود در من پیدا شد و عمل دفع نیز به صورت طبیعی برقرار گردید و من به زودی سلامت کامل خود را باز یافتم.»

همین دکتر پولاک در صفحه ۸۱ همین سفرنامه چنین اظهار داشته است. «و از این ها مهم تر آن که تب و نوبه و اسهال خونی به آنجا راه ندارد و تا به حال هرگز اثری از و با در آن مشاهده نشده است.» و باز در صفحه ۵۰۸ اظهار نموده« ارتفاع از سطح دریا مثلاً به اندازه ی دره ی لار مصونیت مطلق در برابر تب لرز، اسهال و و با می دهد، بیماران مبتلا به اسهال خونی و تب که به آن جا روند بدون خوردن دارویی خود به خود درمان می شوند.»

دکتر پولاک، آن چنان دقیق موضوع آب و هوای لار را بررسی نمود که به معکوس موضوع نیز عنایت و توجه داشت، وی در صفحه ۵۰۶ کتاب خویش درباره سربازانی که از کوهستان به تهران منتقل شده بودند یادآور شده.

«حتی از فوج لاریجان که از اهالی کوه نشین دماوند تشکیل شده است، وقتی به تهران منتقل گردید در اثر ابتلای افراد آن به تب و تیفوس فقــط کمتر از یک عشر برجای ماند.» از ایرانیان آگاه محمدحسن خان اعتماد السلطنه مطالعات خود را درباره ی هوای لار چنین بیان ر نموده است.

«در فصل تابستان اکثر روزها باد می وزد و راه وزیدن باد از مغرب به مشرق است و بادی که می وزد خنک می باشد و هر وقت که باد از مشرق به مغرب می وزد مه حاصل می شود و در وقت شب این مه تمام لار را می گیرد، از این جهت است که این باد را باد مه  می گویند و این مه خیلی تاریک است باد شمال هم که از دریای خزر می وزد همین طور می شود، اما شب ها در ناحیه ی لار هوا آرام است و باد نمیوزد یعنی خیلی کم اتفاق  می افتد که شب باد بیاید.»

جمعیت لار

در حال حاضر دره ی لار بدون کوچه ای فصلی و ییلاقی عشایر ورامین به قدر مسلم، ساکن محلی و دایمی ندارد، اما در سالیان دور که هنوز شهرنشینی مورد توجه نبود و مردم با مزایای آن آشنا نبودند، دره و دشت لار نیز دارای ساکنین محلی و دایمی بوده است، زیرا که اثار قلعه های متعدد مخروبه و قبور سیصد، چهارصد ساله که اینک نیز مشاهده

 می گردد، خود حکایت از آن دارد که دره ی لار دارای کلنی های انسانی بوده، خصوصاً که صعب العبوری راه و زمستان های سخت و طولانی خود دلیل ایمنی بیشتر در مقابل دشمنان فرضی بوده است. همچنین شاهدی داریم از سال ۱۳۷ هجری قمری (۱۲۴۸ سال پیش) در زمان خلافت منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی به شرح زیر:

«که در اثنای طغیان و خروج سنباد به خون خواهی ابو مسلم به نقل از زبده التواریخ حافظ ابرو گوید، چون سنباد، ری بگرفت و اموال ابومسلمش به دست افتاد نامه به مردم طبرستان و لار و دیلم نبشت که من خون ابومسلم باز می خواهم. مرا چنین فتحی دست داد ایشان هم با او اتفاق کردند و لشگرش به صد هزار رسیده از این قرار معلوم می شود که لار دارای سکنه بوده والّا، ایلی که در محل ییلاق میشی می کنند بر آن ها اسم سکنه صادق  نمی آید.»

نتیجه این که در ۱۲ قرن جلوتر در دشت لار مردمانی غیور و سخت کوش زندگی می کرده اند که در قبال ستمکاری های خلفای بغداد در هنگام ضرورت بهیاری سرداران این سرزمین همچون سنباد می شتافته اند.

چشم‌انداز طبیعی دشت لار با کوه‌های مرتفع، درختان سرسبز و بزهای کوهی در پیش‌زمینه
نمایی از دشت لار با کوه‌های صخره‌ای، پوشش گیاهی متراکم و حضور بزهای کوهی در طبیعت

گونه های جانوری

در گذشته نه چندان دور، دشت مصفا و پرآب و علف لار جولان گاه همه نوع جانوران وحشی بوده و حیوانات به دور از اذیت و آزار در سرزمینی پرنعمت و امن به سر می بردند، اما از آن جا که خطرناک ترین دشمن طبیعت انسان است، امروزه از تنوع حیوانات زیبا و بی آزار به طرزی وحشتناک کاسته شده است.

اگر ببری نیست، اگر جمعیت قوچ، کل، میش و غزال و پلنگ و خرس به کاهش گراییده و نسل قزل آلای آب های سرد در معرض تهدید است، و چنان چه پوشش گیاهی هم چون گذشته رخ نمی کند، و هر جا که این چنین شده ردی از پای انسان مشاهده می گردد این یک باید است که به خود آییم و در کوشش به خاطر حفظ محیط زیست راسخ تر شویم، تا این که حداقل به حفظ وضع موجود توانا باشیم.

در شرایط امروز باور نمی کنیم، اما باید بدانیم در دامنه های لار و کوهستان دماوند در سال های نه زیاد دور ببر مازندران هم پرسه می زده، چنان چه دیر بجنبیم در آینده تأسف خواهیم خورد که باز هم شاهد نابودی گونه های دیگر نیز خواهیم بود.

 ۱۸۲ سال پیش تا تدوین این دفتر (جیمز بیلی فریزر Jeyma Beyli Freyzer) اهل اسکاتلند دیپلمات انگلیسی روز ۲۶ مرداد سال ۱۲۱۲ خورشیدی برابر با ۱۸۳۳ میلادی از طریق لواسان، دره ی لار، کلارستاق به مازندران رفته و در حول حوش رودخانه و در چند کیلومتری آن جای پای ببر را مشاهده نموده و در کتاب خود چنین شرح داده است.

«تا آن جا که چشم کار میکرد چیزی برای خوردن و امتداد حیات انسان یا حیوان یافت نمی شد، مگر گوسفند یا بز کوهی یا ببری که معمولاً به دنبال این جانوران راه می افتد و رد پای او را هنگام بالا رفتن از کوه دیدیم.»

دکتر پولاک نیز در خاطرات خود از دره ی لار یادآوری کرده است، وجود قوچ، غزال و گراز به تعداد زیاد امکان شکار فراوان را ایجاد کرده است، اعتمادالسلطنه مترجم حضور ناصرالدین شاه هم از وجود بز، خرس، و به ندرت پلنگ نام برده و اشاره کرده در مجاورت رودخانه مار زیاد دیده می شود که آن موذیست ولی قاتل نیست، می گویند هر جا که کوه دماوند دیده شود مار آن جا کشنده و قاتل نیست.

دو قسم موش در ناحیه ی لار وجود دارد که زمستان ها به خواب می رود و مدت شش ماه درخوابند، یک قسم از این موش ها معمولی است و قسمی دیگر موشی است که دو پای عقب آن بلند است و جست و خیز می نماید که فی الحقیقت این قسم را موش نمی توان گفت و جنس دیگری است.

 از دیگر مواهب موجود دره ی لار ماهی کم نظیر قزل آلای خال قرمز است، در گذشته آن چنان فراوان بوده که پای سفرا و کارکنان سفارت خانه های بیگانه ی مقیم تهران را به این دره جان فزا باز نموده تا جایی که (جیمز بیلی فریزر) به یاد وطن ماءلوف افتاده و در کتاب خود نوشته:

«لار برای ما اسکاتلندی ها جاذبه دیگری دارد، زیرا رودخانه هایش آکنده از ماهی های کوهستان های زادگاه ماست، در برخی از جوی بارهای کوهستانی ایران و به خصوص از آن لار ماهی قزل آلا فراوان وجود دارد، افسوس که لوازم ماهی گیری من در مشهد دزدیده شد، با بریدن یک نونهال تبریزی و افزودن نخ وسیله یی ساختم.

 سرانجام قلابی در آب انداختم و ماهی میانه جثه یی بیرون کشیدم که یک قزل آلای حقیقی خال قرمز از آب درآمد، من می توانستم از شدت شادی کودکانه آن را ببلعم، چنان که سپس آن را سرخ کردند چنین کردم ظرف مدت کمی بیش از یک ساعت دو دوجین ماهی از آب بیرون کشیده بودم، همه چاق و چله، هر یک به وزن یک پاند و نیم (۸۸۰ گرم) که لوازم کار مضحک ماهی گیری مرا دوباره به حرکت در می آورد.»

منظره‌ای آرام از دشت لار در غروب، رودخانه‌ٔ زلال، طبیعت سرسبز و مردی در حال ماهی‌گیری در کنار آب.
تصویری از آرامش دشت لار در لحظه‌ای دل‌نشین از غروب، جایی که سکوت، رودخانه، طبیعت و ماهی‌گیری در کنار هم یک منظرهٔ شاعرانه ساخته‌اند.

تنها موضوع دره ی لار که بیش از هر چیز درباره آن سخن به میان آمده ماهی قزل آلای خال قرمز این رودخانه است، اما گاه دانش و تجربیات خارجیان مقیم کشور بیشتر از خود ایرانیان بوده و به یافته های جالبتری دست پیدا کرده اند، از این جمله است، مستر بنجامین اولین سفیر ایالات متحده ی آمریکا در ایران، وی در سفرنامه ی خود در این مورد  می نویسد:

«در دشت لار آرامش و سکون کاملی حکم فرماست، این آرامش مطلق، انسان را شب ها به مطالعه در وضع کواکب و ستاره های آسمان وادار کرده و روزها بهترین سرگرمی ماهی گیری در رودخانه ی لار است، قزل آلای رودخانه ی لار معروف است و به مقدار زیاد یافت می شود، ما روزها کنار رودخانه نشسته و با قلاب ماهی گیری به این سرگرمی مطبوع می پرداختیم، ولی عده ی ماهی هایی که می توانستیم بگیریم قاعده و قراری نداشت.

گاهی اوقات آن قدر ماهی در رودخانه زیاد بود و به قدری ماهی صید می کردیم که نمی دانستیم آن ها را چه کنیم، و زمانی هم از صبح تا غروب که می نشستیم بیش از یک یا دو ماهی نمی توانستیم بگیریم و معلوم نبود ماهی ها کجا رفته اند، روزهایی که ماهی زیاد بود و شانس می آوردیم سبدهای ماهی را به چادر مـیـبـردیم و آشپزها در حضور ما آن ها را کباب می کردند و دسته جمعی کباب ماهی می خوردیم.

من مطالعات زیادی درباره ی این که چگونه می شود ماهی بیشتری صید کرد نموده ام و به این نتیجه رسیدم که ماهی ها از حشره ای که در دشت لار زیاد است خیلی خوششان می آید و آن حشره را که در آب  می انداختیم با بوی آن ماهی ها یک جا جمع می شدند و و می توانستیم عده زیادی را صید کنیم.»

با این وجود به غیر از انسان به عنوان عامل درجه یک صید ماهی، عوامل طبیعی در بعضی از سال ها چنان نسل ماهی را نابود می کند که کمبود آن تا سال های بعد مشاهده می شود و گاه به علت صدمات بی حد، جبران آن به سختی ممکن می گردد، در چنین مواقعی است که انجمن های حفظ محیط زیست بایستی دست اندرکار تلاشی باشند چاره ساز برای جلوگیری مطلق از شکار ماهی ها توسط انسان ها.

مهم ترین عامل کشتار غیر آدمی قزل آلا، اول سیل است، دوم خشک سالی، سیل علاوه از این که به یک بار، ماهیان را از محیط زیست خود می راند، قزل آلا هم به دلیل عدم توانایی ادامه حیات در سیلاب نابود می شود، تکلیف خشک سالی نیز روشن است، بر اثر کمبود آب رودخانه برکه های جدا، جدا و کوچک نسل ماهی را از هر طریق به نیستی سوق   می دهد، با نقل یک خاطره کوچک از (دکتر فووریه Feuvrier) پزشک ویژه ی ناصرالدین شاه با کمی پرداختن به موضوع پرندگان و گیاهان دره ی لار، این نوشته را به پایان می بریم.

«آب این رودخانه ی صاف پر است از ماهی و در کنار آن قبلاً چادر قرمز سلطنتی را افراشته بودند، سال هایی که شاه به سفرهای دور نرود هر سال در این موقع به لار می آید، در رودخانه انواع ماهی قزل آلای خالدار لذیذ دیده می شود، این نوع ماهی مخصوصاً در نزدیکی سرچشمه ی آن که غار بزرگی است تقریباً به ارتفاع یکی از دروازه های تهران، زیادتر یافت می شود، شاه ۱۲ عدد از این ماهیها را که از ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر طول داشتند برای من فرستاد.»

نویسنده
مقالات مرتبط

دورزنی دماوند در سال ۱۳۱۵: ماجراجویی پرحادثه روتنر اتریشی

  دورزنی دماوند در سال ۱۳۱۵ روتنر یکی از دو اتریشی بود…

قله دماوند در روایت‌ های تاریخی | بررسی نخستین صعودهای ثبت‌ شده سال 1236 خورشیدی

قله دماوند در روایت‌ های تاریخی | صعود گروه سرهنگ محمد صادق…

کوه دماوند در ادبیات فارسی | بازتاب شکوه دماوند در اشعار شاعران

کوه دماوند و ادبیات فارسی  برخی از نخبگان، شعرا و ادبای فارسی…

دیدگاهتان را بنویسید