
دماوند آتشفشان نیمه خاموش
مسلم است در گذشته های بسیار کهن و زیاد به دور از تاریخ گذشته های گل نوشته ها، سنگ نگاره ها و کتابت، گران کوه دماوند که هنوز در حال حاضر دوران پس از آتش فشانی را گذران می کند فعال بوده دگرگونی هایی بس فراوان در منطقه و پیرامون بسیار وسیع خود به وجود آورده، که شاید هیچ گاه روشن نگردد.
اما دوست داران دماوند نیز دست بردار نبوده هم چنان به کنکاش ادامه می دهند تا بخشی از بلاهایی که این توده ی عظیم به شکل اتش ودود بر سر مردم فروریخته است روشن نمایند. موضوع محقق نخواهد شد مگر با پژوهش فداکاری و از خودگذشتگی.
در کتاب جستاری در پیشینه ی دانش کیهان و زمین در ایران ویج، اثر با ارزش دکتر مانویل بربریان (مانوگ مانوگیان) از انتشارات بلخ، وابسته به بنیاد نیشابور که در تهیه ی این دفتر، بارها مورد استناد قرار گرفته، سرنخ ها و اطلاعاتی عرضه شده است که می تواند منشای مهمی باشد برای پژوهش و تحقیق درباره ی این کوه استوار ودیو پای دربند. در کتاب، با عنوان آتش فشان های جوان و کاری چنین آمده است:
«در گوی زمین نزدیک به ۴۵۵ کوه آتشفشان کاری وجود دارد، که ۸۰ آتشفشان نیمه خاموش آن در زیر دریاها و اقیانوس ها قرار دارند بیشترین تجمع آتشفشان نیمه خاموش در کشور اندونزی است، که از میان ۱۶۷ آتش فشان موجود در آن ۷۷ آتش فشان در درازای تاریخ فعالیت داشته اند.»
به احتمال زیاد آتش فشان های زیادی در گذشته، شهرها و روستاهای بی شماری را در دامنه ی خود ویران نموده اند آتش فشان های بسیار جوانی چون آرارات، سیلان، دماوند، بزمان و تفتان، که تا زمان های پیش از تاریخ نگاشته شده ی بشری فعالیت داشته اند، همانند آتش فشان وزوو، پله و اتنا (در ایتالیا) و یاترا در (جنوب یونان) شهرها و روستاهای پیرامون خود را از میان برده و انسان های زیادی را کشته و در میان زندگان ترس و وحشت ایجاد نموده اند.
بررسی های زمین ریخت شناسی نشان می دهد، که آتش فشان های یاد شده ایران زمین تا دوره های تاریخی فوران داشته اند، ولی زمان دقیق آخرین فوران آن ها به علت انجام نشدن سن یابی به روش پرتوزایی هنوز به درستی روشن نشده است.
بررسی گدازه های آتشفشان نیمه خاموش جوان دماوند در البرز کوه با بهره گیری از نگاره های هوایی، چهارده دوره ی اتش فشانی را به روشنی نشان می دهد. کهن ترین گدازه های دماوند در ۳۷۵۰۰ سال پیش در جایی کمی پایین تر از برخورد دو رودخانه ی لار و دلی چای (خاور جایگاه کنونی) سد لار بندی ایجاد کرده و آب های رودخانه ها را در پشت خود به صورت
دریاچه یی برای مدتی نگه داشته است. (Allenbach 966 asserreto 1966) جوان ترین فعالیت آتشفشان نیمه خاموش دماوند (گدازه ی دوره ی چهارم دماوند به سن کمتر از ده هزار سال پیش)، که به دره ی دلی چای رسیده، سبب بند آمدن دره و زایش دریاچه ی کوچک دیگری شده است که در روی نگاره های هوایی دیده می شود.
چنان چه سن نهشته های این دریاچه روشن شود سن آخرین دورهی فعالیت آتشفشان نیمه خاموش دماوند روشن خواهد شد. (تهیه ی نمونه از گدازه ی این دوره انجام شده است تعیین سن این گدازه ها اهمیت زیادی دارد که موضوع کتاب تازه ی استاد فریدون جنیدی است.) فوران آتشفشان نیمه خاموش دماوند در کنار رودخانه و دره ی آباد هراز تمدن هایی را به زیر گدازه ها و خاکسترهای خود مدفون کرده است، که هنوز از ویژگی های آنان دادویی در دست نیست.
هر چند از دگرگونی مجتمع های آدمی بعد از آتش بازی های وحشت انگیز و غیرقابل باور دماوند هیچ اثری در دست نمی باشد و روزنه ی امیدی، که گره گشای راز تمدن هایی باشد که بر اثر فعالیت های دماوند بر دامنه های آن نابود شده اند تا کنون مشاهده نگردیده است، اما موضوع آن چنان مهم است که قطعا ارزش مطالعه و گذرندان وقت را دارد.
نکته ی قابل تأمل این که، طی هزاران سال پس از فوران آتشفشان نیمه خاموش که هر گونه آثار زندگی اعم از انسان، حیوان، جماد و نبات را از سر راه خود برداشته، این منطقه ی وسیع خالی از سکونت گشته و در هزاره ی ،اخیر علاوه بر گدازه های آتش فشان دیگر تغییرات طبیعت بر نابودی های پیشین پرده ی ابهام بیشتری کشیده و حرکت ها و زندگی فقط در محدوده ی آب ها و قلعه های دفاعی در جریان بوده است.
اما در دویست ساله ی اخیر، که کوهنوردی کم کم روی دماوند شکل گرفته است، به ویژه در قرن حاضر فعالیت های چشم گیر انجام می شود، چنان که کوه نوردان که تعداد صعودهای شان از تمام جبهه ها به وفور انجام می شود، کاوشگرانه به مسیرهای عبور بنگرند و دیده های خود را ثبت نموده و گزارش کنند ممکن است حقایقی درباره ی تمدن های گذشته در دامان دماوند پیدا شود اگر تا به حال مطالعه انجام نگرفته و گزارشی نرسیده، فقط به سبب نبود رفتن ها و بی توجهی بوده است، که امروزه از حد می گذرد و می تواند نتایج مورد نظر را در اختیار قرار دهد.
برای این که بتوانیم از این طرز تفکر خود را بیرون کشیده و به گران کوه دماوند فقط به عنوان یک تودهی عظیم سنگی ننگریم، یادآور گفته ی معدن شناس کوه نورد و دانشمند همه فن حریف فرانسوی «ژاک دومرگان» می شویم که از نزدیک مطالعات زیادی روی دماوند کوه و دامنه های آن انجام داده و یادآور شده است.
«من ایمان دارم که این توده ی کوهستانی (کوه دماوند) برای دانشمندان که در آن به ماجراجویی بپردازند، چیزهای غیر منتظره و بدیعی دارد …. و در ساعت هشت صبح ما به رینه بازگشتیم، در حالی که مجموعه یی بسیار کامل از سنگ های کوه را به سوغات می آوردیم.»
پیش از ژاک دومرگان، اما نه در حد وی نخستین سرنخی که در مورد وجود یک دهکده ی پیش از آتش فشانی؛ یعنی شاید در حدود ده هزار سال قبل، بیشتر یا کمتر به دست داده است دکتر «هنریش بروگش» است که نظریات او می تواند اولین گام باشد در راه شناسایی کلونی های دامان دماوند، پیش از فوران و خروج گدازه های آتشین و مواد مذاب از دهانه ی آتشفشان.
«دکتر هنریش بروگش» استاد دانشگاه برلین، شرق شناس و معاون موزهی کشور مصر در برلین در تاریخ چهارم مرداد سال ۱۲۳۹ خورشیدی (154 سال قبل تا این تاریخ سال 1392 ) در راه صعود به قله ی دماوند همراه با «بارون مینوتولی» سفیر دولت پروس در کشورمان از دره ی لار بازدید و مشاهدات خود را درباره ی این دهکده ی جالب در کتاب سفری به دربار سلطان صاحب قرآن به شرح زیر بیان نموده است.
«روز ۲۶ ژورئیه )سال ۱۸۶۰ میلادی) از دره ی لار در معبری شیبدار و سربالا جلو می رفتیم تا وارد دره یی دیگر شدیم، که عشایر در آن جا چادر زده بودند، هر قدر جلوتر می رفتیم راه دشوارتر و ناهموارتر می شد و به همین جهت با سرعت کمتری حرکت می کردیم.
از این دره وارد درهی سومی شدیم که نهری پر آب در آن جاری بود، در گوشه و کنار این دره آثار دهکده یا شهری وجود داشته، که احتمالاً بر اثر آتشفشان نیمه خاموش دماوند از بین رفته است زیرا گدازه های آتش فشانی که از دل کوه بیرون آمده بود روی این دیوارها و آثار قدیمی را پوشانده بود در این دره هم عده یی از عشایر زندگی می کردند.
متأسفانه دکتر «بروگش» آگاهی بیشتری ابراز پیمود نداشته و با ذکر کلمه ی احتمال خود مشکل ایجاد کرده است اما به هر حال اذعان داشته گدازه های دو آتشفشان نیمه خاموش که از دل کوه بیرون آمده روی دیوارها و آثار دهکده یا شهری قدیمی را پوشانده است.
این موضوعی است که به سادگی نمی توان از آن گذشت حالت می توان تصور کرد اول این که موضوع حقیقت ندارد ضمن این که دکتر «بروگش» موضوع را از نزدیک مشاهده و بر واقعیت آن صحه گذارده است دوم این که حقیقت دارد پس دهکده یا شهری زیر گدازه ها موجود است و موضوع آن چنان از اهمیتی بزرگ برخوردار است که برای پیدایش این دهکده ی ماقبل تاریخ بایستی تمام دره های لار از کوچک و بزرگ را دره به دره و گام به گام زیر پا گرفت و گمانه زنی کرد تا سرانجام به نتیجه ی دست یافت.

دومین نشانه ی گزارش شده توسط انجمن کوه نوردی بانوان است اگرچه اطلاعات کامل نیست ولی جای سپاس دارد که بانوان کوه نورد به هنگام اجرای برنامه هوشیارانه پیرامون خود را زیر نظر داشته و از تیزهوشی لازم برخوردارند که می باید برای این چنین دیدگاه ها ارج قایل شد، اندیشمندان را تشویق و این طرز تفکر را تقویت نمود، انجمن کوه نوردی بانوان در نشریه ی فصلنامه ی کوه چنین آگاهی داده است.
(گزارش جبهه ی جنوب غربی) یال اسپرین (سر) بازگشایی مسیر توسط بانوان به سرپرستی سهیلا تنباکوزاده، روز سه شنبه 2/6/1378 به سمت معدن قرقه حرکت نمودیم… تیغه را سرازیر شده به تیغه ی دیگر رسیدیم که آن را هم به سمت کف دره طی نمودیم… مسیر را به سمت بالا ادامه دادیم در انتهای دره دویال دیده می شد یال اول سنگی بود و یال بعد سرخ رنگ ابتدای یال لبه های تیغه یی بسیار کوتاه که به تدریج بر ارتفاع دیواره های سنگی ریزشی آن افزوده میشود.
به سختی شیب تند شن اسکی قبل از تیغه را پیمودیم… ارتفاع ۳۸۰۰ متر بود در سمت چپ یالی شروع می شد شیب تند و بازشن اسکی، در ابتدای این یال چیز عجیبی به چشم می خورد و آن هم عارضه طبیعی به شکل قلعه های تخریب شده به رنگ زرد.
مسئله ی مورد نظر ما نیز همین جمله ی بحث برانگیز و پرجاذبه می باشد. «چیز عجیبی به چشم می خورد و آن هم یک عارضه ی طبیعی به شکل قلعه های تخریب شده به رنگ زرد.»
که بعد از گذشت ۱۳۹ سال پس از هیأت «دکتر بروگش» مشاهده شده است به نظر میرسد این بخش از جبهه جنوب غربی، به ترتیبی دقیق قسمتی از همان مسیری است که دکتر «بروگش» و مینوتولی سفیر کشور پروس طی کرده اند منتهی طریق دره ی لار و در حقیقت انجمن بانوان مسیر دکتر بروگش را بازگشایی کرده اند و جالب این که اظهارات سهیلا تنباکوزاده همان گفته های دکتر یروگش است با کلماتی دیگر و تأیید نوشته های وی و این از محسنات گشایش مسیرهای نرفته است.
که گاه با پدیده های تازه روبه رو می گردد و همچنین استنباط می شود در طول تاریخ دماوند نوردی تا زمان ما این مسیر فقط در همین دوبار پیموده شده است حال که سرنخ جدیدی به دست آمده بایستی آن چنان مورد توجه باستان شناسات و اهل مکاشفه قرار گیرد، که شاید کشف مهمی به منصه ی ظهور برسد. در این باره شوق و انگیزه های دلگرم کننده ی دیگر نیز موجود است.
در تاریخ باستان شناسی و جغرافیایی در ایران، چهره دانشمند فرانسوی «ژاک دومرگان» از هیچ کس پوشیده نمیباشد نوشته ها و گفتار این کوه نورد شرق شناس، برای اهل فن حجت است، وی علاوه بر این که تا نزدیک قله در زمستان صعود کرد زوایای تاریک دماوند و گذشته های دور این گران کوه را در شرایطی سخت مورد مطالعه و کاوش قرار داد و نوشت:
«در دامنه های کوهستان دماوند، در دره ی لار نزدیک محمد آباد، در کناره راست دره، کوه بسیار بلندی یافته می شود که در محل «کوه گاوبندون» نام دارد، یکی از رودهای سیلابی که از این کوه سرازیر می شود به نام آب «پردومه» از حیث بازمانده های پیش از تاریخ که در ته نشست های آن یافت می شود در خور ملاحظه است…. در میان این ته نشست ها من همراه با تکه سنگ های شکسته ی بیشمار ابزارهای بدوی را که موضوع سخن ما است.
یافته ام این ابزارها همراه با استخوان های کمابیش حجیمی در توده ی خاک بستر رود پراکنده بودند استخوان ها چندان پوسیده بودند که نمیشد گمانی درباره ی اصل و منشای آن ها نمود ۰۰۰
ابزارهای سنگی تراشیده یی که من گرد آورده ام بسیار خشن است و نشان می دهد مردمی که در گذشته آن ها را تراشیده و به کار برده اند در تمدنی بسیار عقب مانده می زیسته اند نه تنها این ابزارها کم ترین اثری از صیقل ندارند بلکه خشن ترین و نخاله ترین انواع ابزارهای دوران چهارم (QUATERNAIRE) اروپا را به یاد می آوردند هر چند شکل عمومی آن ها با شکل نظایرشان که در دیگر منطقه ها کشف شده است تفاوت دارد.
تعیین قدمت ته نشست های آب «پردومه» بسیار دشوار است زیرا به هیچ وجه شبیه ی برای مقایسه وجود ندارد با وجود این، نمای خارجی عمومی آن ها به ظاهر ما را مجاز می سازد که آن ها را در شمار و ردیف لایه های سنگ ریزه های غلتان بدانیم که در فلات ایران حاوی بازمانده های سخت پوستان (PACHYDERME) بزرگ است… ابزارهای خشن یاد شده در بالا تنها ابزراهایی از این گونه است که تا کنون میان قفقاز و هندوستان یافته و دیده شده است. در سراسر رشته البرز گورهایی هست. ساکنان بومی این منطقه بارها مطالب را به تأکید به من گفته اند… این جا است که می بایست آثار قدیم ترین ساکنان ایران را جستجو کرد.

درباره ی ناحیه ی دماوند و آثار تاریخی آن دو مرگان می گوید نقش مهمی را که دماوند در تاریخ ایران ایفا کرده است می دانیم … در پای دماوند ار بخش باریک ولی ثروتمندی هست که در قسمت علیای آن، رینه و در قسمت سفلای آن وهنه جای دارد.
ناحیه ی رینه – وهنه بر دره ی لار میان گردنه ی امام زاده هاشم و گردنه های بند بریده واقع است این ناحیه به خودی خود واحد جغرافیایی حاصل خیزی است. کوه های سترگی مانند دماوند آن را فراگرفته اند و قله ی دماوند از جانب باختر مشرف بر آن است…. ویرانه هایی که در این ناحیه دیده می شود دلالت دارد بر این که ناحیه ی وهنه – رینه همیشه دارای اهمیت سوق الجیشی در خور ملاحظه یی بوده است.
فی الواقع چون مردم مازندران قومی سرکش و نافرمان بوده اند دره ی لار تنها جاده یی است، که یک سپاه بتواند برای رسیدن به فلات بپیماید و اگر کسی دهکده و هنه را اشغال کند، گردنه های بند بریده در واقع راه مزبور را سد می کند و بدینسان ارتفاعات شمالی و جنوبی در دست اشغال کنندگان ناحیه وهنه – رینه می باشد.
برای تقویت امکانات دفاعی طبیعی این ناحیه پیشنیان در نیمه راه یعنی دهکدهی و هنه و رینه بر روی صخره های عمودی، در مهمی ساخته بوده اند که امروزه ویرانه است و در محل ملاکلا یا ملاقلعه خوانده می شود. از بالای این دژ بر راه لار تسلط داشته اند از روی نمای عمومی این دژ به آسانی می توان دید که ساختمان های مختلف آن همه در یک دوره ساخته نشده اند یعنی بارها ویران شده و دوباره ساخته شده اند و آثار آتش سوزی ها و جنگ هنوز در آن جا باقی است.
من در ویرانه های این دژ، تکه سفالی شکسته یافته ام که امکان می دهد تا یکی از ادواری را که در مسکون بوده است تعیین کنم این تکه ها آوندهای سفالی لعابی ساسانی نما و نیز تکه های سفالی دیگری است، که محققاً از آن کوزه گران عرب در سده ی دوزادهم و سیزدهم میلادی است.
در نزدیکی در کناره ی چپ رود لار، خانه های زیرزمینی دیده می شود این دخمه ها در ته نشست های سفت شده ی رودخانه کنده شده است ولی هیچ چیز در آن ها نیست که بتوان قدمت شان را تخمین زد این زیرزمین ها در محل به کافر کولی معروف است؛ یعنی پناه گاه زیر زمینی کفار، و این نام گذاری خود دلیلی است بر این که زیر زمین ها متعلق به دوره یی بسیار قدیمی است.
در ساحل چپ رودخانه ی لار، در بالای راه کنونی هنوز بازمانده های راه بسیار قدیم تری که در صخره ی کوه تراشیده شده بوده است دیده می شود در کناره ی راست این مسیر آثار راه سازی دوره ی ساسانی دیده می شود… در سختترین نقطه ی راه معماران باستان تاق هایی که به صخرهی کوه تکیه داشته ساخته اند که جاده از روی این تاق ها میگذشته است هم چنین پیشینیان در کوه هایی که از دو طرف مشرف بر گردنه ها است دژهایی مخصوص نگهداری از تنگه ها ساخته بودند.
مرور یافته ها و بررسی های ژاک دومرگان نتیجه می دهد این ابز راهای بسیار خشن بلکه خشن ترین و نخاله ترین که تعیین قدمت آن ها بسیار دشوار است و تراشندگان آن ها در تمدنی بسیار عقب مانده می زیسته اند آیا متعلق به ساکنین همین نخستین دهکده ها و مجتمع های قومی در گدازه های دماوند نبوده است که دکتر «بروگش» و انجمن بانوان کوه نورد در فاصله ی ۱۳۹ ساله دو بار موضوع را گزارش کرده اند چنان چه نبوده است پس به چه زمانی و به کدامین انسان های دوران کهن کوهستان تعلق داشته است.
دو مرکان اظهار داشته: نقش مهمی را که دماوند در تاریخ ایران ایفا کرده همه می دانیم بلی می دانیم اما نه همه را و از جمله راز همین دهکده های زیر گدازه های آتشفشان نیمه خاموش دماوند است.
طبق بررسی های دکتر بربریان «مانوگ مانوگیان» جوان ترین فعالیت آتشفشان نیمه خاموش دماوند «گدازه های» دوران چهارم دماوند، به سن کمتر از ده هزار سال پیش به دره ی دلی چای رسیده و سبب بند آمدن دره و زایش دریاچه کوچک تری شده است که در روی نگاره ها دیده می شود.»
آیا دیوارها و دهکده ی گزارش شده توسط دکتر «بروگش» حدود ده هزار سال پیش در زیر همین گدازه ها مدفون شده اند، روشن است که دکتر بروگش و سهیلا تنباکوزاده، از نزدیک این پدیده ی عجیب را دیده و موضوع را گزارش کرده اند، دومرگان هم، به ابزارهای خشن این قوم دسترسی پیدا و به آن اشاره نموده است اما به هر جهت این راز سر به مهر مانند گذشته سربسته و نامکشوف چشم به راه کوشش مثمر ثمر جستجوگران اهل پژوهش و علاقه مند می باشد.
								
