اهمیت و جایگاه حکومت ایلامی در تاریخ ایران و خاورمیانه
ایلام، یکی از کهنترین تمدنهای خاورمیانه، نقشی بسیار مهم در شکلگیری تاریخ ایران باستان داشته است. تمدن ایلامی که از اوایل هزاره سوم پیش از میلاد در جنوب غربی فلات ایران، در مناطقی که امروز استانهای خوزستان، ایلام و بخشهایی از لرستان و کهگیلویه و بویراحمد را در بر میگیرد، شکل گرفت، یکی از نخستین حکومتهای منظم و متمرکز این سرزمین محسوب میشود. این تمدن، با وجود اینکه همواره در سایه همسایگان قدرتمندی مانند بینالنهرین قرار داشته است، توانست هویتی مستقل، پیچیده و پایدار ایجاد کند و در طول قرنها، تأثیرات شگرفی بر فرهنگ، هنر، زبان و سیاست منطقه داشته باشد. مطالعه حکومت ایلامی، نه تنها برای درک تاریخ سیاسی ایران، بلکه برای فهم تعاملات فرهنگی، اقتصادی و نظامی خاورمیانه باستان ضروری است.
محدوده جغرافیایی ایلام، که عمدتاً شامل دشتهای حاصلخیز خوزستان و کوههای زاگرس میشود، به ایلامیان امکان داد تا یک جامعه پایدار کشاورزی و شهری شکل دهند. این موقعیت جغرافیایی، با وجود دشواریهای طبیعی، مانند رودخانههای پرآب و زمینهای کوهستانی، فرصتهای بینظیری برای توسعه شهری، ساختار اداری متمرکز و رشد اقتصادی فراهم کرد. شهرهایی چون شوش، هفتتپه و آژیدر، نه تنها مراکز سیاسی و اقتصادی ایلام بودند، بلکه به عنوان مراکز فرهنگی و مذهبی نیز اهمیت داشتند و نقش کلیدی در تثبیت هویت ایلامی ایفا کردند.
یکی از ویژگیهای برجسته حکومت ایلامی، سازمان سیاسی و اجتماعی پیشرفته آن بود. ایلامیان موفق شدند نظامی حکومتی ایجاد کنند که در آن شاهان، به عنوان نماد قدرت مرکزی، با طبقات اشراف و روحانیان همکاری نزدیکی داشتند. این ساختار موجب شد تا ایلام بتواند هویت سیاسی و فرهنگی خود را در برابر فشارهای خارجی حفظ کند. خط ایلامی، که یکی از نخستین نمونههای نوشتارهای منظم در منطقه بود، نقش مهمی در ثبت قوانین، قراردادها و مناسبات دیپلماتیک ایفا میکرد و به عنوان یک ابزار کلیدی برای مدیریت حکومتی و ارتباط با دیگر تمدنهای همعصر به کار گرفته میشد.
حکومت ایلامی نه تنها در عرصه سیاسی و نظامی بلکه در حوزه فرهنگی نیز سرآمد بود. هنر ایلامی، شامل معماری کاخها و معابد، مجسمهسازی و سفالگری، نمایانگر پیشرفت فکری و هنری این تمدن است. آیینهای مذهبی ایلامیان، که با الهام از باورهای منطقهای و تاثیرپذیری از همسایگان شکل گرفته بود، پایههای فرهنگی جامعه را تقویت میکرد و انسجام اجتماعی را حفظ مینمود. مطالعه این ابعاد فرهنگی و مذهبی، امکان درک عمیقتری از زندگی روزمره، مناسبات اجتماعی و ارزشهای اخلاقی و معنوی مردم ایلام را فراهم میآورد.
تعاملات ایلام با سایر تمدنهای همعصر، از جمله بابل، آشور و شوش، نیز اهمیت ویژهای دارد. این روابط، که گاهی به شکل اتحاد و گاهی به صورت جنگ و رقابت تجلی پیدا میکرد، باعث شد ایلامیان نه تنها از فناوریها و دستاوردهای فرهنگی دیگران بهرهمند شوند، بلکه سیاست خارجی و دیپلماسی پیشرفتهای را تجربه کنند. همچنین، موقعیت جغرافیایی ایلام، پل ارتباطی بین فلات ایران و بینالنهرین، نقش حیاتی در توسعه تجارت، تبادل فرهنگی و انتقال تکنولوژیهای نوین داشت.
هدف این مقاله بررسی جامع حکومت ایلامی از زوایای مختلف است. در این پژوهش، تلاش میشود تا پیدایش و دوران اولیه ایلام، ساختار سیاسی و اداری، فرهنگ و هنر، روابط خارجی و نظامی، اقتصاد و زندگی روزمره و دلایل افول این حکومت، به تفصیل مورد تحلیل قرار گیرد. این بررسی، نه تنها به شناسایی دستاوردهای ایلامیان کمک میکند، بلکه اهمیت تاریخی این تمدن را در چارچوب گسترده تاریخ ایران و خاورمیانه نشان میدهد.
با وجود فشارها و تهدیدهای مکرر همسایگان قدرتمند، ایلامیان توانستند تمدنی پایدار و متمایز بسازند که میراث آن تا امروز در فرهنگ، هنر و زبان ایران قابل مشاهده است. شناخت حکومت ایلامی، به عنوان یک نمونه برجسته از تشکیل دولتهای اولیه در فلات ایران، امکان میدهد تا تاریخ سیاسی و اجتماعی این منطقه با دقت بیشتری تحلیل شود و پیوندهای فرهنگی و تاریخی میان تمدنهای ایران و خاورمیانه روشن گردد. مطالعه این حکومت، علاوه بر ارزش علمی، الهامبخش پژوهشهای بعدی درباره تمدنهای باستانی و ارتباطات بینالمللی آنها در عصر باستان است.
پیدایش و دوران اولیه ایلام
نام و هویت ایلام
واژه «ایلام» در منابع اکدی و سومری با عنوان “ایلامتو” (Elamtu) به معنی «سرزمین بلند» یا «سرزمین کوهها» آمده است. این نام به جغرافیای کوهستانی و زاگرس غربی اشاره دارد. در خود ایلام، واژه «هَلتَمتی» (Haltamti) به کار میرفت که به معنی «سرزمین خدایان» یا «سرزمین مقدس» دانسته شده است.
این نامها، هم بازتاب موقعیت جغرافیایی و هم جنبه مذهبی–فرهنگی ایلام هستند.کتیبههای اکدی نشان میدهند که حتی در دوران سارگون اکدی (۲۳۳۴–۲۲۷۹ پ.م.)، ایلام به عنوان یک سرزمین مستقل با ساختار حکومتی مشخص شناخته میشده است. سارگون در کتیبهای میگوید: «من ایلام را درهم شکستم و غنایمش را به اکد آوردم»؛ این نخستین سند کتبی از تقابل آشکار یک شاه ایلامی با قدرتهای بینالنهرین است.
ساختار حکومتی و اداری ایلام
ایلام، یکی از کهنترین تمدنهای خاورمیانه، از آغاز هزاره سوم پیش از میلاد در جنوب غربی ایران شکل گرفت و در طول قرنها، جایگاه ویژهای در تاریخ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطقه داشت. موقعیت جغرافیایی ایلام، شامل دشتهای حاصلخیز خوزستان، کوههای زاگرس و بخشهایی از لرستان و کهگیلویه و بویراحمد، زمینهای برای شکلگیری یک تمدن مستقل و پایدار فراهم کرد
۲. ساختار اداری
ایلامیان، به ویژه در دورههای میانه و نو، ساختار اداری پیچیده و سلسلهمراتبی ایجاد کردند. این سیستم، توانایی دولت در مدیریت منابع، جمعآوری مالیات و سازماندهی جامعه را افزایش میداد:
- دستگاه مرکزی: شاه به عنوان بالاترین مقام، تصمیمگیری نهایی در مسائل سیاسی، نظامی و اقتصادی را برعهده داشت. در زیر او، وزرای امور مالی، دادگستری و دیپلماسی فعالیت میکردند. اسناد کشفشده در شوش نشان میدهند که ایلامیان برای ثبت مالیات، قراردادها و آیینها از خط میخی ایلامی استفاده میکردند.
 - فرمانداران محلی: فرمانداران ایالتها و شهرها، مسئول جمعآوری مالیات، مدیریت زمینهای کشاورزی و حفظ امنیت منطقه بودند. آنها به شاه پاسخگو بودند و در صورت نیاز، نیروهای نظامی خود را برای دفاع از کشور به ارتش مرکزی اعزام میکردند.
 - نظام حقوقی: ایلامیان دارای قوانین و مقررات مدون بودند که شامل مسائل مالی، مالکیت زمین، روابط خانوادگی و جنایی میشد. نمونههایی از این قوانین در محوطه شوش و هفتتپه کشف شده است.
 - روحانیان و اداره معابد: روحانیان نقش مهمی در ساختار حکومتی ایلام داشتند. معابد، علاوه بر جایگاه مذهبی، نقش اقتصادی و فرهنگی نیز داشتند. معابد کنترل بخشی از زمینهای کشاورزی، کارگاهها و کارمندان را برعهده داشتند و با شاه همکاری نزدیکی برای حفظ نظم اجتماعی داشتند.
 
۳. طبقات اجتماعی
جامعه ایلامی، سلسلهمراتبی و متشکل از چند طبقه اصلی بود که هر کدام وظایف مشخصی داشتند:
- شاه و خانواده سلطنتی: بالاترین مقام سیاسی و مذهبی، مسئول اداره کشور و رهبری ارتش و مراسم مذهبی.
 - اشراف و بزرگان: نقش مشاور و فرمانده نظامی داشتند و با شاه همکاری میکردند.
 - روحانیان: اداره معابد، هدایت مراسم مذهبی و حفظ نظم اجتماعی برعهده آنها بود.
 - سربازان و کارمندان: سربازان، وظیفه دفاع از کشور و اجرای سیاستهای نظامی شاه را داشتند. کارمندان، مسئول ثبت مالیات، مدیریت زمین و ارتباطات اداری بودند.
 - کشاورزان و صنعتگران: پایه اقتصادی جامعه را تشکیل میدادند و محصولات کشاورزی، صنایع دستی و فلزکاری را تولید میکردند.
 
این تقسیمبندی، امکان مدیریت موثر جامعه و هماهنگی میان فعالیتهای اقتصادی، نظامی و مذهبی را فراهم میکرد.
۴. ارتش و توان نظامی
ایلامیان، برای حفظ امنیت داخلی و مقابله با تهدیدات خارجی، ارتشی سازمانیافته ایجاد کردند:
- سربازان حرفهای: شامل پیادهنظام، سوارهنظام و نیروی دریایی (در مناطق نزدیک رودخانهها) بودند.
 - فرماندهان نظامی: فرماندهان به شاه پاسخگو بودند و مسئول سازماندهی لشکرکشیها و دفاع از شهرها و مرزها بودند.
 - تجهیزات و فناوری نظامی: ایلامیان در ساخت سلاحهای فلزی، زره، ارابه جنگی و برجکهای دفاعی مهارت داشتند. همکاری با بینالنهرین و فناوریهای وارداتی، ارتش ایلام را تقویت میکرد.در نبرد با بابل (حدود ۱۱۵۰ پ.م.)، شاه ایلامی توانست بابل را فتح کند و مجسمه خدای مردوک را به شوش بیاورد؛ رویدادی که در کتیبههای بابلی و ایلامی ذکر شده است.
 
ارتش ایلام نه تنها نقش دفاعی داشت، بلکه در گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی و تثبیت قدرت شاهان، نقش حیاتی ایفا میکرد.
۵. مدیریت منابع اقتصادی
ایلامیان برای اداره کشور و تأمین نیازهای جامعه، سیستم اقتصادی و مدیریت منابع پیشرفتهای ایجاد کردند:
- کشاورزی و منابع طبیعی: مدیریت آب، زمینهای کشاورزی و منابع طبیعی به دقت انجام میشد. شاه و فرمانداران محلی مسئولیت جمعآوری مالیات از کشاورزی و توزیع منابع را برعهده داشتند.
 - صنایع دستی و تولیدات اقتصادی: فلزکاری، سفالگری، جواهرسازی و بافندگی، علاوه بر نیاز داخلی، برای تجارت با بینالنهرین و مناطق همسایه تولید میشد.
 - مالیات و تجارت: مالیاتها بر اساس محصولات کشاورزی، دامداری و تجارت وضع میشد و درآمد حاصل از آن، بخش عمده بودجه دولت را تشکیل میداد. مسیرهای تجاری ایلام، پل ارتباطی میان فلات ایران و بینالنهرین بودند و امکان تبادل فرهنگی و اقتصادی گسترده را فراهم میکردند.
 
۶. نقش شاهان در توسعه اداری و نظامی
شاهان ایلام، با تمرکز بر قدرت مرکزی، توانستند ساختار حکومتی و اداری خود را توسعه دهند و ایلام را به یک دولت منسجم و پایدار تبدیل کنند:
- کوتا و شilhak-Inshushinak: این شاهان در ایلام میانه، نه تنها قدرت نظامی و سیاسی را تثبیت کردند، بلکه توسعه شهرها، معابد و ارتش را در دستور کار قرار دادند.
 - توشپ-نینخته و اشنون-آن: در ایلام نو، این شاهان با تقویت ساختار اداری و مدیریت منابع، ایلام را به یکی از قدرتهای منطقهای خاورمیانه تبدیل کردند. آنها روابط دیپلماتیک و تجاری با آشور و بابل را برقرار کردند و هنر و معماری را رونق دادند.
 
شاهان ایلام، با هدایت دولت متمرکز و تعامل هوشمندانه با طبقات اجتماعی و فرماندهان نظامی، توانستند ثبات داخلی و نفوذ منطقهای خود را حفظ کنند.
ساختار حکومتی و اداری ایلام، نمونهای از دولتهای اولیه و متمرکز در تاریخ ایران باستان است. شاهان ایلام، با ایجاد سلسلههای قدرتمند، سازماندهی ارتش، مدیریت منابع اقتصادی و هماهنگی با طبقات اجتماعی و روحانیان، توانستند حکومت پایداری ایجاد کنند که هم در عرصه داخلی و هم در روابط خارجی موفق عمل نمود. این ساختار، زمینه را برای توسعه اقتصادی، فرهنگی و نظامی ایلام فراهم کرد و نقش مهمی در تثبیت هویت سیاسی و اجتماعی این تمدن داشت.
با شناخت ساختار حکومتی و اداری ایلام، میتوان درک بهتری از روابط خارجی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی این تمدن در دورههای بعد به دست آورد و تحلیل جامعتری از دوران شکوفایی و افول ایلام ارائه کرد.
برای تحلیل دقیقتر، تاریخ ایلام را میتوان به چهار دوره اصلی تقسیم کرد: نیاایلامی، ایلام باستان، ایلام میانه و ایلام نو.
۱. نیاایلامی (حدود ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پیش از میلاد)
نیاایلامی، نخستین مرحله شکلگیری ایلام به شمار میرود و ویژگی اصلی آن ظهور سکونتگاههای متمرکز و آغاز ساختارهای ابتدایی سیاسی و اجتماعی است. شواهد باستانشناسی از محوطههایی مانند شوش، چغازنبیل اولیه، هفتتپه و مارلیک نشان میدهند که مردم این دوره به کشاورزی، دامداری و صنایع دستی مشغول بودهاند.
- ساختار اجتماعی و سیاسی: در این دوره هنوز حکومت متمرکز شکل نگرفته بود. جامعه بر پایه خانوارها و قبیلهها سازماندهی شده بود و رهبری محلی توسط سران طایفهای انجام میگرفت. با این حال، نشانههایی از هماهنگی میان سکونتگاهها برای مدیریت منابع آب و زمینهای کشاورزی وجود دارد که میتوان آن را به عنوان آغاز شکلگیری دولتهای اولیه در نظر گرفت.
 - اقتصاد و معیشت: اقتصاد نیاایلامی مبتنی بر کشاورزی دیم و آبی، دامداری کوچک و صنایع دستی اولیه بود. ابزارهای سنگی و سفالهای ساده، نشاندهنده مهارتهای ابتدایی فنی مردم این دوره است. محصولات کشاورزی شامل غلات، حبوبات و میوهها بود و دامداری شامل گوسفند و بز بود.
 - فرهنگ و هنر: آثار این دوره شامل سفالهای ساده، مهرهای کوچک و مجسمههای ابتدایی است که نشاندهنده باورهای مذهبی و رسوم فرهنگی مردم است. در کنار آن، نخستین نشانههای معماری سازمانیافته، مانند سکونتگاههای محصور و دیوارهای حفاظتی دیده میشود.
 
نیاایلامی، با وجود ابتدایی بودن، زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را برای ورود به مرحله بعدی یعنی ایلام باستان فراهم کرد، که در آن دولتهای متمرکز و سلسلههای شاهی شکل گرفتند.
۲. ایلام باستان (حدود ۲۷۰۰–۱۵۰۰ پیش از میلاد)
دوره ایلام باستان، دوران شکلگیری حکومتهای متمرکز و ساختارهای شهری است. این دوره، مهمترین مرحله توسعه سیاسی و فرهنگی ایلام به شمار میرود و شامل ظهور شاهان و سلسلههای اولیه، شهرنشینی گسترده و ایجاد روابط با تمدنهای همسایه، به ویژه بینالنهرین، میشود.
- شهرها و مراکز سیاسی: شوش به عنوان مرکز اصلی سیاسی و فرهنگی ایلام باستان شناخته میشود. این شهر، محل استقرار شاهان و نخبگان سیاسی بود و نقش کلیدی در مدیریت کشور ایفا میکرد. هفتتپه، با معابد و کاخهای خود، مرکز فعالیتهای مذهبی و فرهنگی بود. شبکهای از شهرهای کوچک و متوسط، موجب هماهنگی و یکپارچگی سیاسی و اقتصادی شد.
 - سلسلههای شاهی: ایلام باستان با ظهور سلسلههای شاهی و متمرکز، قدرت سیاسی را به صورت پایدار تثبیت کرد. شاهان ایلام با همکاری اشراف و روحانیان، اداره کشور را برعهده داشتند. سیستم مالیاتی، سازمان ارتش و مدیریت منابع طبیعی، پایههای حکومت متمرکز را تشکیل میداد.
 - اقتصاد و تجارت: اقتصاد این دوره ترکیبی از کشاورزی، دامداری و صنایع دستی بود. ایلامیان در کشاورزی از روشهای نوین آبیاری استفاده میکردند و محصولات خود را به بازارهای بینالمللی مانند بینالنهرین صادر میکردند. فلزکاری، سفالگری و جواهرسازی نیز در این دوره رونق داشت و نشاندهنده پیشرفت فنی و اقتصادی بود.
 - فرهنگ و دین: ایلامیان باستان، نظام مذهبی پیچیدهای داشتند. پرستش ایزدان متعدد، برگزاری آیینها در معابد و نقش روحانیان در زندگی اجتماعی، از ویژگیهای برجسته این دوره است. هنر و معماری، شامل مجسمهها، نقش برجستهها و تزئینات کاخها، بازتابدهنده هویت فرهنگی و هنری جامعه بود.
 - روابط خارجی: ایلام باستان با تمدنهای همسایه، به ویژه سومر و اکد، روابط دیپلماتیک و تجاری برقرار کرد. این روابط موجب انتقال فناوری، فرهنگ و نوآوریهای سیاسی شد و در عین حال، ایلام توانست هویت مستقل خود را حفظ کند.
 
شاهان و سلسلههای مهم در ایلام باستان
الف) سلسله آوان (حدود ۲۶۰۰–۲۲۰۰ پ.م.)
- نخستین سلسله شناختهشده ایلامی است.
 - شاهانی چون پوزور-اینشوشیناک (Puzur-Inshushinak) از این سلسلهاند که اهمیت زیادی دارند. او توانست اتحادهایی با سومریان برقرار کند و در شوش کتیبههایی به زبان ایلامی و سومری بر جای گذاشت.
 - 

باقی مانده مجسمه پوزور اینشوشیناک که نام او و شرح فتوحاتش بر آن نقش بسته. منبع. ویکی پدیا  - پوزور-اینشوشیناک دستور داد لوحهای سنگی به خط ایلامی خطی ساخته شوند که از نخستین تلاشها برای ایجاد خط بومی در منطقه است.
 
ب) سلسله شیمَشکی (حدود ۲۲۰۰–۱۹۰۰ پ.م.)
- شاهانی چون کوتیر-نَهوُنده (Kutir-Nahhunte I) در این دوره میدرخشند.
 - او موفق شد با حمله به بینالنهرین، دولت سومری–اکدی را تضعیف کند. در کتیبههای بابلی آمده است که سپاه ایلامی حتی تا نینوا و بابل پیش رفت.
 
ج) جنگهای مهم این دوره
- نبردهای پیدرپی ایلامیان با اور سوم (سلسله سوم اور، ۲۱۱۲–۲۰۰۴ پ.م.).
 - در زمان شاه ایلامی کیدین-هوتَران (Kidin-Hutran)، ایلام توانست اور را شکست دهد و نفوذ خود را در بینالنهرین گسترش دهد.
 
۳. ایلام میانه (حدود ۱۵۰۰–۱۰۰۰ پیش از میلاد) عصر قدرت و شکوه
دوره ایلام میانه، مرحله تثبیت قدرت سیاسی و گسترش نفوذ فرهنگی و اقتصادی ایلام است. این دوره با تمرکز بیشتر بر ساختارهای دولتی، توسعه شهرها و تقویت روابط بینالمللی مشخص میشود.
- سلسلههای حاکم: در این دوره، شاهان ایلام قدرت مرکزی را تقویت کردند و سلسلههای متمرکز و قدرتمند بر منطقه حکومت میکردند. سلطنتهای محلی با پشتیبانی شاه، در توسعه شهرها، معابد و ارتش نقش داشتند.
 - اقتصاد و توسعه: اقتصاد ایلام میانه بر پایه کشاورزی پیشرفته، دامداری گسترده و تجارت بینالمللی قرار داشت. ایلامیان محصولات خود را از طریق مسیرهای تجاری به بینالنهرین و مناطق همسایه صادر میکردند. فلزکاری، به ویژه تولید ابزارهای نظامی و وسایل زینتی، رونق فراوان داشت و یکی از عوامل قدرت اقتصادی و نظامی ایلام بود.
 - فرهنگ و هنر: هنر ایلام میانه از نظر پیچیدگی و ظرافت به اوج رسید. کاخها و معابد با سنگ و آجر ساخته شدند و با نقوش برجسته و مجسمهها تزئین شدند. فعالیتهای مذهبی و آیینی، با وجود تأثیرپذیری از تمدنهای همسایه، هویت فرهنگی ایلام را حفظ کرد.
 - روابط خارجی و نظامی: ایلام میانه، با توجه به همجواری با آشور و بابل، تعاملات نظامی و دیپلماتیک گستردهای داشت. اتحادها، جنگها و قراردادهای این دوره، تجربه دیپلماسی پیشرفته و سازماندهی نظامی را برای ایلامیان فراهم کرد و جایگاه سیاسی ایلام را در منطقه تثبیت نمود.
 
الف) شاهان برجسته
- اونتَش-نَپیریشا (Untash-Napirisha): بنیانگذار شهر–معبد معروف چُغازَنبیل (دور-اونتاش). او در کتیبههایش خود را «محبوب خدای اینشوشیناک» مینامد. سیاست او تقویت مذهب و وحدت ایلام از طریق ساخت معابد بود.
سنگنگاره یادبود اونتاش ناپیریشا، از جنس ماسهسنگ، مربوط به ۱۳۴۰ تا ۱۳۰۰ پیش از میلاد، که در آن نقش زنی با دم ماهی دیده میشود که مارهایی در دست دارد. این ستون در سدهٔ دوازده پیش از میلاد از چغازنبیل به شوش آوردهشده و هماینک در موزه لوور قرار دارد. - شیلهاک-اینشوشیناک (Shilhak-Inshushinak): از شاهان جنگاور و قدرتمند. در کتیبههایش فهرستی از جنگهای پیروزمندانه علیه بابل و آشور ذکر شده است.
 
ب) نظام اداری در ایلام میانه
- این دوره شاهد توسعه دیوانسالاری بود. لوحهای کشفشده در شوش نشان میدهند که سیستم ثبت مالیات، توزیع غله و مدیریت زمینهای کشاورزی وجود داشته است.
 - فرمانداران محلی به نام «هَزَنو» در ایالات مختلف منصوب میشدند و به شاه گزارش میدادند.
 
ج) جنگها و اتحادها
- ایلام در این دوره با کاسیان بابل روابط نزدیکی برقرار کرد. ازدواجهای سیاسی بین خاندان سلطنتی ایلام و بابل رایج بود. برای نمونه، خواهر شاه ایلامی اونتَش-نپیریشا به عقد شاه بابل درآمد.
 - با وجود اتحادها، گاه جنگ نیز درمیگرفت. شیلهاک-اینشوشیناک در یکی از کتیبههای خود مینویسد: «سپاه من سرزمینهای بابل را در هم کوبید و پرچم ایلام را در آنجا برافراشتم.»
 
۴. ایلام نو (حدود ۱۰۰۰–۵۴۰ پیش از میلاد) دوران واپسین و افول
ایلام نو، مرحله اوج تمدن و قدرت سیاسی ایلام است. در این دوره، حکومت متمرکز، شهرها و ارتش قدرتمند، هنر و معماری شکوفا و روابط خارجی گسترده، ایلام را به یکی از بازیگران اصلی خاورمیانه باستان تبدیل کرد.
- ساختار سیاسی: شاهان ایلام نو قدرت مطلق داشتند و اداره کشور از طریق سیستم اداری منظم و سلسله مراتبی انجام میشد. فرمانداران محلی، که زیر نظر شاه فعالیت میکردند، مسئول جمعآوری مالیات، مدیریت منابع و حفظ امنیت بودند.
 - اقتصاد و بازرگانی: اقتصاد ایلام نو متنوع و پویا بود. کشاورزی پیشرفته، دامداری گسترده، فلزکاری، بافندگی و تولید سفالهای نفیس، بخشهای اصلی اقتصاد را تشکیل میداد. تجارت با بینالنهرین، آسیای میانه و خلیج فارس، ایلام را در شبکه تجاری گسترده منطقه قرار داد.
 - فرهنگ و دین: ایلام نو از نظر فرهنگی به اوج رسید. معابد عظیم، کاخها و نقش برجستهها بیانگر مهارتهای هنری و سازماندهی اجتماعی پیچیده بودند. دین، با تمرکز بر پرستش ایزدان متعدد و آیینهای مذهبی رسمی، در تثبیت قدرت شاه و انسجام جامعه نقش کلیدی داشت.
 - روابط خارجی و نظامی: ایلام نو، با قدرتهای منطقهای مانند آشور و بابل، روابط دیپلماتیک و نظامی پیچیدهای داشت. این دوره شاهد اتحادها، جنگها و گسترش نفوذ سیاسی ایلام در مناطق همجوار بود. توانایی نظامی و دیپلماسی هوشمندانه، ایلام را به عنوان یکی از قدرتهای مهم خاورمیانه مطرح کرد.
 
الف) پادشاهان برجسته
- هوتَلو-ناهوُنده (Hutelutush-Inshushinak): آخرین شاه مقتدر ایلام که با آشور جنگید.
 - در زمان او، ایلام در برابر حملات آشوربانیپال (شاه آشور، ۶۶۸–۶۲۷ پ.م.) مقاومت کرد، اما سرانجام شکست خورد. آشوربانیپال در کتیبههایش با غرور مینویسد: «شوش، شهر بزرگ مقدس، را ویران کردم، خدایانش را به آشور آوردم و ایلام را چون بیابان ساختم.»
 
ب) نظام اداری و معابد
- در ایلام نو، معابد بزرگ شوش و چغازنبیل همچنان مراکز اداری و اقتصادی بودند. روحانیان در کنار شاه اداره خزانه، زمینها و نیروی کار را در دست داشتند.
 - اسناد گلی بهدستآمده نشان میدهند که قراردادهای تجاری، ازدواجها و خرید و فروش زمینها ثبت میشده است.
 
ج) جنگهای پایانی
- در اواخر قرن هفتم پ.م.، ایلام گرفتار جنگهای پیاپی با آشور شد.
 - شکست نهایی در سال ۶۴۶ پ.م. اتفاق افتاد که آشوریان شوش را ویران کردند. با این حال، هویت ایلامی هرگز کاملاً نابود نشد و بعدها در ساختار فرهنگی و اداری شاهنشاهی هخامنشی تأثیرگذار باقی ماند.
 
دوران اولیه و تقسیمات تاریخی ایلام، نشاندهنده یک مسیر تکاملی منظم است: از نیاایلامی با جوامع ابتدایی و خودکفا، تا ایلام نو با حکومت متمرکز، ارتش قدرتمند، شهرهای پیشرفته و فرهنگ غنی. هر مرحله، با دستاوردهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، پایههای مرحله بعد را فراهم کرد و نشان میدهد که ایلامیان چگونه توانستند در برابر فشارهای منطقهای مقاومت کرده و تمدنی پایدار و مستقل بسازند. مطالعه این دورهها، اهمیت تاریخی و فرهنگی ایلام را به عنوان یکی از تمدنهای پیشگام خاورمیانه روشن میکند و زمینه را برای بررسی ساختار حکومتی و اداری آن در بخش بعدی فراهم میآورد.
بخش سوم: فرهنگ، دین و هنر ایلام
۱. دین و خدایان ایلامی
یکی از ارکان اساسی تمدن ایلام، دین و نظام اعتقادی پیچیده آن بود. برخلاف برخی تمدنهای بینالنهرین که خدایانشان غالباً چهرههای جهانی پیدا کردند (مانند انلیل و مردوک)، خدایان ایلام بیشتر ریشه در سنتهای بومی و کوهستانی زاگرس داشتند.
الف) خدایان بزرگ ایلام
- اینشوشیناک (Inshushinak): خدای بزرگ و حامی شهر شوش. او در بسیاری از کتیبهها به عنوان «خدای عدالت» و «داور روانها» شناخته میشود. در متون آمده که پس از مرگ، روح انسانها به حضور او برده میشد تا داوری شود. معابد شوش و زیگورات چغازنبیل به افتخار او ساخته شدهاند.
 - نَپیریشا (Napirisha): ایزد بزرگ کوهستانها و خدای آسمان. در کتیبههای اونتشنپیریشا، او «پدر خدایان» نامیده شده است.
 - کیرریرَشا (Kiririsha): ایزدبانوی مادر و همسر نپیریشا. او نماد باروری، زمین و زنانگی بود و در کنار اینشوشیناک مورد پرستش قرار داشت.
 - هومبان (Humban): خدایی که بعدها اهمیت زیادی یافت و به عنوان خدای پادشاهی و مشروعیت سلطنتی شناخته شد. شاهان ایلامی در کتیبههای خود تأکید میکردند که «به یاری هومبان» به سلطنت رسیدهاند.
 - پینیکیر (Pinikir): الههای مرتبط با ستارگان و آسمان شب، که برخی او را با ایشتار بابلی همسنگ میدانند.
 

ب) آیینها و معابد
- معابد ایلامی معمولاً به شکل زیگورات ساخته میشدند؛ معروفترین نمونه، چغازنبیل است که توسط شاه اونتشنپیریشا در قرن ۱۳ پ.م. برای اینشوشیناک ساخته شد. این معبد، با پنج طبقه و ارتفاع بیش از ۵۰ متر، از عظیمترین بناهای مذهبی جهان باستان است.
 - آیینها شامل قربانی حیوانات، نذرها، و جشنهای سالانه بود. در کتیبههای شوش اشاره شده که ایلامیان برای اینشوشیناک «گاو و گوسفند قربانی میکردند تا زمین و آسمان در آرامش باشند».
 
۲. هنر ایلامی
هنر ایلامی بازتابی از باورهای مذهبی، ساختار اجتماعی و روحیه جنگاورانه این قوم بود.
الف) مجسمهسازی و نقشبرجستهها
- مجسمههای ایلامی غالباً خدایان و شاهان را به تصویر میکشند. برای نمونه، مجسمه ناپیراسو (همسر اونتشنپیریشا) در شوش کشف شده که با وزن ۱۷۵۰ کیلوگرم از مفرغ ساخته شده و نمادی از قدرت و قداست است.

مجسمه ناپیر آسو که امروزه در موزه لوور نگهداری میشود. روی دامن حاشیهدار این مجسمه، نام ملکه و خدایان بزرگ شوش، اینشوشیناک به خط میخی ایلامی حک شده است.بر حاشیه دامن این تندیس و از زبان ملکه چنین آمده است:
من ناپیرآسو همسر اونتاش ناپیریشا هستم. هر کس که بخواهد مجسمهٔ مرا تصرف کند، هر کس که بخواهد آن را درهم بشکند، هر کس که این سنگنوشته را خراب کند یا نام مرا پاک کند، باشد که مورد غضب خدایان اینشوشیناک، نپ ایریشا و کیریریشا قرار گیرد و نام و نسلش از میان برداشته شود. - نقشبرجستهها در معابد و آرامگاهها، صحنههای آیینی، قربانی، و پیروزیهای نظامی را نشان میدهند.
 
ب) کولفرح؛ نماد هنر و مذهب ایلامی
محوطه کولفرح (Kool Farah) در نزدیکی ایذه، یکی از مهمترین آثار هنری و مذهبی ایلام است. در این مکان شش نقشبرجسته عظیم بر صخرهها حکاکی شدهاند که صحنههای مذهبی و آیینی را نشان میدهند.
- در یکی از نقشها، شاه ایلامی همراه با روحانیان و درباریان دیده میشود که در برابر خدایان قربانی میکنند.
 - در نقش دیگر، صف طولانی مردم که هدایا و قربانیها (مانند گاو و گوسفند) را حمل میکنند، دیده میشود. این نشاندهنده اهمیت آیینهای جمعی و مشارکت مردم در مراسم مذهبی است.
 - کولفرح نمونهای روشن از ترکیب هنر، مذهب و قدرت سیاسی در ایلام است.
 
ج) سفالگری و فلزکاری
- سفالهای ایلامی، با نقوش هندسی و گیاهی، هم کاربرد روزمره داشتند و هم آیینی.
 - فلزکاری پیشرفته بود؛ از مفرغ برای ساخت شمشیر، کلاهخود و پیکرههای آیینی استفاده میشد. نمونههای زیادی از این آثار در شوش و هفتتپه کشف شدهاند.
 
۳. هنر ایلامی و تأثیر آن بر دورههای بعد
ایلام با وجود سقوط در برابر آشوریان، میراث هنری و مذهبی خود را به تمدنهای بعدی منتقل کرد.
الف) تأثیر بر هخامنشیان
- خط ایلامی در دوره هخامنشی به عنوان یکی از سه خط رسمی (در کنار فارسی باستان و اکدی) به کار رفت. بسیاری از کتیبههای داریوش و خشایارشا در بیستون و تخت جمشید به ایلامی نوشته شدهاند.
 - ساختار زیگورات ایلامی در چغازنبیل الهامبخش معماری تخت جمشید و پاسارگاد بود. بهویژه، ترکیب پلهای–سکوئی بناها، ریشه در سنت ایلامی داشت.
 - ایزد هومبان که خدای مشروعیت پادشاهی بود، در آیین شاهی هخامنشی نیز انعکاس یافت. شاهان هخامنشی در کتیبههای خود از «فرّه ایزدی» یاد میکنند که ریشه در سنت ایلامی دارد.
 
ب) پیوند با هنر محلی ایران
نقوش آیینی کولفرح و شوش، سنت نقشبرجستهسازی را در ایران نهادینه کردند؛ سنتی که در دوره هخامنشی به اوج رسید (نقشبرجستههای تخت جمشید).
۴. جامعه و فرهنگ روزمره
فرهنگ ایلام تنها محدود به شاهان و معابد نبود؛ زندگی روزمره مردم نیز بازتابی از باورها و هنرشان بود.
- موسیقی جایگاه ویژهای داشت. در یکی از نقشبرجستههای کولفرح نوازندگانی دیده میشوند که با سازهای زهی و بادی، مراسم مذهبی را همراهی میکنند. این سندی نادر از موسیقی باستانی ایران است.
 - جشنهای کشاورزی و برداشت محصول، با آیینهای مذهبی پیوند داشت.
 - زنان در ایلام جایگاه بالایی داشتند؛ نمونه بارز آن ملکه ناپیراسو است که مجسمهاش یکی از بزرگترین آثار فلزی جهان باستان است.
 
۵. نمونههای عینی و شواهد باستانشناسی
- چغازنبیل (دور-اونتاش): شاهکار مذهبی ایلامی، نشانگر تلفیق دین و معماری.
 - کولفرح: نقشبرجستههای آیینی و اجتماعی.
 - مجسمه ناپیراسو: نماد جایگاه زنان و قدرت سلطنت.
 - کتیبههای شوش: اسناد اداری و مذهبی که نقش روحانیان و معابد را روشن میکنند.
 
بنابراین دین و هنر ایلام دو ستون اصلی فرهنگ این تمدن بودند. خدایانی چون اینشوشیناک، نپیریشا و کیریریشا، با معابد عظیم و آیینهای باشکوه، هویت ایلام را ساختند. هنر ایلامی، از نقشبرجستههای کولفرح تا زیگورات چغازنبیل، نه تنها بازتاب باورهای مذهبی و قدرت سیاسی بود، بلکه میراثی ماندگار برای تاریخ ایران به جا گذاشت. هخامنشیان این میراث را ادامه دادند و به شکلی جهانیتر و باشکوهتر در تخت جمشید و پاسارگاد به نمایش گذاشتند.
۶. آیینهای خاص در دین و فرهنگ ایلام
الف) قربانی انسانی
- شواهدی از قربانی انسانی در ایلام وجود دارد، گرچه گستردگی آن همچنان مورد بحث پژوهشگران است.
 - در کتیبههای شوش و نقشبرجستههای کولفرح، صحنههایی دیده میشود که نشانگر قربانی انسانی در آیینهای ویژه است. پژوهشگران برخی از این تصاویر را چنین تفسیر کردهاند که در شرایط بحرانی، مانند خشکسالی یا تهدید دشمن، ایلامیان برای جلب رضایت خدایان به قربانی کردن انسانها (معمولاً اسیران جنگی) دست میزدند.
 - آشوریان در متون خود، ایلامیان را به «قربانی کردن زندانیان» متهم میکردند. این میتواند بازتابی از واقعیت یا بخشی از تبلیغات سیاسی باشد.
 
ب) آیینهای کشاورزی و باروری
- کشاورزی ستون اقتصاد ایلام بود و جشنهای مربوط به کشت و برداشت محصول اهمیت زیادی داشتند.
 - در جشنهای بهاری، نذر و قربانی حیوانی برای کیرریشا (ایزدبانوی زمین و باروری) انجام میشد. شواهدی از این آیینها در لوحهای اداری شوش وجود دارد که در آنها مقادیر غله، دام و نوشیدنی برای جشنهای مذهبی ثبت شده است.
 - در پایان فصل برداشت، جشن بزرگی برگزار میشد که شامل موسیقی، رقص و تقسیم نذورات بین مردم بود. این آیینها شباهتهایی با جشنهای نوروزی در دورههای بعد دارد.
 
ج) آیین مرگ و دنیای پس از مرگ
- ایلامیان باور داشتند که پس از مرگ، روح به نزد اینشوشیناک برده میشود تا داوری شود.
 - در گورستانهای ایلامی مانند هفتتپه، اجساد همراه با ظروف سفالی، جواهرات و اشیای روزمره دفن میشدند. این نشان میدهد که آنان به زندگی پس از مرگ باور داشتند.
 - آیینهای خاکسپاری با موسیقی و قربانی همراه بود؛ در نقشبرجستههای کولفرح صحنههایی دیده میشود که گروهی با سازهای بادی و زهی در مراسم شرکت میکنند.
 
د) موسیقی در آیینها
- کولفرح مهمترین سند ما درباره موسیقی ایلام است. در یکی از نقشبرجستهها، نوازندگانی دیده میشوند که در کنار صف قربانیان ساز میزنند. سازهایشان شامل نوعی چنگ و ساز بادی است.
 - موسیقی نقش دوگانه داشت: از یک سو برای آرامش و نیایش خدایان، و از سوی دیگر برای تهییج جمعیت در آیینهای بزرگ.
 - این سنت موسیقایی بعدها در تمدنهای ایرانی ادامه یافت؛ میتوان آن را نیاکان موسیقی آیینی در ایران دانست.
 
هـ) آیینهای سلطنتی
- شاهان ایلامی مشروعیت خود را از خدایان میگرفتند. در مراسم تاجگذاری، شاه در برابر مجسمه یا معبد خدای هومبان یا اینشوشیناک سوگند وفاداری یاد میکرد.
 - در کتیبههای اونتشنپیریشا آمده: «هومبان مرا برگزید تا ایلام را فرمانروایی کنم.» این نشان میدهد که شاه خود را نماینده مستقیم خدایان روی زمین میدانست.
 - بخشی از آیین سلطنتی، ساخت معابد و وقف اموال به خدایان بود. چغازنبیل بهترین نمونه از این آیین است، که نه تنها بنا بود بلکه یک مراسم مذهبی و سیاسی بزرگ نیز محسوب میشد.
 
۷. جایگاه آیینها در هنر و جامعه
- آیینها و هنر ایلامی جداییناپذیر بودند. نقشبرجستههای کولفرح در واقع ثبت دائمی همین آیینها روی سنگاند.
 - هنر ایلامی کارکردی آیینی داشت: از مجسمههای خدایان گرفته تا سفالهای نذری.
 - مردم عادی هم در این آیینها نقش داشتند؛ صف طولانی هدیهآوران در کولفرح نشان میدهد که آیینها یک تجربه جمعی بودند، نه صرفاً سلطنتی.
 
بخش چهارم: اقتصاد، تجارت و روابط بینالمللی ایلام
۱. بنیانهای اقتصادی ایلام
اقتصاد ایلام از ترکیب کشاورزی، دامداری، صنایع دستی و تجارت شکل گرفته بود.
- کشاورزی: دشتهای خوزستان با رودخانههای کارون، کرخه و دز، از حاصلخیزترین مناطق باستانی بودند. کتیبههای شوش اشاره دارند که غلات (جو، گندم) و محصولات باغی (خرما، انگور) تولید و بخشی به عنوان مالیات به انبارهای دولتی سپرده میشد.
 - دامداری: گلههای بزرگ گاو، گوسفند و بز علاوه بر خوراک، منبع پشم، شیر و چرم بودند. در لوحهای اقتصادی شوش، تعداد دقیق دامها برای نذورات مذهبی ثبت شده است.
 - صنایع: فلزکاری (مفرغ و بعدها آهن)، سفالگری، جواهرسازی و پارچهبافی مهمترین تولیدات بودند. نمونه بارز، مجسمه مفرغی ملکه ناپیراسو و ظروف فلزی هفتتپه است.
 
این پایه اقتصادی به ایلام امکان داد هم از نظر درونی خودکفا باشد و هم مازاد تولیدش را در تجارت بینالمللی به کار بگیرد.
۲. تجارت و مسیرهای بازرگانی
الف) ارتباط با بینالنهرین
بینالنهرین (سومر، اکد، بابل و آشور) مهمترین شریک و گاه دشمن ایلام بود.
- مسیر اصلی تجارت، از شوش به بینالنهرین میرفت و کالاهایی چون چوب، سنگهای نیمهقیمتی، فلزات، سفال و منسوجات جابهجا میشد.
 - در مقابل، ایلامیان از بینالنهرین جو، روغن، شراب، ابزار برنزی و کالاهای لوکس میگرفتند.
 - کتیبههای اکدی بارها از پرداخت «خراج ایلام» به سارگون و جانشینانش سخن گفتهاند.
 
ب) ارتباط با شرق ایران
ایلام پل ارتباطی غرب و شرق ایران بود.
- در شهر سوخته (سیستان)، مهرها و اشیای ایلامی کشف شدهاند که نشاندهنده تبادل فرهنگی–اقتصادیاند.
 - در جیرفت (کرمان)، ظروف سنگی کلوریتی با نقوش ایلامی یافت شدهاند. برخی محققان معتقدند جیرفت در هزاره سوم پ.م. یکی از مراکز مهم تجارت بین ایلام و هند بوده است.
 
- ارتباط با شهداد (کرمان) هم دیده میشود؛ در این محوطه، اشیای فلزی و سفالی مشابه یافتههای ایلامی کشف شدهاند.
 
این شواهد نشان میدهد که ایلام تنها محدود به غرب ایران نبود بلکه بخشی از شبکه بزرگ تجاری از سند تا بینالنهرین را در دست داشت.
ج) مسیرهای دریایی
شواهدی از تجارت ایلامیان با سواحل خلیج فارس وجود دارد.
- در متون سومری و اکدی از سرزمینی به نام دلمون (بحرین امروزی) و ماگان (عمان) یاد میشود که شریک تجاری ایلام و بینالنهرین بودند.
 - ایلامیان احتمالاً با بهرهگیری از رودخانه کارون و اروند به خلیج فارس دسترسی داشتند و کالاهایی چون چوب، سنگ لاجورد (از بدخشان افغانستان) و صدف را مبادله میکردند.
 
۳. جنگها و تأثیر آنها بر اقتصاد و روابط خارجی
جنگ در تاریخ ایلام نه تنها جنبه سیاسی داشت بلکه مسیر تجارت و اقتصاد را نیز تعیین میکرد.
الف) جنگ با سومر و اکد
- نخستین درگیریها در زمان سارگون اکدی (۲۳۳۴–۲۲۷۹ پ.م.) رخ داد. او در کتیبهای میگوید: «ایلام را درهم کوبیدم و غنیمتهایش را به اکد آوردم.»
 - شاه ایلامی پوزور-اینشوشیناک بعدها تلاش کرد استقلال ایلام را بازگرداند. او ضمن ایجاد خط ایلامی خطی، بر شوش تسلط کامل یافت و خود را پادشاه مستقل معرفی کرد.
 
ب) جنگ با اور سوم
- در زمان سلسله سوم اور (۲۱۱۲–۲۰۰۴ پ.م.)، ایلام بارها با شاهان سومری درگیر شد.
 - کیدین-هوتَران (شاه ایلامی) در کتیبهها به عنوان کسی شناخته شده که سپاهش تا قلب بینالنهرین پیش رفت. این جنگها باعث انتقال غنایم و بردگان به ایلام شد و اقتصاد آن را تقویت کرد.
 
ج) جنگهای ایلام میانه با بابل
- در زمان کوتیر-ناهونته (Kutir-Nahhunte II) و سپس شیلهاک-اینشوشیناک، ایلام توانست بابل را شکست دهد.
 - کتیبه بابلیان میگوید: «ایلامیان به بابل آمدند و خدای مردوک را ربودند.» این اشاره به واقعه تاریخی مهمی است که مجسمه خدای بابل به شوش منتقل شد و چندین دهه آنجا ماند. این رویداد نه تنها ضربهای سیاسی بود بلکه نشانه برتری مذهبی–اقتصادی ایلام بر بابل بود.
 
د) جنگهای ایلام نو با آشور
- در قرن هفتم پ.م.، ایلام درگیر جنگهای خونین با آشور شد.
 - هوتَلو-ناهونته و جانشینانش بارها با آشوربانیپال جنگیدند. سرانجام در ۶۴۶ پ.م. شوش ویران شد. کتیبه آشوربانیپال میگوید: «شوش را چون طوفان ویران کردم، خدایان و گنجینههایش را به آشور آوردم.»
 - این جنگها پایان استقلال ایلام بود، اما حتی پس از سقوط، ساختار اقتصادی و فرهنگیاش در هخامنشیان ادامه یافت.
 
۴. کتیبهها و اسناد تجاری
- لوحهای شوش: اسناد اقتصادی–اداری فراوانی از شوش کشف شده که شامل قراردادهای تجاری، ثبت مالیات، اجاره زمین و تبادل کالا هستند.
 - کتیبههای اونتَش-نپیریشا: در چغازنبیل، او بارها از نذر کالاها، دامها و غله به خدایان سخن میگوید. این نشان میدهد که اقتصاد و مذهب درهم تنیده بودند.
 - کتیبههای آشوری و بابلی: بسیاری از اطلاعات ما درباره روابط ایلام از همین منابع خارجی است. آنها بارها از فرستادن «خراج ایلام» یا «غارت ایلام» یاد میکنند.
 
۵. ارتباط با تمدنهای شرق ایران
الف) شهر سوخته (سیستان)
- در شهر سوخته مهرهایی با سبک ایلامی پیدا شدهاند.
 - تحلیلهای دیانای روی اجساد این محوطه نشان دادهاند که بخشی از جمعیت ارتباط ژنتیکی با فلات غربی (ایلام و لرستان) داشته است.
 
ب) جیرفت (کرمان)
- اشیای سنگی جیرفت با نقوش حیوانی–اسطورهای شباهت زیادی به هنر ایلامی دارد.
 - پژوهشگران معتقدند که جیرفت مرکز تولید ظروف لوکس بود که از طریق ایلام به بینالنهرین صادر میشد.
 
ج) شهداد (کرمان)
- اشیای فلزی و سفالی شهداد مشابه آثار ایلامیاند. برخی لوحها نشان میدهند که کالاهایی چون مس و سنگ از این منطقه به غرب ایران میرفت.
 
این ارتباطها نشان میدهد که ایلام بخشی از یک شبکه تجاری وسیع از سند، بلوچستان، کرمان، فارس، خوزستان تا بینالنهرین بوده است.
۶. نقش جنگ و تجارت در شکلگیری هویت ایلام
ایلامیان با ترکیب جنگ و تجارت توانستند هم ثروت و هم مشروعیت به دست آورند.
- جنگها، غنایم و اسیران را به ایلام آوردند.
 - تجارت، مواد اولیه و کالاهای لوکس را وارد میکرد.
 - مذهب، این فعالیتها را توجیه میکرد؛ شاهان خود را نمایندگان خدایان میدانستند و غنایم را به معابد تقدیم میکردند.
 
اقتصاد و تجارت ایلام در بستر یک جغرافیای استراتژیک شکل گرفت. از دشتهای خوزستان تا کوههای زاگرس و سواحل خلیج فارس، ایلام پل ارتباطی تمدنهای شرق و غرب بود.
- جنگها با سومر، اکد، اور، بابل و آشور مسیر تجارت و سیاست را تعیین میکردند.
 - کتیبهها و لوحهای شوش نشاندهنده یک نظام اداری پیشرفته برای ثبت معاملاتاند.
 - ارتباط با شهر سوخته، جیرفت و شهداد ثابت میکند که ایلام بخشی از یک شبکه جهانی باستانی بود که تا هند و آسیای میانه امتداد داشت.
 
اگرچه ایلام در قرن هفتم پ.م. سقوط کرد، اما میراث اقتصادی و بازرگانیاش در شاهنشاهی هخامنشی ادامه یافت و آنها از تجربه ایلام در اداره تجارت جهانی خود بهره گرفتند.
کالاها و مبادلات تجاری ایلام
۱. کالاهای صادراتی ایلام
ایلامیان به دلیل موقعیت جغرافیایی ممتازشان، به منابع گوناگونی دسترسی داشتند. بسیاری از این کالاها یا در خود ایلام تولید میشدند یا از شرق ایران وارد و از طریق شوش به بینالنهرین صادر میگردیدند.
الف) سنگ لاجورد
- منشأ: لاجورد از معادن بدخشان (افغانستان امروزی) استخراج میشد.
 - مسیر: از طریق بلخ و هرات به جیرفت و سپس به ایلام میرسید.
 - مصرف: در ساخت مهرهای استوانهای، زیورآلات، مجسمههای کوچک و تزئینات معابد استفاده میشد.
 - شواهد: در شوش و چغازنبیل، قطعات لاجوردی کشف شده که نشان میدهد ایلام مرکز اصلی توزیع این سنگ در غرب آسیا بوده است.
 
ب) فلزات (مس و مفرغ)
- مس عمدتاً از معادن کرمان (شهریاری، سرچشمه) و لرستان به ایلام منتقل میشد.
 - ایلامیان استادان هنر مفرغکاری بودند. آثار مفرغی لرستان که امروزه شهرت جهانی دارند، بخشی از سنت فلزکاری ایلامی محسوب میشوند.
 - ظروف، مجسمهها، اسلحه و زیورآلات مفرغی به بابل، آشور و حتی آناتولی صادر میشدند.
 
ج) سنگهای کلوریتی (ظروف جیرفت)
- ظروف سنگی کلوریتی با نقوش حیوانات اسطورهای از جیرفت به ایلام منتقل میشد.
 - ایلامیان این ظروف را در شبکه تجاری خود به بینالنهرین صادر میکردند.
 
د) محصولات کشاورزی
- غلات: جو و گندم مازاد، بخشی از صادرات به بینالنهرین بود.
 - خرما: خوزستان باستان به دلیل اقلیم گرم، تولیدکننده خرما بود. الواح شوش بارها به مالیات خرما اشاره میکنند.
 - شراب و انگور: دامنههای زاگرس محل پرورش تاکستانها بود. در متون آشوری از «شراب ایلامی» یاد شده است.
 
هـ) منسوجات و صنایع دستی
- زنان ایلامی در بافت پارچههای پشمی و کتانی نقش مهمی داشتند.
 - برخی الواح شوش لیست دقیق پارچههایی را نشان میدهند که به عنوان هدیه دیپلماتیک یا کالای تجاری به بابل فرستاده شدهاند.
 
۲. کالاهای وارداتی به ایلام
ایلام تنها صادرکننده نبود، بلکه بسیاری از کالاها را نیز وارد میکرد:
- چوبهای مرغوب: از دلمون (بحرین) و سرزمین ماگان (عمان) وارد میشدند. چوب برای ساخت معابد، کشتی و کاخها اهمیت داشت.
 - سنگهای قیمتی دیگر: عقیق، فیروزه و کارنلین از شرق ایران و هند وارد میشدند.
 - ادویه و عطرها: شواهد غیرمستقیم نشان میدهد که از هند و عمان عطر و روغنهای خوشبو به ایلام میرسید.
 - کالاهای لوکس بینالنهرین: مانند جواهرات ساختهشده، مهرهای حکاکیشده و ابزار مذهبی.
 
۳. بازرگانی دریایی و مسیر خلیج فارس
رودخانه کارون ایلام را به خلیج فارس متصل میکرد. از آنجا:
کشتیها به سمت دلمون (بحرین)، ماگان (عمان) و حتی سرزمینهای دورتر چون هند حرکت میکردند.الواح سومری و اکدی از این مسیر دریایی یاد کردهاند و ایلام به عنوان یکی از حلقههای اصلی این شبکه دریایی شناخته میشد.به احتمال زیاد ایلامیان علاوه بر تجارت زمینی، نقش واسطهای در انتقال کالاهای دریایی هم داشتند.
۴. اقتصاد مذهبی و نقش معابد
بخش مهمی از اقتصاد ایلام در دست معابد و روحانیون بود:
شاهان ایلامی کالاها را به عنوان نذورات به خدایان پیشکش میکردند.در چغازنبیل، کتیبههای اونتَش-نپیریشا نشان میدهد که او مقادیر زیادی غله، شراب و دام به معبد اهدا میکرد.معابد به نوعی مراکز انبار و توزیع کالا بودند و همین امر باعث شد اقتصاد ایلام جنبهای مذهبی و دولتی پیدا کند.
۵. زنان و نقش آنها در اقتصاد
لوحهای شوش اسامی زنان زیادی را در فعالیتهای اقتصادی ثبت کردهاند:
- برخی از آنها سرپرست کارگاههای بافندگی بودند.
 - زنان اشرافی در مالکیت زمین و تجارت مشارکت داشتند.
 - ملکهها نیز گاه در کتیبهها به عنوان اهداکننده کالا به معابد ذکر شدهاند (نمونه بارز، ملکه ناپیراسو که مجسمه مفرغی او در شوش پیدا شده).
 
۶. تاثیر تجارت ایلام بر فرهنگ و تمدنهای همجوار
- ایلامیان با انتقال کالاها، ایدهها و نمادهای مذهبی را هم جابهجا میکردند.
 - در شهر سوخته، نقش مهرهای ایلامی دیده میشود.
 - در بابل، برخی از خدایان ایلامی (مثل پینیکیر) مورد پرستش قرار گرفتند.
 - در هنر آشوری، نفوذ سبک ایلامی بهویژه در نقوش حیوانی و فلزکاری دیده میشود.
 
پیامد: این مبادلات باعث شد ایلام پلی فرهنگی–اقتصادی بین شرق و غرب باشد و میراث آن بعدها به هخامنشیان منتقل شد.
بخش پنجم: افول و سقوط ایلام
مقدمهای بر دوران افول ایلام
ایلامیان از هزاره سوم تا اواسط هزاره نخست پیش از میلاد در زاگرس و دشت خوزستان حکومتی قدرتمند داشتند. اما از قرن هشتم پ.م. به بعد، نشانههای ضعف و فروپاشی در ساختار سیاسی و اجتماعی آنان آشکار شد. ایلام دیگر آن اتحاد یکپارچه دوران اونتَشنَپیریشا یا شیلهاک-اینشوشیناک را نداشت، بلکه به ایالات کوچک و پادشاهیهای پراکنده تقسیم شده بود. این چندپارگی، همراه با فشار قدرتهای بزرگ منطقهای مثل آشور و بابل، در نهایت به نابودی این تمدن انجامید.
در سدههای پایانی حیات سیاسی ایلام، روندی تدریجی اما پایدار از تضعیف ساختارهای حکومتی و اجتماعی رخ داد که زمینه را برای فروپاشی نهایی فراهم آورد. در نگاه نخست، باید تأکید کرد که ایلام هرگز یک دولت کاملاً متمرکز و یکپارچه در معنای مدرن آن نبود؛ سرزمین ایلام همواره شبکهای از مراکز شهری و ایالات محلی را دربر میگرفت که هر یک بر پایه سنتها، خاندانهای محلی و قدرت معبدی خود عمل میکردند.
این ساختار فدرالی در روزگار ثبات میتوانست مزیت باشد، اما هنگامی که فشارهای بیرونی و درونی فزونی گرفت، به بزرگترین نقطهضعف ایلام تبدیل شد. در همین دورههای آخر، رقابت میان خاندانهای محلی برای تصاحب کرسی سلطنتی شدت یافت؛ جانشینی غالباً با سازوکارهای ناسالم ــ کودتا، ائتلافهای موقت و مداخلات نظامی ــ تعیین میشد و این امر انسجام سیاسی را رو به افول نهاد.
جنگ ها
از منظر اقتصادی، جنگهای طولانیمدت و مکرر با همسایگان قدرتمند، منابع جامعه را تحلیل برد. ایلام که برای حفظ جایگاهش ناگزیر بود هم تجارت را کنترل کند و هم نیرنگهای دیپلماتیک و نظامی را بیاموزد، در نهایت بار مالی زیادی را روی دوش کشاورزان و پیشهوران گذاشت.
اعتراضها و نارضایتیهای محلی، نشانههایی از فشار بر تودهها بود: افزایش مالیاتها، مطالبه نذرهای سنگین از سوی معابد و الزام جامعه به تأمین منابع برای جنگافزار و پرداخت غرامت ــ همه و همه پایههای نارضایتی اجتماعی را تقویت کردند. پژوهشهای باستانشناسی و بررسی لوحهای اقتصادی حاکیاند که در دهههای آخر، ذخایر معابد کاهش یافته و توزیع منظم غله و پرداخت مزدها دچار اخلال شده بود؛ وضعیتی که عملکرد دیوانی و نظامی را نیز تضعیف میکرد.
نقش رو حانیون
نقش روحانیان و معابد در ساختار ایلامی دو وجه داشت: از یک سو این نهادها مرکز مشروعیت و همبستگی اجتماعی بودند، از سوی دیگر مالکیت گسترده زمین و کنترولات اقتصادی معابد گاهی با منافع طبقات تولیدی در تضاد قرار میگرفت.
در زمانی که دولت برای جبران هزینههای دفاعی بر معابد فشار میآورد یا معابد خود سهم بیشتری از تولید را برای حفظ مناسک میخواستند، فیالواقع حلقههای تولیدی جامعه تحت فشار قرار میگرفتند و توان بازتولید اقتصادی کاهش مییافت. چنین وضعیتی احتمالاً هم به فرسایش پایگاه اقتصادی دولت و هم به کاهش مشروعیت سیاسی انجامید.
قدرت گیری دیگر حکومتها
در سطح بینالملل، جابهجایی توازن قوای منطقهای نیز به زیان ایلام تمام شد. آشور که از قرن نهم و بهویژه قرن هفتم پیش از میلاد در مسیر تبدیل شدن به نیرویی امپراتوری قرار گرفته بود، با ارتشهای منظم، تاکتیکهای محاصره و نیروی مهندسی نظامی توانست فشار فزایندهای بر همسایگان وارد سازد. برخوردهای نظامی پیدرپی میان ایلام و آشور در نهایت ایلام را تا مرز فروپاشی برد.
در این دوره نام شاهانی چون هومبان-هالتش دوم و سپس هومبان-هالتش سوم به چشم میخورد که تلاش کردند با مقاومت نظامی و دیپلماتیک این پیشروی را مهار کنند؛ اما مقابله با ماشین نظامی آشور و سیاست ویرانگر فرمانروایانی چون آشوربانیپال دشوار بود.
منابع آشوری (که گرچه ذاتاً جانبدارانهاند) گزارش میدهند که لشکرکشیهای این امپراتوری به شهرهای ایلامی، چنانکه در حملات منجر به ویرانی شوش آمده، ضربات جبرانناپذیری به اقتصاد و روحیه عمومی وارد آورد.
سقوط شوش
سقوط شوش در میانه دههٔ ۶۴۰ پیش از میلاد (گاه سالهای ۶۴۶–۶۴۰ پ.م. ذکر میشود) نقطهٔ اوجی بود که زخمهای انباشتهٔ ایلام را نمایان ساخت؛ معابد غارت شدند، اسناد و خزائن تلف گردید و شمار قابل توجهی از مردم کشته یا اسیر شدند.
پس از این واقعه، وحدت سیاسی که زمانی توسط شاهان مقتدر و معابد برقرار میشد، فرو ریخت و تنها اشکالی پراکنده از قدرت محلی ــ فرمانروایان کوچکتر و رهبران شهری ــ باقی ماند که در برابر تحولات منطقهای کارساز نبودند. حتی اگر برخی از این مراکز برای مدتی دوام آوردند، دیگر قدرت و توان بازسازی پیشین را نداشتند.
عوامل زیست محیطی
نمیتوان از نقش عوامل زیستمحیطی و اقتصادی در این فرایند چشمپوشی کرد؛ پژوهشها نشان میدهد که مخاطراتی مانند تغییرات اقلیمی، افزایش شوری خاک ناشی از آبیاری نامناسب و فرسایش بسترهای آبی میتوانست بهرهوری کشاورزی را کاهش دهد و فشار بیشتری بر منابع دولت وارد کند.
هرچند تعیین سهم دقیق این عوامل در فروپاشی آسان نیست و میان پژوهشگران اختلاف وجود دارد، اما ترکیب فشارهای نظامی، اقتصادی و اجتماعی بهروشنی تصویر یک دولت آسیبپذیر را نشان میدهد.
با این همه، پایان سیاسی ایلام به معنای پایان کامل فرهنگ آن نبود. میراث اداری، زبانی و هنری ایلام به شکلی محسوس در ساختارهای پس از خود بازتاب یافت. زبان ایلامی در دورههای بعد، از جمله در دستگاه دیوانی هخامنشی، نقشی رسمی ایفا کرد و انواع ساختارهای بایگانی و ثبت دولتی که در خاستگاههای ایلامی پدید آمده بودند، در سامانهٔ دیوانی ایران باستان ادامه یافتند. سنتهای هنری ایلامی ــ از نقشبرجستهسازی گرفته تا فلزکاری و استفادهٔ گسترده از سنگهای قیمتی مانند لاجورد در تزئینات ــ راه خود را به هنر دورههای بعد گشود و در شکلگیری زبان بصری تختجمشید و سازههای هخامنشی تأثیر گذاشت.
در نهایت باید گفت که سقوط ایلام حاصل همافزایی چند عامل بود:
پارگی اجتماعی و چندگانگی سیاسی که توان واکنشِ هماهنگ را از میان برد، فرسودگی اقتصادی که از جنگها و فشارهای مالی بر میهنیان نشأت گرفت، و هجوم نظامی بیرحم قدرتی نوظهور در منطقه. با این وجود، آنچه ایلام را از زاویهٔ تاریخ بزرگتر مهم میسازد، تداوم فرهنگی و نهادی آن است؛ میراثی که نه فقط در اسناد و آثار، بلکه در ساختارهای حکمرانی و هنرِ ایرانِ کلاسیک نیز بازتاب یافت و ایلام را به عنصری بنیادین در زمینهٔ شکلگیری تاریخ دیرپای این سرزمین بدل ساخت.
📚 منابع فارسی
- هینتس، والتر. (۱۳۷۱). دنیای گمشده عیلام. ترجمه فیروز فیروزنیا. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- از معتبرترین منابع درباره ساختار سیاسی و مذهبی ایلام؛ شامل بررسی نقش خدایان، هنر، و روابط ایلام با بینالنهرین.
 
 - کامرون، جرج. (۱۳۸۳). ایلامیان. ترجمه حسن رضایی باغبیدی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- یکی از منابع کلاسیک درباره تاریخ سیاسی ایلام و معرفی دقیق پادشاهان ایلامی در هر دوره.
 
 - آلبرتز، ر. (۱۳۹۲). تاریخ ایلام. ترجمه فریدون فضیلت. تهران: نشر نی.
- دیدگاهی تحلیلی از تاریخ ایلام از دوران نیاایلامی تا ایلام نو؛ با تکیه بر یافتههای باستانشناسی نوین.
 
 - مجیدزاده، یوسف. (۱۳۸۰). جیرفت: کهنترین تمدن شرق. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی.
- بررسی ارتباط تمدنهای جنوب شرق ایران (جیرفت و شهر سوخته) با ایلام و بینالنهرین.
 
 - گیرشمن، رومان. (۱۳۶۸). ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- بخش مربوط به ایلام، شامل تحلیل ساختار اجتماعی، مذهبی و اقتصادی و تأثیر آن بر دوران هخامنشی.
 
 - توفیقی، محمود. (۱۳۹۸). باستانشناسی و هنر ایلام. تهران: انتشارات سمت.
- تحلیلی جامع از آثار هنری ایلام از جمله کولفرح، چغازنبیل، و هفتتپه.
 
 - رضایی، محمد. (۱۴۰۰). دین و اسطوره در ایلام باستان. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی.
- پژوهشی نو درباره خدایان، آیینها و باورهای مذهبی ایلامیان بر اساس متون و کتیبهها.
 
 
								




