
خاستگاه های دماوند : مدخلهایی با حرف خ
خدمات کوه نوردان غیر ایرانی:
خاستگاه های دماوند گر چه در زمان های بسیار دور به دلیل وجود امپراتوری مهمی چون هخامنشیان و ساسانیان، مردم میهن ما، نقش برجسته یی در برپایی تمدن بشریت بر عهده داشته اند و در قرن ششم پیش از میلاد مسیح، در دبستان ها و کودکستان های این کشور پهناور، ضمن تقویت روحیه رزمندگی در راه حفاظت از کشور، کوه نوردی نیز آموزش می داده اند و هنگ های کوهستانی ارتش ایران به شکلی سازمان یافته و آگاه در قله های کوهستان ها و گردنه های دشوار گذر آمد و رفت داشته و چاپارهای تندرو، ارتباط کشورهای مختلف امپراتوری را به هر ترتیب از راه های کوه و دشت برقرار می کرده اند.
گرچه آتش کده ها و آتش گاه های فراوان که پس از هزاران سال، آثارشان بر فراز قللی چون تخت سلیمان و آزادکوه و دیگر بلندترین کوهستان های ایران هنوز مشاهده می گردد و دژها و قلعه های گاه غیر قابل نفوذ در اقصا نقاط کشور بر فراز قله های رفیع، نگاهبانی و حفاظت از کشور را بر عهده داشته اند و اگر چه وجود گوگرد، بر بلندای بلندترین بلندیهای ایران زمین قله ی دماوند، ورزش کوه نوردی را شکل داده و به آن گسترش بخشیده است و تمامی این انگیزه های سازنده زمانی صورت پذیرفته است که در غرب خبری نبود و شرقیان به ویژه ،ایرانیان متولی اداره ی جهان به شمار می رفتند.
به هر روی از حق نمی توان گذشت که پس از آن همه دوران پر شکوه و فراوان خاطره، به سبب وجود حکومت های خودسر، ستم پیشه و نامردمی، دوران خواری فرا رسید و غربیان یکه تاز میدان شدند، به زمانی که فرانسه در فکر آزادی و حقوق بشر بود، آمریکا در اندیشه ی قانون اساسی و نویسندگان و هنرمندان دنیا در کار خلق آثار هنری و دموکراسی، آغا محمد خان قاجار به درآوردن بیست هزار جفت چشم از مردم کرمان، کشتار چهار هزار نفر از آنان فروش اسرای کرمانی و تخریب شهر تاریخی کرمان اشتغال داشت.
غربیان پس از رنسانس علمی، ادبی و احساس آزادی و آزادگی، به کشورهای باستانی چون ایران سرازیر شدند، خصوصاً در دو قرن اخیر، فعالیت های چشمگیری در مورد شناسایی آثار باستانی و جغرافیایی به عمل آوردند و صعودهای زیادی روی قلل کوهستان های کشورمان به مورد اجرا گذاشتند. در این رهگذر دانشمندانی صاحب نام، کوه شناس و کوه نورد، چون «ژان ژاک ماری دومرگان» «هانس بوبک»، «داگلاس باسک» و دیگران خدمات ارزنده یی در راستای شناسایی کوه های ایران و گسترش ورزش کوه نوردی برداشتند و منشای خدماتی مهم گشتند.
هم چنین جهان گردان و ایران شناسانی چون «جیمز بیلی فریزر هنری راولینسون»، «آلفونس گابریل»، «دکتر هنریش بروگش» و «سون هدین» با آمد و رفت و انتشار سفرنامه های خود به ایران، پای کوه نوردان اروپایی را به کشورمان باز نمودند و جهان گردانی همسان «مادام کارلاسرنا»، «مادام دیولافوآ» و «ساموئل بنجامین» نخستین سفیر کبیر ایالات متحده ی آمریکا کوه نوردان و علاقمندان بیشتری را به سوی ایران کشاندند، با توجه به این که هم اکنون نیز می توان از چنین روی داده هایی برای گسترش بیشتر ورزش کوه نوردی ایران استفاده نمود، فرازهایی از نوشته های آنان را درج می کنیم و سپس به شرح تعدادی از صعودهای خارجیان به قله ی دماوند می پردازیم.
«من تردید دارم در این که، هیچ سلسله جبالی حتی کوه هیمالیا بتواند در نوع مخصوص خود، منظره یی هولناک تر از دره ی هرازودو نهر فرعی آن پدید آورد، با حصارهای صخره یی بلند و برهنه یی که دارند، هیمالیا بزرگ تر است و هیچ کوهی به عظمت آن نیست، اما فاقد آن جنبه ی خشک و نازای وحشی و دندانه های تیز این کوههای لاریجان است.»
«کوه البرز که به منزله ی (آلپ) کشور است، آتش فشانی خاموش است، دماوند بلندترین قله ی از برف پوشیده، در تاریخ افسانه یی ایران موقعیتی ممتاز دارد، به عقیده بومیان تخت گاه جمشید، پادشاه افسانه یی ایران بر فراز این کوه بوده است.»
«وجود این کوه آتش فشانی عظیم، در نزدیکی بحر خزر، مطابق است با آن قانون طبیعی که اکنون به درجه ی ثبوت رسیده است.
در این جا قله یی است که به قدر یک مایل، یعنی یک ربع فرسنگ از کوه سفید مشهور به (مون بلان) مرتفع تر است، یک وقتی خواهد آمد که کوه دماوند خیلی بیشتر از حالا معروف و طرف دقت و تحقیق عموم واقع شود.»
«من ایمان دارم، که این توده ی کوهستانی (گران کوه دماوند) برای دانشمندان، که در آن به ماجراجویی بپردازند چیزهای غیر منظره و بدیعی دارد… و در ساعت هشت صبح ما به رینه بازگشتیم، در حالی که مجموعه یی بسیار کامل از سنگ های کوه را به سوغات می آوردیم.»
درباره ی کوه نوردان غیر ایرانی، که صعود به قله ی دماوند را تجربه کرده اند، کوه نورد برجسته جلال فروزان (رابوکی) دماوند شناس و هیمالیانورد ایرانی، که خود ناباورانه نزدیک قله گرفتار خشم دماوند شد و جان باخت، چنین نوشته است.
«چینی هایی که اورست را صعود کرده بودند، در اولین مصاف زمستانی خود با دماوند، آن را به عنوان اورستی دیگر یاد کردند، هیاتی مرکب از کوه نوردان اتریشی و سوییسی پس از متوقف شدن در راه صعود به این کوه، آن را هیمالیایی دیگر خواندند، تنی چند از هیمالیانوردان اتریشی که احتمالاً (رینهولد مسنر) هم در میان آنان بود، پس از دو و نیم روز زندانی شدن در پناهگاه جنوبی، سرانجام به سختی جان از مهلکه به در بردند و سرپرست این گروه (ولف گانگ نای رتس) از دماوند به تلخی یاد کرد و آن را سخت تر از جبال اند خواند و یا هیمالیا هم ردیف دانست».

خشکسالی و دماوند
مردم دماوند وقتی که ببینند مورچگان به مقدار زیاد دانه جمع و ذخیر می کنند پیش بینی می نمایند که در آن سال خشکسالی به آن ها روی خواهد آورد. (ابودلف، ص ۷۹)