
جشنهای اسفند
اسفندگان (سپندارمذگان)[1]
طبق سنت جشنهای ماهیانه همزمانی اسفند (سپندارمذ) روز با ماه اسفند که برابر پنجم اسفند در گاهشماری قدیم (در این تقویم هر سال شامل ۱۲ ماه سی روزه و پنج روز کبیسه بود) و بیست و نهم بهمن در گاهشماری جدید (چون در این تقویم شش ماه اول هر سال سی و یک روزه است بنابراین زمان این جشن به شش روز جلوتر منتقل میشود) میباشد را جشن اسفندگان نام نهاده اند.جشن های اسفند
اسفند در اوستا به صورت سپنته آرمئیتی [2]و در زبان پهلوی و فارسی به صورت سپندارمذ آمده است سپنت، سپنته، سپنتا و سپند به معنای پاک، مقدس و ناآلوده بوده و آرمئیتی نیز به معنای فروتنی و فداکاری میباشد که در کل آن را خرد کامل ترجمه کرده اند.[3]
سپندارمذ در فرهنگ اوستایی نام یکی از هفت امشاسپند میباشد؛ او دختر اهورامزدا بوده و در جانب چپ اهورامزدا مینشیند (بهمن (وهومنه) هم در طرف راست اهورامزدا قرار دارد). سپندارمذ در جهان معنوی نمود محبت، بردباری و تواضع اهورامزدا بوده و در جهان مادی فرشتهی موکل زمین است و هر کسی که کِشت میکند و در آبادانی زمین همت دارد خوشنودی او را فراهم کرده است.
سپندارمذ[4] از آنجا که ناظر زمین بوده بخشنده چراگاه به چارپایان نیز میباشد. آرمئیتی هنگامی که دزدان مردان بد و زنان خطاکار آزادانه بر زمین میزیند، آزرده میگردد؛ تَرومَیتی[5] (گستاخی) و پَریمَیتی[6] (کژاندیشی) یا دیو و هم از دشمنان این امشاسپند میباشند. در گاتها ۱۸ بار از آرمئیتی یاد شده و درباره او آمده است: «زرتشت از آرمئیتی درخواست آرامشبخشی به کشتزارها و چراگاهها و جانوران را نموده و درخواست کرده تا این فرمانروای نیک ،دخترش [پوروچیستا] را در گزینش شوی مناسب یاری دهد.»
سپندارمذ همانند زمین، فرشتهای شکیبا، فروتن و بارور[7] است؛ شکیبایی، فروتنی و باروری از خصوصیات زنان میباشد بنابراین پنجم اسفندماه سال به زنان اختصاص داشته و در این روز زنان مورد تکریم قرار میگرفتند. به روایت بیرونی این عید به زنان اختصاص داشته و آنها از شوهر خود هدیه دریافت میکردند[8] و به این دلیل این روز به جشن مردگیران[9] هم معروف بود.
در سراسر اوستا در گرامیداشت مقام زن و ارتباط آن با زندگی و زمین فرازهایی آمده است که پیوند زن و مرد را پیوند زمین و آسمان میشمارد؛ چرا که زن به لحاظ قدرت باروری، سخاوت و شکیبایی در پیوند با زمین است و مرد از آن جا که شرایط زایش زن را فراهم میآورد به آسمان منسوب شده است. بدان جهت که آسمان، باران میبارد و آفتاب هدیه میکند تا زمین را در آغوش امن خویش پرورش دهد و زمین زیر سایهی آسمانی انسان را میپرورد و سایر موجودات را به حیات فرا میخواند و در آغوش میگیرد.
در باور باستانی زن و مرد در کنار یکدیگر پیوند زندگی و مرگ را به وجود میآورند. زن با فرزندآوری عاملی زندگی بخش است و مرد بدان جهت که نمیزاید با مرگ به پایان میرسد؛ به همین علت در ایران باستان نسل فرزندان را از مادر او میدانستند و به [جای] آنکه او را به نَسَب پدری بخوانند با اجداد مادری معرفی میکردند. (میرفتاح، ۱۳۸۹: ۱۲۸)
بدون شک هیچ سندی گواه بر تحقیر زن و جایگاه او در آیین زرتشت وجود ندارد؛ البته احترام به زن در آیین زرتشت ریشه در نژاد آریایی دارد اینجاست که در ادبیات مزدیسنا همواره توجهی ویژه به زن شده است چنانچه در قلمرو زندگی مادی پهلوانان نامدار همواره مردان معرفی شده اند اما بزرگان زندگی غیرمادی نیز ایزدبانوهایی هستند که پهلوانان برای پیروزی به درگاه آنها قربانی میداده اند.
بی هیچ تردیدی میتوان گفت احترام و مقام والای زن در ایران بوده است که ایزدبانوانی چون آناهیتا و میترا پدید آمده اند. امروزه از جشن سپندارمذگان (اسفندارمذگان) میتوان در شهرهای اقلید، کاشان و محلات سراغی گرفت چرا که زنان این شهرها برای خشنودی ایزدبانوی موکل زمین (سپندارمذ) آشی به نام آش اسپندی میپزند؛ این جشن البته در تاریخ اول اسفند برگزار میشود که به آن جشن آبسالان[10] نیز میگویند. (در این جشن هم مراسم کوسه سواری (کوسه برنشین) مرسوم بوده است.)
شوربختانه امروزه به دلایل مختلفی این جشن اصیل ایرانی جایش را به آیین ولنتاین که البته قابل احترام نیز میباشد داده است.[11]
دیگر جشنهای ماه اسفند[12]
جشن و خشنکام[13] در دهم اسفند این) جشن در گرامیداشت رود آمودریا (جیحون) برگزار میشده و و خشنکام در واقع فرشته جیحون بوده و به احتمال با آناهیتا یک نوع همتایی داشته است)، نوروز رودها[14] در نوزدهم اسفند (در این روز ایرانیان به لایروبی و پاکسازی رودها، کاریزها (قناتها) و… میپرداختند)، جشن گلدان (اینجه) در بیستم اسفند (در این روز ایرانیان به درختکاری[15]، سبزه آماده کردن برای عید کاشت برخی محصولات ….. می پرداختند)،
جشن مردگان در بیست و ششم اسفند (که همان بزرگداشت و یادمان فروهر درگذشتگان میباشد) و بالاخره اوشیدر جشن برابر بیست و نهم با سیام اسفند (این جشن برابر با گاهنبار همسپتدیم (جشن پایان زمستان) بوده و هنگام برابری شب و روز برگزار میشده است؛ این جشن را مردم سیستان به آرزوی بازآمدن سوشیانت برگزار میکردند.[16]) از دیگر جشنهای ماه اسفند به حساب میآیند.
در این میان جشنها و آیینهایی نیز وجود دارند که در زمانی ثابت از سال برگزار نمیشوند از جمله این جشنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: جشن گلابگیری در نیاسر و قمصر که در اردیبهشت ماه برگزار میشود، جشن عَلَم واچینی (جشن خرمن) در گیلان که در یکی از جمعه ای پایانی تابستان به مناسبت اتمام درو برگزار میشود،
جشن نخستین برف سال که در محلات، خمین و…. برگزار میشود جشن گلسرخ (جشن شقایق) به مناسبت شکفتن این گل که در برخی مناطق در اواخر زمستان و در برخی مناطق دیگر در اوایل بهار برگزار میشود، جشن بابای دهقان که به مناسبت آغاز فصل شخم زدن زمین معمولاً در استانهای ،کرمان، خراسان … برگزار میشود، جشن شاندر (جشن انگور) که در آذربایجان غربی و در اواخر تابستان برگزار میشود (در این جشن هرکسی بهترین انگورهای باغش را برای مسابقه بهترین انگور میآورد)، جشن انار در قزوین، جشن نخستین شنبه و چهارشنبه سال درخراسان، جشن بردن رمه از آغل به صحرا، جشن نخستین باران سال و …
جهای اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند
پایان سخن
در بررسی جشنهای ایرانی دریافتیم که آنچه در این جشنها همواره مورد احترام و پاسداشت است انسان، طبیعت شادمانی و نیز طلب برکت میباشد. در این جشنها عناصر چهارگانه از جمله آب و آتش مورد احترام ویژهای قرار میگیرند؛ جشنهای ایرانی اگرچه ممکن است نمودهایی از مراسم دینی را در خود داشته باشند اما هیچ کدام برگرفته از دستورات دینی نبوده و با زادروز و سالمرگ کسی نیز در پیوند نیست با توجه به این که هیچ اثر هنری و هیچ تألیفی خالی از اشکال نبوده و نخواهد بود لذا از مخاطبان ارجمند تقاضا دارم چنانچه در متن کتاب با اشکالی برخورد کرده و یا آنکه پیشنهاد و انتقادی دارند با نگارنده در میان بگذارند.
پاورقی
[1] قرنها پیش از مراسم والنتاین (ولنتاین) در ایران جشن اسفندگان (سپندارمذگان) برگزار میشد در قرن سوم میلادی همزمان با عصر ساسانی در ایران فرمانروایی به نام کلودیوس بر روم حکومت میکرد؛ او از آنجا که اعتقاد داشت سربازی خوب خواهد جنگید که باشد، ازدواج را برای سربازان قدغن کرده بود و هیچکس از ترس او توان مقابله با این قانون را نداشت تا اینکه کشیشی به نام والنتاین (والنتیوس).
در مقابل این قانون ایستاد تا جایی که او مخفیانه سربازان رومی را به عقد محبوبه هایشان در میآورد کلودیوس که از این موضوع مطلع شد والنتاین را دستگیر والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان شد و به یادگار هدیه ای که در پارچه ای قرمز گذاشته بود به او تقدیم کرد؛ امروزه هم در این روز مردم هدایایی قرمزرنگ به هم هدیه میدهند و سپس به جرم جاری کردن عقد عشاق اعدام کرد. به این ترتیب او که شهید راه عشق بود به نماد و سمبلی برای عشق تبدیل شد.
[2] مولتون آن را در اصل آراماتا به معنای مادر زمین خوانده که با واژه سانسکریت و ودایی آرامتی به معنای زمین نزدیکی دارد. این نام در میان ارامنه ایرانی سپندارمت است و او را ایزدبانوی باروری میدانند.
[3] برخی منابع ارم را به معنای درست و به جا و متن را از ریشه مصدری من، به معنای اندیشیدن آوردهاند و در کل آن را سازگاری، بردباری و فروتنی مقدس ترجمه کردهاند.
[4] غیاث آبادی معتقد است که سپندارمذ با ایزدبانوی میان رودی (بین النهرین) به نام سرپانیتو (اورئا) که همسر مردوک (خدای بزرگ بابلیها) بوده خاستگاهی مشترک دارد. اورئا هم ایزد زایش یوده و معنی واژهای آن نیز باروری میباشد. بیرونی نیز در کتاب التفهیم از سپندارمذگان یاد کرده است.
[5] Taromaiti
[6] parimaiti
[7] به همین جهت است که این نام را به آخرین ماه سال داده اند چرا که از اواسط اسفندماه زمین دوباره بارور میشود.
[8] البته مردان در این روز به دیگر بانوان خانواده از جمله دختر، خواهر و مادر خود یز هدیه ای تقدیم میکردند.
[9] از این جشن در برخی منابع به نام جشن مزدگیران و مژدهگیران نیز یاد شده است. ابوریحان بیرونی در التفهیم آورده: ((مردگیران نبشتن کاغذهای کژدم از رسوم پارسیان نیست اما عامه مردم این روز بر کاغذ نویسند و بر در خانه آویزند تا به خانه گزند نیاید و به پنجم روز از اسفندماه پارسیان نبشتن رقعههای کژدم مردگیران خوانند چرا که زنان بر شوهران اقتراحها کردندی و آرزو خواستندی))؛
در فرهنگ معین در معنای رقعه کژدم چنین آمده است که جشنی در ایران باستان در روز پنجم از اسفندارمذ ماه، از آغاز طلوع فجر تا طلوع آفتاب که در آن تعویذی (دعایی که نوشته و به گردن یا بازو میبندند تا دفع چشم زخم و بلا کند) کاغذهایی چهارگوش مینوشتند و بر سه سمت دیوارهای خانه میچسباندند و دیوار مقابل صدرخانه را باز میگذاشتند.
در این روز مردم افسون میخواندند و با دانه های انار یکدیگر را میزدند زیرا معتقد بودند آب انار چون پادزهری آنان را در برابر نیش عقرب محافظت میکند. مرادی غیاث آبادی اما جشنهای اسفند را در ارتباط با پیوندهای نجومی بین صور فلکی پروین و کژدم در پایان زمستان و آغاز بهار میداند.
[10] آبسالان (جشن روباه یا بهار جشن): این جشن به مناسبت روانه شدن جویبارها و میمنت دیدار روباه نیز برگزار میشده است.
[11] در ایران باستان، بیست و پنجم هر ماه هم متعلق به زنان بود.
[12] یکی از مهمترین جشنهای اسفند ماه جشن چهارشنبه سوری میباشد که در مبحث نوروز به آن پرداختیم.
[13] این نام از رود ((وخش)) بزرگترین شاخه آمودریا گرفته شده است.
[14] پس از لایروبی در برخی مناطق مثل نیمه ور محلات در کنار مراسمهایی چون کوسه برنشین و میرنوروزی آیین بیل گردانی نیز انجام میگرفته است مردم در این روز در آبها از جمله آبهای روان چیزهای خوشبو (گلاب و…) میریختند.
[15] روز درختکاری در تقویم امروزی، پانزدهم اسفند میباشد.
[16] به هنگام این جشن مردم دختری را بر شتری مینشاندند به یادمان باروری مادر سوشیانت در دریاچه هامون (کیانسو) از نطفه زرتشت و با شادی و هلهله به دریاچه هامون میبردند. باور بر این است که ۹۹۹۹۹ فَرَهوَشی مقدس از سه نطفه زرتشت در آب دریاچه کیانسه (کیانسو) مراقبت میکنند تا فرزندان زرتشت (اوشیدر، اوشیدر ماه و سوشیانس) از این نطفهها به وجود آیند.
جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند جشن های اسفند
