
جشن های مهر
مهرگان[1]
همچنان که بارها در متن کتاب آمده است ایرانیان هرگاه نام ماه و نام روز با هم منطبق میشدند آن روز را جشن میگرفتند؛ بنابراین جشن مهرگان همزمانی روز مهر با ماه مهر میباشد که طبق گاهشماری قدیم روز شانزدهم مهر این جشن برگزار میشد و در تقویم جدید ایرانی از آنجا که شش ماه سی و یک روزه از سال گذشته است تاریخ این جشن به شش روز جلوتر (۱۰ مهر) انتقال مییابد.[2]
جشن مهرگان با توجه به اسناد و کتابهای تاریخی تنها جشنی از جشنهای ماهانه (دوازدهگانه) میباشد که پس از ورود اسلام نیز به طور رسمی و شکوهمند برگزار میشده است.
جشن مهرگان در دوران هخامنشی (سال هخامنشی در دو نقطه آغاز میشود: مهرگان و نوروز) در آغاز سال نو برگزار میشده است؛ در گزارشهای مورخان یونانی و… از این جشن به نام میترکَنَه (میتراکانا) یاد شده و این جشن پس از نوروز[3]، دومین جشن بزرگ ایرانیان به شمار میرفته است. هخامنشیان که مهر را بسیار گرامی میداشتند در تخت جمشید مراسم باشکوه مهرگان را برگزار میکردند؛ برخی پژوهشگران میگویند که جشن مهرگان نیز شامل مهرگان عامه[4] (16تا21) مهر و مهرگان خاصه (آخرین روز مهرگان عامه، بیست و یکم مهر) بوده است
برای شناخت بهتر مهرگان ابتدا لازم میدانم در مباحث و مطالبی هرچند مختصر به آیین مهرپرستی (میترائیسم) بپردازم.
آیین مهرپرستی (میترائیسم)
در تاریخ ایران میتوان چهار دوره اعتقادی و مذهبی را برشمرد که به ترتیب عبارتند از: دیوپرستی، مهرپرستی، مزدیسنی و بالاخره دوره اسلامی. در دوره دیوپرستی (دیورانی) مردم که شناختی از طبیعت و البته از عوامل طبیعی و بلایا نداشتند هنگام مواجهه با بلاها، آنها را به دیوها نسبت میدادند؛ در این دوره از تاریخ، نیایشهایی برای فرونشاندن خشم دیوها انجام میگرفت.
پس از این دوره، آیین مهرپرستی[5] در ایران رواج مییابد آیینی که امروزه اگرچه تنها یک نام از آن باقیست اما بسیاری از آداب ایرانیان و حتی فرهنگ و آیین مسیحیت از آن تأثیر پذیرفته و ما نمود آن را به شکل غیر مستقیم در جشنهای ایرانی و جشن کریسمس میبینیم.
مهرپرستی با ظهور اشوزرتشت (زرتشت پیامبر با قربانی کردن گاوها مخالف بود [6]چه آنکه آیین قربانی کردن گاو در گذر زمان به صورت رسمی افراطی و البته انحرافی درآمده بود) در ایران مهجور شد و تحت تأثیر تحولات مزدیسنی قرار گرفت.[7]
میتره[8] (میثره) یا میترا (Mithra) خدای مهمی است که نیایش او در تاریخ بسیاری کشورها، در غرب تا شمال انگلستان و در شرق تا هند گسترش داشت.[9] مهر[10] که در آغاز، هزاران سال پیش نیایش میشد هنوز هم در ایین زرتشت از احترام خاصی برخوردار است. (هینلز، ۱۳۸۳: ۲۱۶)
در مهریشت آمده است که گردونه مهر را چهار اسب سپید نامیرا و دارای نعلهایی از زر و سیم حمل میکنند. مهر نخستین خدای مینوی است که پیشاپیش خورشید نامیرای تیز اسب به سراسر هرا[11] (Hara) میرسد… و نخستین خدایی است که قلههای زیبا و زرین فام را فرا میگیرد و هم از آنجا است که این توانمندترین بر تمام سرزمینهایی که ایرانیان در آن مأوا دارند نظارت دارد مهر بر دیوان دروغ میتازد و بر آنها پیروز شده و نیز کسی است که پس از به اتمام رسیدن دنیا به داوری مردمان میپردازد.
با توجه به نوشته های پورداود میتوان گفت که آیین مهر پس از پایه گذاری حکومت (امپراتوری) هخامنشی توسط کوروش در سایر کشورها رسوخ کرد. با حضور کوروش که کشورهای زیادی را تحت فرمانروایی خود درآورده بود؛ اعتقادات و باورهای ایرانیان نیز در سایر کشورها رواج پیدا کرد به عنوان مثال آیین مهر که به بابل رسید با ششمین ایزد محلی آنجا درآمیخت و اینگونه بود که تکریم مهر برای بیگانگان کم کم پذیرفتنی شد.
مهر که فرشتهی فروغ و مظهر راست روانی است نه تنها در بابل بلکه در هر کجا که نام و آیین آن وارد شد با پروردگار و ایزدان آن محل به خویشی رسید و مورد توجه قرار گرفت[12] بدون آنکه ریشهی آریایی خود را دستخوش تغییر و انحراف ببیند. راهیابی مهر به اروپا آیین میترائیسم را به وجود آورد و این آیین تا پیش از رواج مسیحیت بسیار مورد توجه بود.
مهرپرستی از طریق ارمنستان، کاپادوکیه ….. در غرب گسترش یافت. برخی پژوهشگران سفر شهریار ارمنستان (تیرداد) به رم را نشانه ای برای رواج آیین مهر در آن دیار دانستهاند و اینجاست که هرچند ما در ایران تنها یک نقش برجسته از میترا داریم اما در روم با صدها نقش برجسته از این ایزد برخورد میکنیم.
نقش برجستههای رومی خاستگاه میترا (مهر) را به تصویر کشیدهاند که همراه آن نشانههایی از نمود وظایف او دیده میشود؛ خنجری که گاونر[13] را با آن میکشد، مشعلی که نماد نوری میباشد که به جهان راه مییابد و کُره ای که نماد فرمانروایی جهانی مهر است. البته در بسیاری از نقش برجستهها ماجرای به دام انداختن گاو به تصویر کشیده شده است؛ میترا نخست گاو را در حال چرا به دام میاندازد اما گاو خود را رها کرده و فرار میکند، سرانجام با خسته شدن گاو، میترا او را به دام انداخته و به غاری میکشاند تا قربانی کند. پایه ارج میترا میتواند کشته شدن گاو به دست او باشد که از جریان یافتن خون گاو، به زمین برکت میرسد و پس از این است که قربانی کردن گاو در راه میترا مرسوم میشود.[14] زرتشت از آنجا که آیین میترا بسیار فراگیر شده بود به ناچار ده سال پنهانی به تبلیغ دین خود پرداخت و در پنهان با میترا و آیین قربانی کردن گاو مبارزه میکرد. با وجود همهی مشکلات، زرتشت پیامبر به تبلیغ یکتاپرستی و ساختن یک زندگی اجتماعی نوین ادامه میدهد؛ به واقع زرتشت میخواهد به عنوان یک مصلح، مردم را با شعارهای کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک کنار هم قرار داده و متحد کند.
در گذر زمان و با بالا گرفتن کار آیین زرتشت در زمان ساسانیان، میترا (مهر)، که در گاتاها، بیآنکه زرتشت نامی از او ببرد، در گروه دیوان قرار دارد، با اُفت مقام به صورت یکی از ایزدان محبوب در میآید و به طوری که در مهریشت خواهیم دید در قالب آیین زرتشت چهرهای محبوب میگردد. به عقیده من عدم حذف مهر از فهرست آیینهای یک دین یکتاپرست و به کارگیری او در مقام یکی از ایزدان، دلیلی جز نقش خواستهای مردم ندارد. (هینلز، ۱۳۸۳ :۱۱۸)
باید یادآور شد که گذشتگان برای جلوگیری از خشم طبیعت (توفان، زلزله، رعد و برق و…) آیین قربانی به جای میآوردند و آن چنانکه در تصاویر مهرابهها آمده در دین مهر[15] تنها گاو را قربانی میکردند. عدهای از جمله دکتر فریدون جنیدی معتقدند در تصاویر، نقش برجستهها و مجسمه مهرابهها آنکه گاو را قربانی میکند نه مهر بلکه فریدون میباشد که برای مهر و به نیت او مراسم قربانی را انجام میدهد بنابراین مجسمه مهرابهها که مهر گاواوژن خوانده میشوند را باید فریدون گاواوژن یا آریایی گاواوژن (کسی که گاو را به زمین میزند و میکشد) نامید.[16]
تشرف یافته گان به کیش مهر میبایست هفت مرتبه یا مقام را تا رسیدن به مقام پدر پیر طی میکردند:
- مقام اول؛ کلاغ: افراد عضو این مرتبه صورتک کلاغ به چهره میزدند.
- مقام دوم؛ عروس: فرد تشرفیافته همچون عروسی به عقد این آیین در میآمد، صاحب چنین مرتبهای از حمایت ونوس (ناهید یا زهره) برخوردار بود.
- مقام سوم؛ سرباز: در این مرحله به فرد تشرف یافته تاجی میدادند اما او از پذیرش آن خودداری میکرد چرا که مهر را تاج سر خود میدانست.
- مقام چهارم؛ شیر: دارندگان این مقام در ضیافت عام، صورتک آن را به چهره میزدند.
- مقام پنجم؛ پارسی: در این مقام فرد تشرفیافته را (همچون مقام چهارم) با عسل تطهیر میدادند. فرد تشرفیافته به این مقام را پاسدار میوه میگفتند و نماد این مقام، خوشه غله و داس بود.
۶. مقام ششم؛ پیک خورشید: در بر دارنده نمادهایی است که نشانهی سُل را در خود دارد و فرد تشرفیافته در جایگاه سل قرار میگرفت.
- مقام هفتم؛ پدر یا پیر: و آن نمود زمینی مهر است. صاحب این مقام در ضیافت عام، نماینده خدا بود و آموزش مهریان را بر عهده میگرفت.
مهرپرستان مراسم تکریم مهر را در معابد انجام میدادند اما از آنجا که ظرفیت معابد بسیار کم بود تمامی شرکت کنندگان نمیتوانستند در آن حضور یابند بنابراین روحانیون به همراه عده ای از مؤمنان برگزیده در مراسم معبد شرکت میکردند؛ جالب توجه است که مراسم نمادین مهر تنها در حضور مردان و معمولاً در غارها انجام میگرفت؛ چه آنکه غار مظهر طاق آسمان و برهنه زمین است؛ در نزدیکی معبد یا درون آن هم جوی آبی قرار داشت تا پس از اتمام مراسم از آب آن به عنوان تبرک استفاده کنند؛ در شهرهایی که فاقد غار بودند در زیرزمین معابدی برای آیین مهر و پرستش آن ساخته میشد. در معابد مهر حرکاتی نمادین برگرفته از جنگ مهر و گاونر انجام میگرفت. با توجه به شواهد و قرائن میتوان گفت آنچه در ورزش باستانی امروز روی میدهد شکل دگرگون شدهای از آیین مهر میباشد.
صحن مستطیلی و گود معبد احتمالاً جایگاه نمایش جنگ مهر و رشادتهای اوست؛ با توجه به شواهد میتوان گفت آداب ورزش باستانی به مراسم آیین مهر بسیار نزدیک است؛ زورخانهها بسیار شبیه به معابد مهر هستند چرا که زورخانه ها در سطوح زیرین ساخته میشدند و با پلکان به سطح زمین راه داشتند و جالب آنجاست که همه زورخانه ها دارای سکو و صحن بوده و هستند اما تفاوت آنجاست که معابد مهر دو سکو و صحن مستطیل دارند در حالی که زورخانه تنها یک سطح چند ضلعی دارد که از هر سو با سکو در بر گرفته شده است و شگفتی این شباهت آن است که زورخانههای ایران در چند دهه پیش همانند معابد مهر در کنار آب بنا میشدند زورخانههای سنتی ایران همچون معابد مهری گنجایش بسیار کمی داشتند و هرکس نمیتوانست به سادگی رخصت حضور در زورخانه را دریافت کند. از دیگر شباهتها وجود زنگ[17] در زورخانهها و معابد مهری میباشد؛ در معابد مهری به هنگام نشان دادن تصویر مهر، زنگ به صدا در میآمد و در زورخانه نیز هنگام ورود پهلوانی که مقام معنوی بزرگی دارد زنگ را به صدا در میآورند.
از سنتهای مشابه ورزش باستانی و آیین مهر سنت برهنگی است. پهلوانان در گود مانند مهر به هنگام زایش جامهای به تن ندارند و تنها لنگی بر میان خود میبندند که میتواند برابر برگ انجیری باشد که مهر را در میان گرفت. (میرفتاح، ۱۳۸۹: ۳۷)
مراسم معابد مهری و زورخانه از بسیاری جهات شبیه هم بودهاند و اگر تفاوتی بین آنها یافت شود ناشی از تکامل و تعاملهای فرهنگی میباشد که در طول تاریخ روی داده است.
مهرگرایی از آیینهایی میباشد که نمودهایی از آن در فرهنگ ایرانیان باقی مانده است؛ از نمودهای فرهنگ مهری که در برخی از نقش برجستههای رومی نیز وجود دارد میتوان به شیر، مار، مهرابه و مهراب اشاره کرد.
شیر: از نمادهای مهم فرهنگ مهری بوده و بر سنگ گور بسیاری از مناطق روستایی دیده میشود.
مار: از نمادهای مادی فرهنگ مهر است که به صورت دو مار روی دوستکامی (نماد داروسازی و پزشکی) میباشد.
مهرابه[18]: سه دالان به هم چسبیده بودند که دالان میانی گشادتر و دالان های جانبی سقفی کوتاهتر و ستوندار داشت.
مهراب: در بالای مهرابه ساخته میشد و در آن نقشی از مهر گاواوژن یا آریایی گاواوژن قرار میگرفت.
بقایای مهرابههای مهری هنوز هم در جای جای ایران یا بر جای مانده یا آنکه اماکن مذهبی از جمله کلیسا روی آن بنا کردهاند؛ از بناهای به جای مانده میتوان به دکان داوود در سرپل ذهاب و دکان داوود در ده اسحاقوند بیستون و…. اشاره کرد از مهرابههایی که امروزه به هیأت کلیسا و مکانهای مقدس در آمدهاند میتوان به کلیسای سورپ سرکیس (در شهر خوی)، مهرابه کلیسای دریک (در شهر سلماس)، مهرابه چاه مرتضی علی (در شهر شیراز) و… اشاره کرد.
بسیاری از نمودهای فرهنگ مادی نیایش مهر هنوز هم در ایران و نیز مناطق وسیعی از آسیای کوچک و اروپا[19]، اینجا و آنجا پراکنده و گاه کاربردی آیینی دارد و به هیأتی جدید نمایان میشود. از این شمار است شمع افروختن یا چراغ نهادن بر فراز گورها، در مکانهای مقدس اسلامی و غیر اسلامی که یادآور شمع افروختن در غارهایی است که مهر، گاواوژنی را در آنجا به انجام رسانید. چرخ خورشید یا صلیب شکسته[20]، نمادی آریایی و نمادی است که هنوز هم در آرایش پنجره ها کاشی کاریها و بناها کاربرد دارد؛ پنجره خورشیدی هنوز هم بر دیوارهای بناهای عادی و مذهبی دیده میشود. ترنج و لچکهای قالیهای ایرانی نقش خورشید[21] را در خود دارند و زورخانههای ورزش باستانی در ایران نمادهایی بسیار از مهرگرایی را در خود گرفتهاند. (هینلز،۱۳۸۳: ۲۴۲)
چند نکته درباره آیین مهرپرستی
- در روزگاری ستاره ثعبان از قطب آسمانی فاصله میگیرد؛ این فاصله سبب گردش ستاره ثعبان به دور قطب آسمانی و ترسیم یک دایره میشود که غیاث آبادی سرچشمه پیدایش باور به حلقه مهر[22] را از اینجا میداند. واژهی ماندالا[23] در متن سانسکریت به معنای حلقه، دایره و گوی است.
- در نام نامههای ایرانی، فردیناند یوستی[24] آورده است که میتره (میترا یا مهر) به معنای روشنایی همیشگی است[25] و بعدها بر اثر جابه جایی ستاره قطبی، مفهوم روشنایی همیشگی به خورشید و پرتوهای آن داده شد تا جایی که در ادبیات فارسی مهر مترادف خورشید، شناخته میشود.
- در سفرنامهای که به فیثاغورث[26] منسوب است آمده که پرستندگان ستاره درخشان که نام آن را میترا نهاده بودند، در غاری تاریک که چشمهای در آن جریان داشت و نقش صور فلکی بر آنجا نصب بود گرد هم آمده و آیینهایی بهجا میآوردند.
- در بسیاری از مراسم آیین مهرپرستی امروزه توسط مسیحیان انجام میگیرد از جمله: آیین قربانی، باور به روز رستاخیر، غسل تعمید، زنگ کلیسا، شراب (هوما)، آب و نان در مراسم دینی و….
پیشینه و ریشه جشن مهرگان
مورخان و نویسندگان (البته بیشتر شاعران) از برگزاری جشن مهرگان همانند دیگر جشنها در دستگاه پادشاهان و حاکمان گزارش کردهاند از برگزاری این جشن در پیش از اسلام[27] آمده است که در دربار ساسانیان در این روز کلاه یا نقابی که به شکل آفتاب بود را به سر میگذاشتند. در اشعار شاعرانی چون: فردوسی، عنصری، فرخی و منوچهری دامغانی وصف این جشنها آمده است. ابوالفضل بیهقی از برگزاری جشن مهرگان در زمان سلطان محمود غزنوی روایتهایی دارد.
پیشینه و ریشه هایی برای جشن مهرگان روایت شده است که برخی از آنها عبارتند از:
- مهرروز از ماه مهر (شانزدهم مهر) در روزگاری شروع زمان اعتدال پاییزی محسوب میشد و به نوعی آغاز سال نو نزد هخامنشیان به شمار میرفت.
- روایت است در این روز مشی و مشیانه[28]، متولد شدند و جان گرفتند.
- در این روز فریدون به کمک کاوه آهنگر و ایرانیان انقلابی بر ضحاک پیروز شده و به تخت پادشاهی تکیه داد. مورد سوم میتواند دلیل محکمتری از دیگر دلایل جشن مهرگان باشد لذا این مورد را بررسی خواهیم کرد؛ اژیدهاک (ضحاک)، فریدون و کاوه چه کسانی بودند؟
اژی دهاک (ضحاک)[29]
ضحاک موجودی سه سر، شش چشم و سه پوزه است و سیمایی دقیقتر از دیگر دیوان دارد؛ بدن او از کژدم (عقرب) و دیگر باشندگان (موجودات) زیانبار، پر است و او چنان است که اگر تنش را بشکافند جهان از چنین موجودات زیان باری که گفتیم پر خواهد شد. او آناهیتا را صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند قربانی میدهد تا زمین را از جمعیت خالی کند و زمانی که از آناهیتا جوابی نمیگیرد خواسته خویش را با قربانی دادن به «وایو» تکرار میکند اما از این ایزد نیز ناامید میشود.
او که نماد شر و بدی است همواره میل به سمت ویرانگری دارد[30] و تمایل او آن است که آتش مقدس را خاموش نماید اما جمشید را مانع کار خود میبیند بنابراین او خواهران جمشید[31]، شهرناز و ارنواز را میرباید و جمشید را با اره به دو نیم میکند. فردوسی آورده است:
دو پاکیزه از خانه جمشید برون آوریدند لرزان چو بید
که جمشید را هر دو خواهر بُدند سر بانوان را چو افسر بُدند
ز پوشیده رویان یکی شهرناز دگر ماهرویی بنام ارنواز
به ایوان ضحاک بردندشان بدان اژدهافش سپردندشان
بیرونی در آثارالباقیه[32] میگوید که ضحاک پس از رسیدن به پادشاهی و کشتن جمشید[33]، زمین را بین دهقانان تقسیم میکند.[34]
شوارتر، اژی دها که را «مارمرد» ترجمه کرده که این اشاره به ضحاک ماردوش میباشد؛ در روایتهای آیینی، ضحاک، پدر خود (مرداس) را به تحریک ابلیس میکشد و هنگامی که ضحاک به قدرت میرسد، ابلیس در لباس خوالیگر (آشپز) درآمده، به دربار او میرود و شانه های ضحاک را میبوسد و از جای بوسه هایش مارهایی میرویند. در افسانه ها آمده است که هر روز دو جوان را میکشتند و مغز سر آنها را به مارهای ضحاک میدادند؛ در این موقع آشپزان ضحاک دو مرد گرانمایه (ارمایل و گرمایل) بودند که هر روز تنها یکی از دو جوانی که به آشپزخانه میآوردند را میکشتند و به جای مغز جوان دیگر از مغز گوسفند استفاده میکردند و به این ترتیب هر روز یک جوان کشته میشد و جوان دیگری رهایی مییافت.
بنابر روایاتی که از روانشاد مهرداد بهار و… در دست داریم میتوان این احتمال را داد که قیام ضحاک در واقع قیامی مردمی بر ضد نظام اشرافی آریایی بوده که در گذر زمان راه خود را گم کرده و ستم بر مردم را پیشه کرده است.[35]
بنا به تعبیر فریدون جنیدی، جمشید نام دوره ای از تاریخ ایران میباشد پس ضحاک را هم میتوان دورهای دیگر از تاریخ ایران قلمداد کرد که از تسلط هزار ساله ضحاکیان به این سرزمین حکایت دارد؛ دوره ای که فردوسی آن را اینگونه میسراید:
شده بر بدی دست دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز
دکتر جنیدی دوره ضحاک را دوره استیلای بابلیان، سامیان و همسایگان جنوب غربی بر سرزمین ایران نامیده است؛ دوره ای که جادو، آزار، مردمکشی، اعدام و تازیانه رواج می یابد که البته رواج تازیانه، مهمترین سند بر تازی بودن ضحاک میباشد. باید یادآور شد که مارهای دوش ضحاک را میتوان به دو کوه آتشفشان تشبیه کرد که قلمرو بابلیان یا تازیان بین این دو کوه آتشفشان قرار گرفته بود.
فریدون[36]
ضحاک ماردوش، خوابی هولناک از قیامی میبیند که این خواب نماد ترس بابلیان و سامی ها از قیام بازماندگان آریایی میباشد. نقل است موبدی به نام ژیرک (زیرک) خواب خوفناک ضحاک را تعبیر میکند و او را از آبتین، فریدون و گاوی[37] که فریدون را پرورش خواهد داد (گاو پرمایه) میترساند.
همچنان که فریدون شخص واحدی نیست، پدرش «آبتین» نیز یک شخص نبود بلکه به احتمال قبیله یا دورانی از نژاد آریایی ها به حساب میآید؛ بنا به روایت او پس از پدر جمشید (ویونگهان) دومین کسی است که عصاره گیاه هوم را میگیرد (بنا به آنچه که در بالا آمد قوم فریدون، دومین قوم یا قبیلهای است که تهیه شیره هوم را فرا میگیرند).
ضحاک که پس از خواب قیام، بسیار برآشفته شده بود دستور میدهد که باقیمانده مردان آریایی را نیز از دم تیغ بگذرانند. آبتین کشته میشود و فرانک، مادر فریدون دور از چشم ضحاک او را به کمک گاو پرمایه پرورش
میدهد که البته بعدها گاو پرمایه نیز به دست ضحاکیان کشته میشود.[38]
کاوه (کابی)[39]
در واپسین سالهای حکومت ضحاک (دوران ضحاک)، آنها کم کم رو به ضعف و سستی گام نهادند و البته این دوران با جنبش هایی در جای جای ایران زمین نیز همراه بود این جاست که ضحاکیان، سران و موبدان را جمع کرده و از آنها میخواهند سندی دال بر دادگری آنها بنویسند؛ در این هنگام مردی به نام کاوه به انجمن وارد میشود و از ظلم ضحاک به فرزندانش شکایت میکند، ضحاک دستور به آزادی فرزند کاوه میدهد[40] و در مقابل از کاوه میخواهد تا او هم گواهی دهد که ضحاک پادشاهی دادگر است اما کاوه آن سند را که به امضا برخی موبدان رسیده بود پاره کرده و زیر پا می اندازد. دکتر جنیدی پاره شدن سند به دست کاوه را به احتمال خراب کردن نقش برجسته های ضحاک در کوهستانها میداند که توسط ایرانیان (قوم یا قبیله کاوه) صورت گرفته است.
کاوه از چرمی که آهنگران هنگام پتک زدن بر پیش میبندند (پیشبند آهنگری) درفشی (درفش کاویانی)، ساخته و مردم را به انقلاب دعوت میکند؛ اینگونه است که مردم، متحد شده و بر ضد ضحاک قیام کرده و به سوی فریدون رهسپار میشوند. انقلابیون به درگاه فریدون میرسند و او درفش کاوه را به انواع گوهرها میآراید مادران آریایی که با نام نمادین فرانک (مادر فریدون) از آنها یاد میشود با اشک و ناله فرزندان خود را بدرقه میکنند.
سرانجام ایرانیان به کمک کاوه، با رهبری فریدون و با نشان درفش کاویانی به جنگ ضحاکیان رفته و آنها را شکست میدهند. فریدون اما ضحاک را به جای کشتن در دماوند زندانی میکند (ضحاک تا پایان دنیا زنده اما در بند است) زیرا با کشته شدن ضحاک هزاران خرفستر[41] از تن او بیرون میآمد فریدون پس از غلبه بر ضحاک[42] بار دیگر نظامی طبقاتی برقرار میسازد. در دوران فریدون نجوم و پزشکی بسیار مورد توجه بوده و در زمان او تریاق (پادزهر) ساخته شد. از برخی متون پهلوی نقل است که فریدون نخستین باشنده جاودانه بود اما بعدها به دلیل گناهی، میرا میشود.
ابوریحان بیرونی[43] در التفهیم آورده است که مهرگان، شانزدهم روز است از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، فریدون[44] ظفر یافت بر بیورسب جادو، انک معروف است به ضحاک، و به کوه دماوند باز داشت؛ و روزها که پس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بود. چنانکه در شاهنامه هم آمده است:
به روز خجسته سر مهرماه به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بیاندوه گشت از بدی گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوریها بپرداختند به آیین یکی جشن نو ساختند
حال که یکی از ریشه های اصلی و مهم جشن مهرگان مورد بررسی قرار گرفت به روشها و رسوم برگزاری آن میپردازیم.[45]
مراسم جشن مهرگان
در در این روز مراسمی برگزار میشد که از آیین مهرپرستی ریشه داشت. این باره اگرچه اطلاعات دقیقی در دسترس نیست اما در برخی کتابها به نکاتی از آن اشاره شده است؛ همچنان که در صفحات پیشین آمد تشرف به آیین مهرپرستی تا مرتبهی پیر شامل هفت مرحله (مقام) بود و هرکس در مقام خود (با لباس و آرایش خاص هر مقام) در جشن حاضر میشد.
پیش از ظهور زرتشت مراحل آمادگی ورود به این مراسم بدین شکل بوده که در ابتدا سه روز و سه شب به طور متناوب غسل میکردند و پس از آن ضربه شلاق به خویش میزدند تا از آلودگیها پاک شده و وجودشان مطهر گردد. در مرحله دوم، دو روز و دو شب غسل میکردند و بیست ضربه شلاق را متحمل میشدند تا به طور کامل از گناه تطهیر یافته و آمادگی حضور در جشن مقدس را داشته باشند. کیفیت برگزاری جشن بدین شکل بوده که روحانیون میترایی که به آن مغ نیز میگفتند، پیشاپیش حرکت کرده و مؤمنان و گروه تماشاچیان نیز آنها را مشایعت میکردند. این حرکت آیینی با قربانی احشام و نوشیدن هوم مقدس (شراب مقدس) با نوعی شادی معناگرا و پایکوبی و سرور همراه [بوده] است. (میرفتاح، ۱۳۸۹: ۲۴)جشن های مهر
نقل است که در بامداد مهرگان به یاد پیروزی بزرگ فریدون بر ضحاک، مردی در دربار به اواز بلندی میگفت: ای فرشتگان به سوی دنیا بیایید و دنیا را از گزند اهریمنان برهانید.
نکاتی درباره مراسم جشن مهرگان
- یکی از رسوم معمول در جشن مهرگان چرب کردن بدن با روغن بوده است؛ پس از این مراسم، مردم با پاشیدن گلاب به همدیگر بدن خود را معطر کرده سپس لباسی ارغوانی[46] میپوشیدند.
- در هاونگاه از شبانه روز (از طلوع خورشید تا ظهر) مراسم قربانی انجام میگرفت. در این مراسم گوسفند و مرغ را قربانی میکردند بدین صورت که قربانیها را درسته (بدون آنکه تکه تکه کنند) میپختند و قبل از آنکه از گوشت آن استفاده کنند، موبد، سرودی مقدس بر آن میخواند و بدین ترتیب قربانی آماده میشد.
- در جشن مهرگان هم سفره پهن میشد البته عظمت این سفره به اندازه عظمت سفره هفتسین نبود؛ در سفرهی مهرگان انواع میوههای فصل از جمله: انار و سیب، چوبهای معطر، شیره هوم میگذاشتند.[47]
- نام کودکانی که در این روز متولد میشدند ترکیبی از مهر بود[48] مهراب، مهرنوش، مهرسا، مهرشاد و…
- در جشن مهرگان مردم به همراه خنیاگران و نوازندگان به پایکوبی میپرداختند. بنابراین موسیقی ویژهای برای جشن مهرگان وجود داشته است تا آنجا که در برهان قاطع از مهرگان به عنوان یکی از مقامهای[49] دوازده گانه موسیقی سنتی ایران یاد شده چه آنکه مقام یازدهم از دوازده مقام نامبرده شده از موسیقی کبیر فارابی، متعلق به مهرگان است.[50]
۶. پیش از جشن مهرگان نیز مراسم خانهتکانی صورت میگرفته است.
جشن مهرگان در گذر زمان مهجور و کم کم به فراموشی سپرده شد. امروزه جشن مهرگان جشنی ناشناخته در میان ایرانیان به حساب میآید؛ هرچند به نقل از دکتر بهرام فره وشی در برخی نقاط ایران از جمله کرمان و یزد این جشن به صورت خانوادگی برگزار میشود.
دیگر جشنهای ماه مهر
علاوه بر جشن مهرگان در مهرماه جشنهای دیگری توسط قومیتهای مختلف ایران برگزار میشود که عبارتند از:
جشن روش هشانا (Rosh Hasana)؛ نخستین روز مهر
این جشن، نمود آغاز سال نو یهودی میباشد؛ این روز را روز داوری، روز یادبود و یا روز نواختن شوفار[51] نیز نامیدهاند. این روز را کلیمیان، روز آفرینش آدم میدانند و معتقدند سرنوشت انسان تا سال آینده در این روز رقم میخورد. نواختن شوفار نیز به یادبود حضرت ابراهیم میباشد تا انسانهای خفته را از خواب غفلت بیدار کرده و به سمت توبه و اصلاح سوق دهد.
جشن کاشت؛ یکم تا پنجم مهر
این جشن بیشتر در میان کردهای آذربایجان مرسوم است؛ کشاورزان آنجا کیسههایی کوچک از حبوبات و بذرهای مختلف پر کرده و از درخت خشکیده یا چوبی آویزان و سپس کیسه ها را آتش میزنند؛ کیسه ای که زودتر از همه بسوزد بذری مناسبتر برای کشت در سال پیش روی به حساب میآید.
جشن تیرگان سوم؛ سیزدهم مهر
این جشن یکی از جشنهای طلب باران است که در گرامیداشت ستاره بارانآور تیشتر، برگزار میشود. نزد مردم خوارزم این جشن به چیری روچ[52] (تیرروز) معروف است.
جشن سوکوت یا عید سایبانها؛ پانزدهم مهر
سوکا[53] جشنیست که به مناسبت خروج بنی اسرائیل از مصر و به یاد الطاف خداوند به این قوم در صحرای سینا برگزار میشود. یهودیان این جشن را به مدت یک هفته در سایبانهایی که ساخته میشود برگزار میکنند. یکی از فلسفه های ساختن سوکا، با توجه به سقفی که این سایبان دارد و آب باران به آسانی از سقف آن چکه میکند احساس همدردی سوکانشینان با کسانی است که بیخانمان میباشند؛ یهودیان در هشتمین[54] روز این جشن (بیست و دوم مهر) جشنی مستقل به نام شمینی عصرت (شمونه عسره) برگزار میکنند که قربانیدادن از رسوم رایج آن میباشد. آنها سپس در روز بیست و سوم مهر مراسم جشن «سیمحاتورا» را انجام میدهند که به جشن شادی تورات نیز معروف است و به مناسبت به اتمام رسیدن قرائت پنج جلد تورات در عرض یک سال برگزار میشود.
جشن رامروزی (رامروچ) در بیست و یکم مهر (که به یاد غلبه کاوه بر ضحاک برگزار میشود)، جشن مترجمان مقدس در بیست و سوم مهر (این جشن در میان ارامنه به یادبود ابداع خط دبیره توسط مسروپ مقدس مسروپ (مسروپ ماشتوتس) و همچنین ترجمه کتاب مقدس توسط مسروپ و ساهاک مقدس به زبان ارمنی، برگزار میشود )، عید فل در بیست و هفتم مهر (که عید صابئین مندایی[55] است و در این روز، منکاهیول زیوا به عنوان فرشته ای از سوی خداوند مأمور ایجاد حیات بر زمین شد و سپس از خرمای پدید آمده خورد و به همین دلیل مندائیان در این عید شیرینی مخصوصی از خرما به نام فل درست میکنند)، گاهنبار ایاثرم[56] در سیام مهر (که روز آفرینش پدید گیاهان و روییدنیهاست) از دیگر جشنهای این ماه به شمار میآیند.
جشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهر
پا ورقی
[1] جشن مهرگان از کهن ترین جشنهای ایرانیان و هندوان در ستایش مهر (میثره) یا میترا میباشد؛ زمان برگزاری جشن مهرگان در ابتدا آغاز ماه مهر و فصل پاییز بوده است و با توجه میباشد؛ به اسناد موجود تا اواخر عصر اشکانیان نیز در همان آغاز پاییز، آیین مهرگان برگزار میشده است؛ اما از زمان ساسانیان زمان جشن مهرگان به مهرروز از ماه مهر منتقل شد برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر به این دلیل بوده است که در دوره هایی از عصر باستان از جمله نزد هخامنشیان آغاز پاییز آغاز سال نو بوده است؛ آغاز سال نو طبق گاهشمار کشاورزی (زراعی) از اول پاییز شروع میشد و در پایان تابستان به خاتمه میرسید. امروزه اگرچه آغاز سال نو در اعتدال ربیعی (آغاز بهار) میباشد اما جالب اینجاست که نزد پیروان آیین یاری چه اعتدال پاییزی و چه اعتدال بهاری محترم بوده و در آغاز هر یک از این فصول نذرهای به نام پاییزانه و بهارانه به جای میآورند.
[2] زمان برگزاری دیگر جشنهای ماهانه نیز پس از این تنها شش روز به جلوتر انتقال مییابند چون تعداد روزهای ماه در شش ماهه دوم (به جز اسفندماه) سی روزه میباشد.
[3] در زمان ساسانیان مردم به این باور بودند که اهورامزدا در روز نوروز، یاقوت و در روز مهرگان، زبرجد را آفریده است.
[4] در مهرگان عامه، پادشاهان بار عام میدادند؛ یعنی مردم می توانستند به طور مستقیم و بدون واسطه با پادشاه گفت و گو کرده و شکایات خود را به پادشاه ارائه دهند.
[5] کاسپیهای ایران در حدود سه هزار سال پیش از میلاد مسیح در پیماننامه های خود به مهر سوگند میخوردند؛ لوحهای کوچکی در سال ۱۹۰۷ میلادی در بوغازکوی آسیای کوچک آسیای صغیر پیدا شد که قدمت آن را به ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد تخمین زده اند؛ در یکی از لوحها از میترا و ورونه کمک خواسته شده که این نشانی از مهرگرایی در آن دیار نیز میباشد. البته نام مهر در کتیبه های هخامنشی نیز پنج بار تکرار شده است.
[6] قربان یک کلمه فارسی است که از ریشه ی کرپن میآید. کرپنها و کاویها، اقوامی بودند که پیش از ظهور زرتشت در ایران زندگی میکردند این اقوام در حد افراط به قربانی کردن احشام مبادرت می ورزیدند آنها در روزها و ساعات خاصی تعداد زیادی از احشام گونههای مختلف را به قله کوه مقدس میبردند و قربانی میکردند سپس گوشت آنها را رها میکرده میکردند تا نصیب جانوران دیگر گردد. این عمل در میان کرپنها آن قدر ادامه یافت که کار به افسانه ها کشید چنانچه گئوشورون یا روح گاو به پیشگاه اهورامزدا نالید و از ستم کرپنها بر جانوران شکایت کرد و از اهورامزدا خواست که پیامبری بفرستد تا زمین را از وجود کرینها ایمن دارد پس اهورامزدا زرتشت را فرستاد تا افراط را از میان بردارد. (میرفتاح، ۱۳۸۹: ۴۶)؛ اما سؤال اینجاست که آیا این تنها دلیل ظهور زرتشت پیامبر میباشد.
[7] مهرپرستی که حداقل قدمتی چهارهزار ساله دارد در گذر زمان از روند دینی به صورت یک جریان و نهضت سیاسی و مردمی نزد کشاورزان درآمده است.
[8] بسیاری از پژوهشگران معتقدند که این خدا در هیأت کودکی (در حالیکه کلاهی به سر، خنجری به یک دست و مشعلی به دست دیگر داشت) از خرسنگی زاده شده است. با این حال افسانههای ایرانی، مهر را به صورت نور سپیده دمان یا غروبگاهان معرفی کرده اند؛ هر چند عیسویان معتقدند که مهر (میترا)در غاری تاریک از دوشیزه ای باکره به نام ناهید متولد شده است. لازم به ذکر است که در مبحث اساطیر، زنها می توانند حتی توسط باد نیز بادار شوند.
[9] در هند باستان میتره دوستی (میثاق) همواره با خدای دیگری به نام ورونه (ایزدباد) یعنی سخن راست همراه بود و در مراسم نیایش از ترکیب میتره- ورونه استفاده میشد. از زمانی که ایزد هوم (نگهبان گیاه هوم) به وسیله میترا (مهر) و دیگر خدایان کشته میشود سهم میترا از کشته او شیره ای میباشد که به زمین می پاشد و انواع گیاهان و جانوران از این شیره پدید میآیند.
[10] مهر (میترا) در سانسکریت به صورت میتَر و در زبان پهلوی به صورت میتر (Mitr) میباشد.
[11] این کوه در پهلوی به صورت ((هربرز)) بوده که در زبان فارسی به شکل ((البرز)) درآمد است.
[12] در سکههای یونانی نام مهر به صورت میترو (Mitro) حک شده بود هرچند که علاوه بر نام مهر ما در مسکوکات آن دوره با اترو (Athro) یا آذر نیز برخورد میکنیم. برخی محققین سماع عارفانه پیروان طریقه مولویه در شهر قونیه را شکل تداوم یافته و البته دگرگون شده ارغشت های (رقصهای) میترایی میدانند.
[13] گاونر (ورزاو) که کشته شد اتفاقات عجیبی روی داد. از مغز فقرات پشت حیوان، حبوبات به وجود آمد و خونش باعث رویش تاک در زمین شد تا در هنگام ادای مراسم مذهبی به مقدسین شراب دهد. در این هنگام خر خبیث (اهرمن) به واسطه مستشاران تمام تلاش خویش را مبذول داشت تا از معجزات جلوگیری کند اما مصلحت الهی بر آن بود تا مهر به واسطه این فدیه به درگاه پروردگار، حیات جهان را تجدید کند. (میرفتاح، 1389: 19).
[14] عید قربان نیز ریشه ای عبری و مهری دارد؛ تولد حضرت اسماعیل، 1085 سال پیش از میلاد میباشد که در آن روزگار آیین مهر در ایران رواج داشته است.
[15] سرچشمه مهرگرایی به دوره مفرغ و شکلگیری دولت- شهرها باز می گردد؛ در واقع مهرگرایی نخستین گام های انسان به سمت یکتاگرایی به شمار میرود. مهرپرستی در ایران با تولد فریدون رواج پیدا کرد (البته فریدون نمادی از دوره ای خاص میباشد) چنان که فردوسی میفرماید:
کنون یادگار ات از او ماه مهر بکوش و به رنج، ایچ منمای چهر
[16] مرادی غیاثآبادی اما سرچشمه این نگارهها را در باورهای کیهانی ایرانیان و صور فلکی گاو، کژدم و سگ میداند.
[17] زنگ کلیساها نیز ریشه در زنگهای معابد مهری دارد.
[18] در آیین مهرپرستی، شستشوی بدن قبل از ورود به مهرابه یا خورآباد (خرابات) لازم بوده است. شیعیان، زرتشتیان و پیروان آیین اهل حق نیز تحت تاثی آیین مهر هستند؛ چه آنکه تفاوت وضوی شیعیان با دیگر فرقههای اسلام ریشه در شستشو در آیین مهرپرستی (هنگام ورود مهریان به مهرابه) دارد. پیروان اهل حق نیز به تاثیر از مهرپرستان پیش از انجام مراسم دینی و نیایش، طی مراسم خاصی دست های خود را در جمخانه شستشو میدهند البته گروهی از پژوهشگران هم مهرپرستان را در این عمل تحت تاثیر مغتسله میدانند؛ مغتسله از صائبین هستند که از سرزمین بابل برخواستند و از آنجا که پیوسته غسل میکردند آنها را به این نام میخواندند.
[19] دراروپا شیوه ای درمانی به نام میتری داتیسم وجود داشته که شامل استعمال کردن زهر به صورت تدریجی (عادت دادن تن به سم) تا جایی که بعدها سم بر روی بدن فرد تاثیری نداشته باشد؛ این روش را به مهرداد، پادشاه پونتوس (کرانه دریای سیاه) نسبت میدهند که از ترس دشمنان، بدنش را به زهر عادت داه بود.
[20] برخی پژوهشگران سرچشمه و ریشهی باور به میترا را از ستاره قطبی و دو صورت فلکی پیرا قطبی خرس بزرگ و کوچک یا دب اصغر و اکبر میدانند. صورتهای فلکی را در متون پهلوی هفتورنگ مهین و کهین نیز خواندهاند. حدود ۴۸۰۰ سال پیش ستاره (ذَیخ / ثُعبان) قطب آسمانی زمین بوده و مانند ستاره قطبی امروزی در جای خود ثابت و بیحرکت ایستاده و در همه ی شبهای سال دیده میشد این ستاره در میانه دو صورت فلکی پیرا قطبی خرس بزرگ و کوچک واقع شده و این دو صورت فلکی در هر شبانه روز یک بار به دور آن میگردیدهاند. این گردش، همراه با گردش صورت فلکی ثعبان، نگاره باستانی چلیپا یا صلیب شکسته را در آسمان رسم میکردهاند.
[21] به احتمال زیاد نوروز بازمانده نیایش خورشید است چه آنکه هنوز در برخی مناطق به خورشید، سوگند یاد میکنند؛ به چشمه آفتاب، سوگند به خورشید عزیز، سوگند به روز روشن سوگند …. حتی سوگند به داود کوسوار نیز به نوعی سوگند به خورشید میباشد عشایر کرد و لر از پنجم تا پایان خردادماه نقش خورشید را بر دیرک چادر چک میکنند تا خورشید پاسدار رمه هایشان باشد در ایران پیش از، مهرگرایی خورشید از خدایان بزرگ محسوب میشد که با ظهور زرتشت از مسند خدایی پایین آمده و به یکی از ایزدان تبدیل میشود؛ در آیین زرتشتی بسیاری از ویژگیهای خورشید به ایزدمهر زرتشتی تفویض شده بنابراین مهر را میتوان جلوه غیر مادی خورشید در اساطیر زرتشتی قلمداد کرد که در مهریشت جای خورشید را میگیرد و اینگونه است که ما ایرانیان مهر و خورشید را یکی میدانیم اما مهرپرستی به معنا و مفهوم خورشید پرستی نیست؛ دکتر فریدون جنیدی مهر را چیزی جدای از خورشید میداند و از دلایل سخن خود میگوید که درپشتهای اوستا یشتی مخصوص مهر و پشتی دیگر به خورشید اختصاص دارد و دیگر آنکه در نامگذاری روزهای ماه روز یازدهم از هر ماه روز خورشید خورشید (روز) و شانزدهم هر ماه روز مهر (مهرروز) است.
[22] حلقه ازدواج نیز میتواند از حلقه مهر ریشه داشته باشد؛ مهریه نیز از مهر میآید که در زبان انگلیسی تبدیل به ماری (Marry) شده است.
[23] دایرههای نمادین که بیشتر حالت لایه ای داشته چند لایه میباشد و برای جستجو در درون انسان ناخودآگاه میباشد روانکاوی به نام یونگ ماندالا را نماد کهن الگوی خویش میداند؛ ماری که دور خودش پیچیده باشد را میتوان از شکلهای نمادین ماندالا قلمداد کرد.
[24] زبان شناس و ایران شناس آلمانی که مهمترین اثر او نامنامه میباشد.
[25] مهر را به معنی روشنایی سپیدهدم هم آوردهاند.
[26] پیتا گوراس (فیثاغورث) فیلسوف و ریاضی دان یونانی میباشد. فیثاغورث نخستین فیلسوف پیشاسقراطی بود که توجه را از جوهرِ به ساختار ریاضی جلب کرد؛ او میگفت همه چیزها عدد هستند.
[27] استرابون (Straboon) مورخ و جغرافی دانی که شاهد جشن مهرگان در زمان قبل از میلاد مسیح بوده است میگوید که مغان (روحانیون) در لباسِ هِلنی، آیینها را برگزار میکردند؛ در این موقع ساتراپ ارمنستان (فرماندار ارمنستان) بیست هزار کره اسب به پادشاهان هخامنشی هدیه میداد و همچنین زرتشتیان گوسفندی در معبد مهر قربانی میکردند؛ گوسفند در اصل به شکل گئوسپنته (گئوسپنتا) و از ترکیب گئو به معنای گاو و سپنته به معنای مقدس بوده که در کل به معنای گاو مقدس میباشد.
[28] در بخش نوروز (سیزدهبدر) به مشی مشیانه پرداخته شده است.
[29] ضحاک، عربی شده اژیدهاک و اژدهاک (مار بزرگ یا اژدها) می باشد (بسیاری از پژوهشگران اژدهاک را معادل آتشفشان میدانند)؛ از دیگر نام های او میتوان به بیوراسب (بیور در زبان پهلوی معادل ده هزار و بیوراسب یعنی کسی که ده هزار اسب دارد) و ماردوش اشاره کرد.
[30] با تکیه بر علم روانشناسی از جمله روانشناسی فرویدی میتوان گفت انسانها دارای دو غریزه اروس (غریزه زندگی) و تاناتوس (غریزه مرگ) هستند. عواملی چند از جمله تثبیت و ناکامی در هر مرحله ای از زندگی یکی از انواع غرایز را فعال میکند؛ اروس (Eros) میتواند انسان را به آفرینش، تولید و…. برساند در حالی که تا ناتوس ((Thanatos میل به ویرانگری دارد و انسان را در مرحله ای از رشد متوقف میکند و نتیجه آن بیماریهای روانی چون خودآزاری و دیگرآزاری میباشد در اینجا میتوان گفت در ضحاک میل به ویرانگری فعال شده است چنانچه اشاره شد ضحاک فرد نیست بلکه دوره ای از تاریخ میباشد بنابراین میتوان گفت در عصر ضحاک میل به ویرانگری (تاناتوس) موجب ایجاد سادیسم جمعی است.
[31] در روایتی نیز شهرناز و ارنواز را دختران جمشید خواندهاند که البته شهرناز و ارنواز هم میتوانند نماد دو خاندان آریایی باشند.
[32] از این مارها در آثار الباقیه به زخم و دمل تعبیر شده است که با مالیدن مغز انسانها زخم ها برای یک روز آرام میگرفتند؛ البته این مارها نمادی از ظلم و ستم نیز به شمار میآیند.
[33] مبحث جمشید در قسمت نوروز آمده است اما درباره کشته شدن جمشید نیز افسانهای وجود دارد چرخ ریسک دختری است که به سبب سوگند دروغ به چرخ ریسک بدل میشود در افسانه آمده است که هنگام فرار جمشید از دست ضحاک، این چرخ ریسک است که مخفیگاه او را نشان میدهد و به همین دلیل تا چندی پیش مردم، چرخ ریسک را شوم دانسته و خانه او را خراب میکردند.
[34] دکتر مهرداد بهار پیروزی ضحاک را معرف قیام مردم بومی ایران بر ضد نظام طبقاتی آریایی همانطور که گفتیم جمشید مردم را به چند طبقه تقسیم میکرد میداند که در اساطیر به شکل قیام شاه بیگانه درآمده است که البته زنده یاد احمد شاملو نیز در یک سخنرانی به شکل نازلتر به آن پرداخته که موضوع کتاب گزند باد نیز همین سخنرانی است که به قلم دکتر مهاجرانی به زیور طبع آراسته شده است.
[35] برخی به اشتباه مارهای دوش ضحاک را با عدد هشت انگلیسی قیاس کردهاند در یکی از کهن ترین رمزهای جهان دو مار به هم پیچیده نماد اضداد (زندگی و مرگ) میباشد اما این در حالیست که مارها دور چوب یا عصایی قائم که محور جهان است به حالت پیچیده باشند ولی مارهای ضحاک فاقد این خصوصیات بودهاند دکتر جنیدی معتقد است از آنجا که غارتگران بابلی (یا تازی) خیلی جاها را به آتش کشیدند مردم ایران آنها را به اژی (کوه آتشفشان) تشبیه کردهاند اما در همان زمانها که فریدون، یعنی نژاد آریا بر بابلیان پیروز میشوند و پادشاهی اژیدهاک، یعنی حکمران بابلی یا تازی به دست ایرانیان شکسته میشود آتشفشانهای دماوند و سبلان نیز از جنب و جوش باز میماند و این دو افسانه با یکدیگر میآمیزند و بدین صورت در میآید که اژی دهاک تازی به دست فریدون یا گشتاسب در دماوند کوه سرنگون و به زنجیر کشیده شده [است]. از آنجا که آریاییان به تجربه دریافته بودند که اژی ممکن است مجدداً بیدار شود این افسانه مذهبی پدید آمد که (( اژیدهاک)) در رستخیز بند را پاره خواهد کرد تا به آزار مردمان و تخریب جهان بپردازد و گرشاسب که به خواست اهورامزدا بیمرگی یافته، برخواهد خاست تا او را بکشد. (جنیدی، ۱۳۹۱ :۱۳۲)
[36] فریدون در اوستا به صورت ((ثَرایِتَون)) آمده است؛ ثری در اوستا و نیز در زبان سانسکریت به معنی سه (three در انگلیسی) است و «اَئِتَوَنَت» به زبان اوستایی، همانند ایتون پهلوی و ایدون فارسی به معنی چنین میباشد و در کل ثرایتون به معنی سه ایدون یا سه این چنین بوده و منظور از فریدون، دورانی است که در آن نژاد آریا سه قسمت میشود چرا که او سه پسر داشت (سلم، تور و ایرج) و منظور از سه پسر، همان سه تکه شدن قوم آریایی میباشد. حتی میتوان متل معروف یک پادشاه بود سه تا پسر داشت که به زبانهای گوناگونی در ایران رواج دارد را به فریدون و پسرانش نسبت داد.
[37] به احتمال منظور و نماد گاو آیین مهرپرستی میباشد که در میان قوم آبتین رواج داشته و این حیوان نزد آنها ارجمند بوده است چه آنکه آریاییها پس از اهلی کردن گاو شیفته رفتار دلپذیر او شدند. گاو با آنکه بسیار مهربان بود اما توانایی مبارزه با شیر را هم دارا بود آریاییها از گاو برای بارکشی استفاده میکردند؛ همچنین از ادرار این حیوان برای ضد عفونی کردن دستها سود میبردند به علت وجود آمونیاک در ادرار گاو لازم به ذکر است پس از فریدون، آیین مهرپرستی همه گیر میشود.
[38] به دستور فریدون گرزه گاوسری به یاد گاو پرمایه ساخته شد که او در جنگ با ضحاک آن را به دست داشت.
[39] اما باید دانست که او نیز شخص واحدی نبوده بلکه این نام متعلق به قومی از مردمان ایران زمین است که برای نخستین بار به [فلز] مس دست یافتند. (جنیدی، 1391: 162).
[40] همچنان که در روایتها آمده است، جمشید با ادعای خدایی و… مورد نکوهش قرار گرفته و طی سه مرحله فره (فر) ایزدی از او گرفته میشود؛ فر اول که فر ایزدی و موبدی است به مهر (میترا) میرسد، فر دوم (فر شهریاری) به فریدون و بالاخره فر سوم (فر پهلوانی) به گرشاسب عطا میشود.
[41] خرفستر (Khrafstar) به معنی جانوران موذی و زیانکار میباشد.جشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهر
[42] در هند، ایندرخ، اژدهاکش است؛ در آیین مانی، ادمس و در ادبیات ارمنی، وهاگن اژدهاکش هستند.
[43] ابوریحان بیرونی از کسانی است که هم مراسم مهرگان و هم مراسم نوروز را جشن میگرفته است.
[44] اگر پیشینه و ریشه جشن نوروز را جمشید بدانیم و پیشینه و ریشه جشن مهرگان نیز فریدون باشد بنابراین میتوان گفت که جشن نوروز دوهزار و پنجاه سال از جشن مهرگان، کهنتر است.
[45] سِر جیمز فریزر اغلب اسطوره ها را مربوط به مضمون یا مراسم ((مرگ و تولد دوباره)) میدانست؛ برخی پژوهشگران با تکیه به فرضیه، فریزر جمشید را نماد خورشید (فصل تابستان تابستان برای اقوام باستانی زمان سازندگی و مرمت و بازسازی بوده چنانچه دوران جمشید نیز دوران سازندگی است) ضحاک را نماد فصل زمستان (در این میان مرگ و میر ناشی از ضحاک به احتمال مرگ و میر به علت سرما بوده است) قلمداد کرده و فریدون را که ضحاک (زمستان) را از میان میبرد، نماد فصل بهار (زندگی فریدون باگاو پرمایه در ارتباطی تنگاتنگ است؛ گاو در اساطیر رمز بهار، نماد آب و باران و آبادانی بوده و در رویا بر جنبه ی گیاهی تأکید دارد) به شمار میآورند.
[46] کتزیاس (Kettiyas)، پزشک و مورخ یونانی در دربار هخامنشیان بوده که از پوشیدن لباس ارغوانی و بادهگساری در این جشن سخن گفته است.
[47] در آیین یاری و میان پیروان اهل حق نیز چنین مراسمی رایج است و البته پیروان این آیین در برخی مناطق گوسفند و مرغی را در آغاز تولد به عنوان نذر نشان میکنند و به احتمال این رسم نیز ریشه در مهرپرستی دارد چرا در آیین مهرپرستی هم تنها گوسفند و مرغی در مراسم قربانی فدیه میشد که حتماً از آغاز تولد نذر مهر میبود. در برخی جاها علاوه بر خوراکیها آتش و آینه هم در سفره قرار میدادند و همچنین گل همیشه شکفته مخصوص سفره مهرگان بوده است.
[48] در روزگاران یاد شده پس از مراسم نامگذاری، کودک را با آب هوم (شیره هوم) تقدیس می کردند؛ مراسمی که بعدها در آیین مسیحیت غسل تعمید نام گرفت. این آیین را اِسنها از مهرپرستان گرفته و در مسیحیت شرقی وارد کردند.
[49] مقام در موسیقی، پرده سرود است در حالی که لحن (ملودی) به معنای توالی چند نت بوده که احساس آغاز یک سلسله از نتها را به شنونده میدهد؛ لحنی بخشی از موسیقی است که همواره در خاطر میماند.
[50] نظامی گنجوی در خسرو و شیرین لحن مهرگانی را بیست و یکمین لحن از سی لحن موسیقی خوانده است.
[51] بوقی که از شاخ قوچ ساخته میشود.جشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهر
[52] روز در زبان پهلوی اشکانی به صورت ((روچ)) بوده است که بعدها به صورت ((روژ)) درآمد. واژهی روژ هنوز در زبان کردی کاربرد دارد.
[53] مفسران کتاب مقدس تورات، سوکا را در بیابان، ابرهایویژه ای میدانند که به صورت معجزهای خداوندی مردم را در بیابان احاطه کرده تا آن ها را از هرگونه آسیب محافظت کند.
[54] یهودیان در هفتمین روز سرکوت، جشن هوشعاتبا برگزار میکنند؛ آن ها در این جشن به شب زندهداری و نیایش میپردازند.
[55] صائبین مندایی: آن ها از ادیان موحد بوده که صاحب کتاب، پیغمبر، خط و زبان نیز هستند. پیامبران آن ها به ترتیب عبارتند از: حضرت آدم (ع)، حضرت شیتل (ع)، حضرت نو (ع)، حضرت سام (ع) و حضرت یحیی (ع).
[56] این گاهنبار از بیست و ششم تا سیام مهر برگزار میشد اما جشن اصلی آن روز سیام مهر بود.جشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهرجشن های مهر